پایان غربت


«استخوان سوزِ سیاهیِ زمستان شده‌ام، بلکه نوروز بیاید به بهارم برسم»؛ پایان غربتش در فرودگاه مهرآباد به تصویر کشیده شد و در رسانه‌ها با تیتر «امام آمد» ماندگار شد.

2/1/2023 9:40:17 AM
کد خبر: 10383

«استخوان سوزِ سیاهیِ زمستان شده‌ام، بلکه نوروز بیاید به بهارم برسم»؛ پایان غربتش در فرودگاه مهرآباد به تصویر کشیده شد و در رسانه‌ها با تیتر «امام آمد» ماندگار شد.

به گزارش سارنا به نقل از ایسنا، امروز ۱۲ بهمن چهل و چهارمین سالروز ورود تاریخی حضرت آیت‌الله العظمی سید روح‌الله موسوی خمینی رهبر نهضت اسلامی به میهن عزیزمان در سال ۱۳۵۷ است.

با عقب‌نشینی شاپور بختیار از تصمیمش در بستن فرودگاه مهرآباد و انتشار خبر این عقب‌نشینی در شامگاه نهم بهمن ۱۳۵۷ از رادیو و تلویزیون، کمیته استقبال از امام خمینی بی‌درنگ با انتشار اطلاعیه‌ای خبر از ورود رهبر کبیر انقلاب اسلامی به میهن در ساعت ۹ صبح روز ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ داد.

پایان غربت
امام خمینی در خیابان نوفل‌لوشاتو

یک روز بعد از انتشار خبر، هیات وزیران در نشست دهم بهمن در رای‌گیری جمعی از نظر جدیدِ نخست‌وزیر حمایت کردند و به سرعت مصوبه دولت در رادیو و تلویزیون و رسانه‌های جمعی منتشر شد و به دنبال آن نفربرها، تانک‌ها و خودروهای نظامی ارتش شاهنشاهی از باند فرود و محوطه فرودگاه مهرآباد خارج شدند.

آیت‌الله شهید مرتضی مطهری و آیت‌الله شهید محمد مفتح و بقیه اعضای شورای مرکزی کمیته‌ استقبال‌ از امام خمینی فورا مشغول مذاکره با مدیران سازمان‌ هواپیمایی‌ کشوری‌ شدند تا باند فرود و محوطه داخلی فرودگاه‌ مهرآباد برای‌ پرواز هواپیمای‌ حامل امام خمینی‌ آماده شود.

همزمان با قطعی شدن سفر امام خمینی به ایران شایعاتی درباره احتمال ساقط شدن هواپیمای حامل امام از سوی دول متخاصم و نگرانی‌هایی درباره مخالفت بختیار با ورود پرواز امام به آسمان ایران بین مردم و نیروهای انقلاب دهان به دهان شد از این رو مسوولان کمیته استقبال از امام مذاکراتی را با مقامات دولت بختیار انجام دادند و تضمین‌های لازم برای نشستن سلامتِ پرواز امام در فرودگاه مهرآباد را از دولت بختیار دریافت کردند.

پایان غربت
هواپیمای ایرفرانس

در جستجوی ایرلاین

هزاران کیلومتر دورتر از مرزهای ایران در نوفل‌لوشاتو، یاران امام در تدارک یافتن ایرلاین مناسب برای پرواز به ایران برآمدند. آنان از طریق نیروهای انقلاب در ایران با هواپیمایی هما مذاکره کردند و این شرکت هواپیمایی پروازی را به نام «پرواز انقلاب» تعیین کرد تا با سفر به فرانسه امام را به وطن برگرداند اما با بسته شدن فرودگاه مهرآباد و سایر فرودگاه‌های کشور توسط شاپور بختیار و امرای ارتش شاهنشاهی امکان پروازهای خارجی و داخلی از بین رفت.

با وضعیتی که به وجود آمد همراهان‌ امام در فرانسه بار دیگر دست به کار شدند تا پس از بازگشایی فرودگاه مهرآباد بتوانند این سفر را از طریق ارلاین‌های غربی انجام دهند. به این منظور با چند شرکت‌های‌ هواپیمایی‌ اروپایی به مذاکره‌ نشستند اما هیچ یک از آنها ریسک‌ پرواز به ایران را نپذیرفتند.

