این سردار هیچ وقت مغرور نشد!/ ماجرای کارگاهی که زنان زندانی اداره می‌کنند


امروز دقیقا سه سال می‌گذرد از آن مصیبت عظیم جبران ناپذیر. روزی که ما یتیم شدیم. روزی که روح آن «جان فدا» به آسمان پر کشید. شهادتی که نه تنها موجب ضعف ایران و جبهه مقاومت نشد، بلکه تمام آزادیخواهان و جوانان سراسر دنیا را بیدار و وحدت میان مردم را بیشتر و بیشتر کرد. شهادت «حاج قاسم» خبر تلخ و ناگوار و داغ سنگینی بود که حتی حالا که سه سال از آن گذشته هم سرد نشده است. اما در این مصیبت خبر خوب و شیرینی هم می‌بینیم که مرحمی بر دل‌هایمان می‌شود. «سردار سلیمانی» مانند شیشه عطری بود که با شکستن آن رایحه خوشش در سراسر دنیا پیچید!

1/3/2023 8:46:25 AM
کد خبر: 10081

به گزارش سارنا به نقل از فارس:

«امروز دقیقا سه سال می‌گذرد از آن مصیبت عظیم و جبران ناپذیر. روزی که همه ما مردم ایران یتیم شدیم. روزی که روح آن «جان فدا» به آسمان پر کشید. شهادتی که نه تنها موجب ضعف ایران و جبهه مقاومت نشد، بلکه تمام آزادیخواهان و جوانان سراسر دنیا را بیدار و وحدت میان مردم را بیشتر و بیشتر کرد. شهادت «حاج قاسم» خبر تلخ و ناگوار و داغ سنگینی بود که حتی حالا که سه سال از آن گذشته هم اندکی از سنگینی‌اش کم نشده است. اما در این مصیبت خبر خوب و شیرینی هم می‌بینیم که مرحمی بر دل‌هایمان می‌شود؛ «سردار سلیمانی» مانند شیشه عطری بود که با شکستن آن رایحه خوشش در سراسر دنیا پیچید! 

شاید وقتی «حاج قاسم» زنده بود، ما فقط یک «سردار سلیمانی» می‌شناختیم؛ اما وقتی شهید شد، آن انقلابی که در قلب‌ها به‌وجود آمد و راه جدید در دل‌ها باز کرد و در شخصیت جوان‌ها نفوذ کرد و تکثیر شد، یک «حاج قاسم» شد، میلیون‌ها «حاج قاسم»! روح آن «جان فدا» حالا در ذره ذره وجودِ دنیا دمیده شده است. 

*ماجرای یادگاری حاج قاسم برای اهالی/ مهمانی که هیچ وقت فراموش نمی‌شود!

اولین خبر خوب مان رنگ و بوی خاصی دارد. رنگ و بوی یک مهمانی که با حضورش خاطره فراموش نشدنی آفرید. باوجود متانت ایشان در پذیرفتن دعوت مردم،کسی فکرش را نمی‌کرد بیاید، ولی آمد. حسینیه نور محله «دارقاضی کن» تا آن روز چنان جمعیتی به خود ندیده بود. آن روز در نخستین یادواره شهدای محله «کن» اهالی این محله قدیمی، میزبان عزیزترین مهمانشان بودند. «حاج قاسم» به «کن» آمده بود. همین حضور هم باعث شد، سال ۱۳۹۶ یادواره شهدای محله کن متفاوت‌تر از هرسال برگزار شود.
برنامه‌ای منسجم با مهمانان بزرگ کشوری و لشکری. برای همین در تقویم برنامه‌های مناسبتی این محله به‌عنوان نخستین یادواره رسمی شهدای محله کن به یادگار ماند؛ خاطره آن روز با نام یک مهمان ویژه برای همیشه در خاطر مردم این محله جاودان شد. شهید «سردار قاسم سلیمانی» در کمال ناباوری اهالی به محله کن آمد و پابه‌پای مردم به سمت حسینیه نور رفت و در کنار مردم نشست و یاد و خاطره شهدا را زنده نگه داشت.

«حاج قاسم» آن روز برای اهالی «کن» یک دست‌نوشته به یادگار گذاشت. این دست‌نوشته در پایگاه بسیج به یادگار مانده است و متعلق به همه اهالی است. بعد از آن هر کتاب یا ادعیه‌ای که در این پایگاه چاپ شد، عکس این دست‌نوشته ضمیمه آن شد. حضور حاج قاسم در محله کن برای اهالی یک افتخار بود. او مهمانی بود که محله کن با همه قدمت تاریخی خود تا به حال به خود ندیده بود. مهمانی که هیچ وقت فراموش نمی‌شود!

 

*بانوانی که از جان و دل برای هم مایه می‌گذارند/این کارگاه را زنان زندانی اداره می‌کنند! 

