به گزارش سارنا به نقل از تسنیم، رسم این است که مردم خود را به نام پدر معرفی میکنند، اما این بار قصه فرق دارد. این پدر، پسری دارد که فخر دو عالم است و حتماً با نام فرزندش شناخته میشود. رئیس قبیله بنیهاشم بود و از وقتی پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله هشت سال بیشتر نداشت، سرپرستی او را بر عهده گرفت. نامش عمران بود اما به دلیل پسر بزرگش طالب به ابوطالب مشهور شد. با پدر رسول خدا صلیالله علیه و آله (عبدالله) از یک مادر بود و هر جا که پای حمایت از برادرزادهاش به میان میآمد با همه وجود از او و دین اسلام حمایت میکرد. زندگی این شخصیت بزرگ اسلام به عنوان عموی پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله و پدر امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام نکات جالبی دارد که شاید تا به حال درباره آن کمتر خوانده یا شنیدهایم، در حالی که دانستن آن میتواند الگوی خوبی برای زندگی امروزی ما باشد.
حجتالاسلام حسین میرمحمدی در یادداشتی ضمن بررسی روایات معتبر و مستند، به نکات کمتر عنوانشده درباره سبک زندگی پدر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام پاسخ داده است.
سخاوت در تنگدستی
ابوطالب که او را با نامهای عبدمناف یا عمران قرشی هم صدا میزدند، شغل پر اهمیتی از پدرش به ارث برده بود. او بعد از عبدالمطلب میهماندار و آبرسان حاجیان بود اما چون تنگدست بود ناچار شد این منصب مهم را به ازای بدهیای که به برادرش عباس داشت به او واگذار کند.
ابوطالب فقط یک بار ازدواج کرد و همسرش فاطمه بنت اسد بود. آنها پنج فرزند داشتند: چهار پسر و و یک دختر. پسرهایش به ترتیب طالب، عقیل، جعفر و امام علی علیه السلام هر کدام حدود 10 سال با دیگری فاصله سنی داشتند. دخترشان هم ام هانی نامیده میشد که همسر مردی به نام هبیره مخزومی شد.
بنابراین امام علی علیه السلام از نظر سن کوچکترین پسر ابوطالب محسوب میشد. ابوطالب با وجود تنگدستی همیشه مردی سخاوتمند، بادرایت و بانفوذ بود و مردم او را به دانایی و عدالت میشناختند و تمام قبایل مکه او را قبول داشتند. به همین دلیل اگر اختلاف و مشاجرهای میان آنها پیش میآمد برای قضاوت یا راهنمایی به سراغ ابوطالب میرفتند و از او کمک میخواستند. ابوطالب همیشه در همه قضاوتها عادلانه رفتار میکرد و مراقب بود حقی از کسی ضایع نشود.
البته او ویژگیهای دیگری هم داشت. از جمله اینکه شاعر و سخنور بود و اشعار او در مجموعهای به نام «دیوان ابوطالب» جمعآوری شده. یکی از مشهورترین شعرهایش قصیده لامیه است که آن را بعد از بعثت پیامبر صلیالله علیه و آله درباره آن حضرت سروده و حدود 90 بیت است.
حمایت ابوطالب از پیامبر(ص)
ماجرای حمایت ابوطالب از پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله تنها به دوران پس از رسالت آن حضرت و ماجرای شعب مربوط نمیشود، بلکه از تولد و دوران خردسالی از او حمایت میکرد. گواه این ادعا حدیثی از امام محمد باقر علیه السلام است که در کتاب بحار الانوار نوشته شده با این مضمون که: «ابوطالب در روز هفتم تولد رسول خدا صلیالله علیه و آله برای آن حضرت عقیقه کرده و آل خود را دعوت کرد. آنها گفتند این چیست؟ ابوطالب گفت این عقیقه احمد است. گفتند برای چه او را احمد نامیدی؟ گفت: او را احمد نامیدم چون اهل آسمان و زمین او را میستایند.»