یاران امام خمینی سرانجام‌ سراغ شرکت‌ هواپیمایی ایرفرانس‌ رفتند و با مذاکراتی که با مقامات سیاسی فرانسه و ایرفرانس انجام دادند، ارلاین فرانسوی شرایطی‌ را برای انجام این پرواز تعیین کرد و با قبول این شرایط توسط دولت وقت ایران و نیروهای انقلاب، پرواز ۴۷۲۱ را به مقصد ایران چارتر و قطعی کرد. پول اجاره و بیمه این پرواز توسط مرحوم حاج کریم دستمالچی پرداخت شد.

آیت‌الله سید حسین موسوی تبریزی داماد آیت‌الله حسین نوری همدانی در خاطره‌ای از این ماجرا، گفت: «تصمیم امام این بود که در هر شرایطی به ایران بیایند. اطرافیان امام در پاریس با ایرفرانس وارد مذاکره شدند و در نهایت شرکت ایرفرانس با تأیید از مقامات دولت فرانسه پذیرفت که حضرت امام و اطرافیانش را به ایران منتقل کند... د. این پرواز که به خاطر هماهنگی‌های انجام شده با دولت ایران و همچنین مقررات بین‌المللی مربوط به پرواز هواپیماهای مسافربری که ایران هم بدان پایبند بود، خطری را متوجه هواپیما و کادر پروازش نمی‌کرد.»

روز ورود

پرواز شماره ۴۷۲۱ هواپیمای بویینگ ۷۴۷ شرکت هواپیمایی ایرفرانس از فرودگاه شارل دوگل فرانسه که قرار بود ساعت ۹ صبح روز ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ در فرودگاه مهرآباد روی زمین بنشیند به دلیل تاخیر، ساعت ۹ و ۲۷ دقیقه و ۳۰ ثانیه بر روی باند مهرآباد نشست.

در این پرواز علاوه بر امام و همسرشان، سید احمد پسر کوچک امام، همسر و فرزندانش به همراه همسر و فرزندان سید مصطفی برادر جان‌باخته‌اش در عراق و بیش از ۳۰ نفر از همراهان امام از جمله حجج اسلام حسن لاهوتی، محمدعلی صدوقی، سید محمود دعایی، محمد منتظری، هادی غفاری، اسماعیل فردوسی‌پور و سید محمد موسوی خوئینی، حسن حبیبی، ابوالحسن بنی‌صدر، حاج مهدی عراقی، سید صادق طباطبایی، صادق قطب‌زاده، داریوش فروهر، ابراهیم یزدی، حبیب‌الله عسگری اولادی، شاهرخ حاتمی، رسول صدرعاملی، محمدمحسن سازگارا، تقی ابتکار و احمد غضنفرپور حضور داشتند.

سرخلبان هواپیمای ایرفرانس ژان موءی و کمک خلبانش ژرژان باتاوش بوئینگ ۷۴۷ را از فرودگاه شارل دوگل فرانسه به مقصد مهرآباد هدایت کردند.

پایان غربت
بنیانگذار جمهوری اسلامی در بویینگ 747 در مسیر برگشت به ایران

حال مسافران

رسول صدرعاملی فرستاده ویژه روزنامه اطلاعات به فرانسه در گزارشی از پرواز انقلاب به تشریح حال و هوای پرواز انقلاب پرداخت و نوشت:

«ساعت ۱۱ شب است، ساعت حرکت یک بامداد است. دل در دل هیچکس نیست... . در این لحظه تاریخی، امام که هیچگاه فرصت استراحت نداشتند، وقتی اطراف خود را خلوت دیده بودند، در کمال آرامش خاطر به استراحت مشغولند.

...ساعت ۱۲ نیمه شب است. دهکده نوفل لوشاتو زیر نور پروژکتورهای خبرگزاری‌های سرتاسر جهان مثل روز روشن است. انگار ساعت ۱۲ ظهر است. فرانسویانِ مبادی آداب که هیچ اتفاق و حادثه‌ای نمی‌تواند برنامه زندگی آنها را به هم بریزد، همگی بیدارند. آن هم نه در داخل خانه، خارج از آن و در خیابان. آن هم در این سرمای سخت.