دومین خبر خوب امروزمان را یکی دیگر از بانوان قهرمان این خاک رقم زده‌اند. بانوانی که از افتخار آفرینی هایشان زیاد شنیده‌ایم!اما این بار یک بانوی تهرانی بانی اتفاق ویژه‌ای در پایتخت شده است. بانویی که برای آزادی زنان محکوم به حبس، به ویژه مادران دارای فرزند خردسال، همت بی‌نظیری از خود به نمایش گذاشته و به قول معروف از هفت‌خان رستم گذشته است. نامش «مهوش صابری» است. او متخصص راه‌اندازی کارگاه‌های خوداشتغالی برای بانوان سرپرست خانوار و در معرض آسیب‌های اجتماعی است.
بانو صابری که برای انجام این کار عزم جدی داشت و برای به کمک به مادران زندانی، سند مالکیت، فیش حقوقی، اعتبارنامه و حتی مجوز فعالیتش را روی میز آقای قاضی‌گذاشت. او می‌گوید: «نمی دانم چرا، اما همه شرایطی که گذاشتند قبول کردم. سابقه و آبرویم را گرو گذاشتم اما هیچ نگران نبودم و نیستم. نیتم این بود که زنان پیش فرزندانشان باشند و برایشان مادری کنند و کودکان شان هم با مادرانشان به پارک و بازار محله‌شان بروند و روزهای تلخ زندان را فراموش کنند.» 

گروه اول بانوان زندانی ۲۵ نفر شامل مادران و دختران جوان بودند. آن‌ها جرائم مختلفی داشتند و حکم زندانشان بین ۴ تا ۲۰ سال بود. مدتی بعد که گذشت تعدادشان به ۷۶ نفر رسید و بعد از مدتی هم به بیش از ۱۰۰ نفر. این بانوان زندانی به جز فعالیت در کارگاه خود اشتغالی کوثر با صبحانه و ناهار می‌خورند و حتی یک صندوق پس‌انداز بین خودشان راه انداخته‌اند که به قول خودشان آب باریکه‌ای است برای گذر از شرایط اقتصادی. خدا را شکر برای آفریدن چنین بانوانی که برای کمک به هم نوعان خودشان از هرآنچه دارند مایه می‌گذارند. بانوانی که دست یکدیگر را می‌گیرند و برای زندگی هم جنس های خود از جان و دل مایه می‌گذارند. دست مریزاد. همیشه خوش خبر باشید!

 

آزادی به عدد عمر بابرکت شهید سلیمانی!

خبر خوب بعدی مان از برکت نام و یاد «حاج قاسم» است. غیور مردی که حتی نامش هم برکت می‌آورد. ماجرا از این قرار است که به مناسبت سومین سالگرد شهادت «سپهبد حاج قاسم سلیمانی»، در هر استان به عدد عمر بابرکت شهید سلیمانی، حداقل ۶۳ زندانی واجد شرایط از نعمت آزادی بهره‌مند شدند و ارفاقات قانونی دیگری نیز شامل حال تعدادی از زندانیان شد.
براساس این گزارش حدود سه هزار نفر زندانی واجد شرایط با دستور رئیس قوه قضائیه آزاد شدند و ۱۶ محکوم به قصاص نیز با همت مسئولان قضائی و گذشت اولیای دم از قصاص رهایی یافتند. خدا را شکر. حتی نام ایشان هم رهایی بخش است!

 

* ایجاد ۷۰۰ هزار فرصت شغلی طی ماه‌های اخیر 

خبر خوب آخر امروزمان از ایجاد فرصت شغلی در کشورمان حکایت دارد؛ وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی گفته ۷۰۰ هزار فرصت شغلی طی ماه‌های اخیر  به وجود آمده است، علاوه بر این افزایش سهم بخش تعاون در اقتصاد، کاهش زمان صدور مجوزهای کسب و کار هم از خبرهای خوب بعدی در این زمینه است که به مردم عزیزمان کمک زیادی می‌کند. خوش خبر باشید!

*«سردار سلیمانی» هیچ وقت مغرور نشد! 

ابتدای خبر خوب را با نام و یاد سردار دل‌ها مزین کردیم و به گزارش امروزمان رنگ و بوی «سلیمانی» دادیم. با روایتی کوتاه از آن «جان فدا خبر خوب امروزمان را به پایان می‌رسانیم؛ «عمو قاسم» عنوان کتابی به قلم «محمدعلی جابری» است که خاطراتی از زندگی شهید «حاج قاسم‌سلیمانی» را روایت می‌کند. در یکی از داستان های این کتاب آمده است: «روزی سردار برای دیدن نوه‌های دو قلویش که تازه به دنیا آمده بودند به بیمارستان رفت. پرستاران از دیدن سردار خیلی خوشحال شدند، اما رویشان نمی‌شد جلو بروند. سردار خودش پیش پرستارها رفت و خیلی گرم با آن‌ها سلام و احوال‌پرسی کرد. پرستارها که صمیمیت حاج قاسم را دیدند، خیلی زود یکی‌یکی به سراغ ایشان رفتند.
بعد از سلام و احوال‌پرسی، دکترها و پرستارها دور سردار جمع شدند تا عکس یادگاری بگیرند. همه آماده بودند و با لبخند منتظر گرفتن عکس بودند. اما ناگهان سردار سرش را برگرداند و به نظافتچی که سالن را نظافت می‌کرد، اشاره‌کرد. سردار او را صدا کرد و گفت: «شما هم در عکس یادگاری ما باشید.» سردار سلیمانی هیچ وقت مغرور نشد. او قدرت، ثروت، سواد و زیبایی را نشانه‌ی بهتر بودن آدم‌ها نمی‌دانست و به همه احترام می‌گذاشت! » چقدر خوب است از حاج قاسم یاد بگیریم و او را الگوی زندگی‌مان قرار بدهیم.

نظر بدهید


نام:


ایمیل:


موضوع:


توجه: دیدگاه هایی که حاوی توهین و تهمت و یا فاقد محتوایی که به بحث کمک میکند باشند احتمالا مورد تایید قرار نمیگیرند.