البته در آن دوران سرپرستی حضرت محمد صلیالله علیه و آله با پدربزرگش عبدالمطلب بود و بعد از وفات او، ابوطالب عهدهدار کفالت او شد. ابوطالب در آن دوران مانند بیشتر رؤسای قبیله قریش شغل تجارت داشت و از این راه نیازهای خود و خانوادهاش را تأمین میکرد. یک بار که برای تجارت به شام رفته بود، حضرت محمد صلیالله علیه و آله را با خودش برد و در همین سفر بود که بحیرای نصرانی، آن حضرت را دید و بعد از گفتگو با او به ابوطالب گفت: برادرزادهات همان شخصی است که در کتاب انجیل و تورات مژده آمدنش داده شده و او آخرین پیغمبر خداست.
این ماجرا حمایت و پشتیبانی ابوطالب از برادرزادهاش را بیشتر کرد و این حمایتها تا پایان عمر او ادامه داشت. البته زمانی که پیامبر اسلام صلیالله علیه و آله با حضرت خدیجه سلام الله علیها ازدواج کرد و از وضعیت مالی خوبی برخوردار شد، از ابوطالب که در تنگدستی به سر میبرد خواست سرپرستی یکی از فرزندانش را برای مدتی به آن حضرت بسپارد و ابوطالب هم با خواسته برادرزادهاش موافقت کرد. به این ترتیب بود که امام علی علیه السلام در خردسالی وارد خانه پسرعمویش، پیامبر اسلام صلیالله علیه و آله، شد و تحت سرپرستی و تربیت آن بزرگوار قرار گرفت.
رمز عقد ازدواج پیامبر(ص) و حضرت خدیجه(س) توسط ابوطالب
هر مسلمانی که می خواهد ازدواج کند مایل است یکی از بهترین بندگان خدا خطبه عقدش را بخواند. بنابراین وقتی ابوطالب خطبه عقد رسول اکرم صلیالله علیه و آله را خوانده، یعنی او بسیار مورد احترام حضرت بوده در حالی که بسیاری از بزرگان قبیله قریش در این مراسم حضور داشتند و توقع داشتند که خطبه عقد محمد امین و ثروتمندترین زن مکه توسط آنها خوانده شود.
آن طور که در کتابهای تاریخی نوشته شده، ابوطالب در ابتدای خطبه عقد، خدای متعال را با اوصافی که یکتاپرستان عبادت میکردند یاد کرد و خودش را از منسوبین به حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل علیهماالسلام معرفی کرد.
متن خطبه اینگونه بود: «سپاس خدای را که ما را از نسل ابراهیم و ذریه اسماعیل قرار داد و برای ما خانهای نهاد که مردمان گرد او طواف کنند و حرم امنی که از اطراف جهان نعمتها به سوی آن میآورند و ما را در دیار خود بر مردم فرمانروا قرار داد.» بعد گفت: «برادرزاده من محمد بن عبدالله با هیچیک از مردان قریش سنجیده نشود، جز آنکه برتری یابد و با هیچکس از آنان قیاس نشود مگر اینکه بزرگتر آید اگرچه از مال دستش تهی است اما این نقص نیست زیرا مال نصیبی ناپایدار و سایهای زودگذر است و اکنون او را به همسری با خدیجه رغبتی است و خدیجه را به ازدواج با او شوقی است. آنچه از مهریه و صداق باشد بر عهده من خواهد بود. او دارای موقعیت حساسی است و شخصیت و مرتبهای والا دارد.»
باید توجه داشت که این ماجرا را هم علمای شیعه تأیید کردهاند و هم علمای اهل سنت.
صله رحم را به خوبی به جا میآورد
26 ماه رجب سال دهم بعثت یعنی سه سال پیش از هجرت پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله، ابوطالب در 80 سالگی از دنیا رفت و پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله یکی از بزرگترین حامیان خود و دین اسلام را از دست داد. روایتهای مختلفی در منابع شیعه و اهل سنت وجود دارد که وقتی خبر وفات ابوطالب به رسول گرامی اسلام صلیالله علیه و آله رسید، آن حضرت بسیار ناراحت شد و بر بالای جنازه ابوطالب رفت و به دو طرف پیشانی او چندین بار دست کشید و بعد فرمود: «عمو جان، زمانی که من کودک بودم تو بزرگم کردی، زمانی که یتیم بودم تو مرا سرپرستی کردی و زمانی که بزرگ شدم تو مرا یاری کردی. خدای متعال به تو پاداش خیر بدهد.»
بعد به سمت جلوی تابوت ابوطالب رفت و فرمود: «عمو جان، تو صله رحم را نیک به جا آوردی و پاداش نیکی داری.»
نظر بدهید