در تمام طول اتوبانی که به فرودگاه شارل دوگل پاریس منتهی می‌شود، اداره پلیس فرانسه چند متر به چند متر در دو سوی اتوبان پلیس مسلح گمارده است. راننده تاکسی که ما را به فرودگاه می‌برد می‌گوید: «۲۲ سال است در این شهر راننده تاکسی هستم، شاهد ورود و خروج بسیاری از شخصیت‌های جهانی به این فرودگاه بودم ولی هرگز به یاد ندارم چنین تشریفات باشکوهی دیده باشم. خوش به حالتان آقا. آیت‌الله شما پشت دنیا را لرزانده است. خوب مواظبش باشید.»

... ساعت ۱ و ۱۵ دقیقه است. دقایقی قبل هواپیما، فرودگاه شارل دوگل پاریس را زیر بال‌های خود گرفت. هواپیما دو میهماندار کم دارد. آنها حاضر نشده بودند با این پرواز سفر کنند. خلبان و کمک خلبان هواپیما هم به طور داوطلب انتخاب شده‌اند. هواپیما که اوج می‌گیرد، همه از جای خود بلند می‌شوند. هیچکس آرام و قرار ندارد. میهمانداران روسری سر کرده‌اند و در جواب خبرنگارانِ هیجان‌زده غربی که از آنها مشروب قوی می خواهند، با لبخند می‌گویند: «نه، متأسفیم؛ این یک پرواز اسلامی است. آب میوه می‌خواهید تقدیم‌تان کنیم» و آن وقت سیگار پشت سیگار است که دود می شود.

... هر وقت به یاد می آوریم این هواپیما را هیچ شرکت بیمه‌ای برای این پرواز بیمه نکرده است، کمی دلشوره می‌گیریم ولی ما که با خواندن دعا فراموشش می‌کنیم، خارجی‌ها را نمی‌دانم.

ساعت ۳ بامداد است. امام برای خواب و استراحت به طبقه فوقانی هواپیما می‌روند. زیراندازشان یک پتو است و رواندازشان، عبایشان. خبرنگاران خارجی ماشین تحریرشان را در آورده‌اند و خودشان را به تایپ گزارش مشغول کرده‌اند... . خبرنگاران از مصاحبه با امام در داخل هواپیما نا امید شده‌اند.

امام نماز صبح را داخل هواپیما می‌خوانند و دیگر ایرانیان نیز و امام پس از خواندن نماز صبح به جای خود در جلوی هواپیما باز می‌گردند. هوا روشن شده است. امام به خبرنگاران اجازه گرفتن عکس و فیلم می‌دهند، فقط همین.

لحظه بزرگ نزدیک است. امام مرتب از شیشه هواپیما خارج را نگاه می‌کنند. کمک خلبان اعلام می‌کند در آسمان ایران هستیم. بدون استثنا همه هیجان‌زده هستند. خبرنگاران خارجی با نگاه با یکدیگر حرف می‌زنند. آنها معتقدند اگر پایان این سفر از نظر آنها به خیر و خوشی باشد و پای‌شان بار دیگر به زمین برسد، بزرگ‌ترین موفقیت حرفه‌ای خود را کسب کرده‌اند.

ساعت هفت و ۴۰ دقیقه صبح است و در آسمان تهران هستیم. خوب که نگاه می‌کنم برج مراقبت فرودگاه مهرآباد را می‌بینم. دقایقی بعد بقیه هم که متوجه می‌شوند، همه ایرانیان فریاد می‌زنند «الله اکبر» و خبرنگاران خارجی سوت می‌زنند و دست‌هایشان را به هم می‌کوبند.

هواپیما پایین می‌آید. پایین و باز هم پایین‌تر. اما همین که وقت فرود کاملش می‌رسد، دوباره اوج می‌گیرد. آه از نهاد همه بلند می‌شود. فکر کردیم اجازه فرود نداده‌اند اما با چه جرأتی؟ خیال باطلی بود. بعدها فهمیدیم از برج مراقبت به خلبان گفته‌اند: «دلت می‌خواهد با شکوه‌ترین، جالب‌ترین و استثنایی‌ترین ماجرای قرن را ببینی و به خوبی حس کنی، پس قبل از فرود، آسمان تهران را با ارتفاع کم دور بزن ... و چند لحظه بعد ما بر فراز بهشت زهرا بودیم ... چه شکوه و عظمتی داشت دیدن این صحنه. تا چشم کار می‌کرد مردم موج می‌زدند.

صدایی نمی‌شنیدیم، اما به خوبی فریادها را حس می‌کردیم و اینجا نقطه پایان یک سفر پر شکوه و افسانه‌ای بود و آغاز سفری به سوی پیروزی کامل.

پایان غربت

حال امام

با رسیدن وقت نماز شب امام امت به طبقه دوم هواپیما رفت و بعد از مناسک نماز برای استراحت به طبقه پایین هواپیما برگشت. چهره امام حکایت از آرامش درونی داشت. این آرامش به حدی نمایان بود که مهماندار هواپیما متعجب شده بود.

هنگام طلوع خورشید، امام و همراهان‌شان نماز صبح را به جماعت خواندند.

پس از ورود هواپیما به آسمان ایران، خبرنگاری از امام درباره احساسش پرسید. امام با همان آرامش همیشگی‌شان پاسخ داد: «هیچ»

هواپیما ساعت ۹ و ۲۷ دقیقه و ۳۰ ثانیه روی باند فرودگاه مهرآباد نشست و به همه نگرانی‌ها درباره سرنوشت پرواز انقلاب پایان داد.

با باز شدن درهای هواپیما حجت‌الاسلام سید مرتضی پسندیده برادر بزرگ‌تر امام خمینی و دقایقی بعد آیت‌الله شهید مرتضی مطهری برای خوشامدگویی و استقبال از امام به داخل هواپیما رفتند و دقایقی بعد همراه امام از هواپیما پیاده شدند. بعد از خروج آنان نوبت به بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران رسید.

امام امت با همراهی آیت‌الله مرتضی مطهری و دیگر همراهان‌شان دست در دست کمک خلبان از هواپیما پیاده شدند.

گزارش رسانه‌ها

روزنامه کیهان در گزارشی به دیدارهای اولیه امام در فرودگاه امام پرداخت و نوشت: «در سالن فرودگاه قسمت‌های کوچکی آماده شده بود که نمایندگان گروه‌های مختلف اجتماعی به این ترتیب از امام خمینی استقبال کردند: روحانیون، برادران اهل تسنن، اقلیت‌های مذهبی، احزاب و جمعیت‌های سیاسی، استادان دانشگاه، قضات و حقوقدانان، دانشجویان، پزشکان و مهندسان، سندیکای مشترک صنایع نفت، دهقانان، کارگران، معلمان، بازرگانان، اصناف و نمایندگان وسایل ارتباط جمعی.»

آیت‌الله سید محمدکاظم شریعتمداری هم از طریق تلگراف ورود حضرت امام خمینی را تبریک گفت.

روزنامه آمریکایی نیویورک‌تایمز در گزارشی از رفتار امام خمینی با مقامات فرانسوی، نوشت: «آیت‌الله خمینی در بیانیه‌ای که از فرودگاه شارل دوگل منتشر کرد از فرانسه به خاطر مهمان‌نوازیش و از مردم فرانسه به خاطر درک‌شان از آزادی تشکر کرد و گفت: «من اکنون راهی وطنم هستم تا به آن خدمت کنم.

هواپیمای حامل ایشان دو برابر ظرفیت معمولش سوخت حمل کرده است که در صورت لزوم هواپیما بتواند دور بزند و به پاریس برگردد. در نزدیکی فرودگاه مهرآباد جایی که قرار بود هواپیمای آقای خمینی فرود آید روی پارچه‌ای نوشته است: «اکنون پرچم انقلاب در دستان شماست» و روی پارچه دیگری نوشته «شما رهبر دینی، سیاسی، نظامی، اقتصادی و اجتماعی‌مایید.»

پایان غربت
داریوش فروهر

فرودگاه تا بهشت‌زهرا

کمیته استقبال از امام خمینی برای انتقال امام خمینی از فرودگاه مهرآباد به بهشت‌زهرا تدابیر مختلفی اندیشیده بود اما تدارکاتی که جنبه تشریفاتی داشت به دلیل مخالفت امام اجرا نشد.

حجت‌الاسلام اسماعیل فردوسی‌پور از مسافران پرواز فرانسه در خاطره‌ای گفت: «آیت‌الله بهشتی زنگ زدند که برای تشریف فرمایی حضرت امام مقدماتی تهیه دیده‌ایم: استقبال بسیار عظیم و گسترده خواهد بود. فرودگاه مهرآباد را قالی‌فرش می‌کنیم، شهر را چراغانی و تزیین خواهیم کرد و حضرت امام خمینی را با هلیکوپتر به بهشت‌زهرا می‌بریم زیرا ازدحام آن‌قدر زیاد است که با ماشین خطرناک است.» مطالب را یادداشت کردم و به عرض امام رساندم. امام بعد از شنیدن سخنانم فرمودند: «برو متصل شو به ایران و به این آقایان بگو مگر کوروش را می‌خواهند وارد ایران بکنند؟ یک طلبه از ایران خارج شده و همان طلبه به ایران برمی‌گردد. من با هلیکوپتر به بهشت زهرا نخواهم رفت.»

طبق اوامر آن حضرت با ایران تماس گرفتم و گفتم امام بزرگوار این‌طور می‌فرمایند. دکتر بهشتی اصرار داشت که امکان ندارد، ازدحام به قدری زیاد است که حضرت امام زیر دست پای مردم له می‌شوند و ... دوباره محضر امام رسیدم و گزارش دادم، فرمودند: «من باید مانند سایر مردم حرکت کنم ولو زیر دست و پا بروم و له بشوم.»

با وجود این مخالفت، کمیته استقبال از امام به دلیل بالا دانستن احتمال تهدید جانی امام، هلیکوپتری را تدارک دید تا در صورت نیاز از آن استفاده کند.

هاشم صباغیان از اعضای کمیته استقبال از امام در خاطره‌ای از پیش‌بینی هلیکوپتر، تعریف کرد: «همه‌ گروه‌ها چه داخل حاکمیت و چه اپوزیسیون با ما همکاری کردند. مثلا ما می‌دانستیم که امام خمینی نمی‌توانند از بهشت زهرا تا مدرسه علوی را با ماشین بروند، به همین دلیل باید هلیکوپتری تهیه می‌کردیم که آن هم دست نیروهای نظامی بود. به هر حال با ارتباطاتی که داشتیم از همافران، کسی پیدا شد که این کار را انجام دهد. من خودم با این خلبان مصاحبه کردم و او روز قبل از مراسم هم هلیکوپتر را به مدرسه آورد و نشستن و برخاستن را امتحان کرد.»

استقبال بی‌نظیر

گزارش‌های هوایی از حضور مردم در خیابان‌ها و میادین شهر تهران و جاده‌های منتهی به بهشت‌زهرا حکایت از حضور میلیون‌ها نفر از مردم تهران، ورامین، ری و دیگر شهرهای دور و نزدیک به تهران داشت. استقبال بی‌نظیر مردم از امام به حدی بود که خودروها و موتورسیکلت‌ها در میانه جمعیت متوقف بودند.

روزنامه کیهان در ویژه‌نامه‌ای که بعدازظهر ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ منتشر کرد، نوشت: «طول جمعیت استقبال کننده ۳۳ کیلومتر بود. ۳۳ کیلومتر گل در مسیر بهار تازه. از مهرآباد تا بهشت‌زهرا شاخه‌های سرخ و سفید گل، کیلومتر به کیلومتر در دست مردم بود. این خط طولانی، بهار سیاسی ایران بود. تا گورستان شهدا، تا درون تاریخ جدید... د. و سه ردیف در تمام این ۳۳ کیلومتر دست‌ها را در دو طرف مسیر امام در هم قفل کرده بودند، زنجیره انسانی که پیوند مشت‌ها و انگشت‌ها و پیام وحدت و نوید آن بود.»

خبرگزاری یونایتدپرس نیز استقبال‌کنندگان از امام در حد فاصل فرودگاه مهرآباد تا بهشت‌زهرا را بالغ بر ۴ میلیون و جمعیت حاضر در بهشت‌زهرا را ۵۰۰ هزار نفر برآورد کرد.

خبرنگار رادیو کلن آلمان هم جمعیت مشتاق امام را بین ۵ تا ۶ میلیون نفر و خبرنگاران روزنامه‌های داخلی نیز تقریبا همین اعداد را مخابره کردند.

منابع:

مجله معارف، دی و بهمن ۱۳۹۰، شماره ۸۹

خاطرات یاران انقلاب، مرکز اسناد انقلاب اسلامی

نظر بدهید


نام:


ایمیل:


موضوع:


توجه: دیدگاه هایی که حاوی توهین و تهمت و یا فاقد محتوایی که به بحث کمک میکند باشند احتمالا مورد تایید قرار نمیگیرند.