به گزارش سارنا به نقل از مهر، کتاب «شرح الف خمیده» نوشته لیلا مهدوی شامل مستند داستانی درباره زندگی حضرت زهرا (س) مستندی است که اساسش تاریخ و روایات و متون معتبر شیعه و اهل تسنن است. کتاب از زاویه دید حضرت خدیجه کبری، حضرت فاطمه الزهرا و اسماً بنت عمیس زندگی دختر پیامبر را از مناظر عبادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی روایت میکند.
کتاب «شرح الف خمیده»، مخاطب را از مکه به مدینه میبرد تا در مسیر خود از هنگامه تولد حضرت فاطمه «س» به دور از خیال پردازیهای داستانی و متعهد به خط معتبر تاریخی تا شهادت ایشان برساند. شرح الف خمیده، شرح حق پایمال شده بین در و دیوار است. شرح زهراست که استوار و با صلابت تا پای جان بر حقانیت امیرالمومنین علی «ع» ایستادگی کرد هم درس آزادگی داد و هم درس حق طلبی. گرچه جان الف خمید اما جوهره وجودش تا ابد بر تارک شیعه، پران شد.
لیلا مهدوی نویسنده کتاب که پیش از این رمان نشان حسن را درباره فرزندان امام حسن در کربلا نگاشته بود در اثر جدید خود با سه راوی زندگانی حضرت فاطمه (س) را روایت کرده است.
حضرت خدیجه (س) روایتگر روزهای پیش از تولد تا خردسالی است. روزهای کودکی تا روزهای نزدیک به سقیفه را خود حضرت زهرا (س) روایت میکند. باقی کتاب را نیز اسماً بنت عمیس، همسر جعفر طیار روایت میکند.
به بهانه انتشار این کتاب توسط انتشارات کتابستان گفتگویی با مهدوی داشتیم که مشروح آن در ادامه میآید؛
* خانم مهدوی ابتدا بفرمائید ایده نگارش این کتاب چگونه آغاز شد؟
ایده این کتاب از سی و سومین نمایشگاه کتاب شروع شد و ابتدا قرار بود کتابی با موضوع فدک نوشته شود از آنجایی که اطلاعات، دادهها و قصه از ماجرای فدک زیاد نبود و از قبل نوشتن روایتی از حضرت زهرا (س) را در ذهن داشتم، در نمایشگاه کتاب سال گذشته ایده را با کتابستان مطرح کردم. انتشارات کتابستان نیز به دنبال این سوژه بود. از آن زمان شروع به جمع آوری منابع کردیم و مرجع شناسی و مطالعات شکل گرفت. به این ترتیب چهارم مهر ماه سال گذشته نگارش کتاب شروع شد و خوشبختانه به ولادت حضرت زهرا (س) رسید و در بهمن ماه رونمایی شد.
* محتوای این کتاب با اثر دیگر شما یعنی «نشان حُسن» متفاوت است چه شد که به فکر نگارش چنین کتابی افتادید؟
هر دو کتاب من ادبیات دینی است. «نشان حُسن» یک رمان است و «شرح الف خمیده» روایت مستند محور و زندگینامه پژوهشی زندگی حضرت زهرا (س) است. این کتاب سه روایت را در برمیگیرد و درواقع میخواستیم نخ تسبیح داستانی که روایتهای مستند را به هم پیوند میزند از بین نرود؛ به همین دلیل راوی اول شخص را برای کتاب انتخاب کردم.
* این کتاب چه بازه زمانی را در بر میگیرد؟
این کتاب دربرگیرنده تولد تا شهادت حضرت زهرا (س) است که از اول داستان تا رحلت حضرت خدیجه، ایشان راوی این کتاب هستند و بعد از آن حضرت فاطمه (س) تا رحلت پیامبر (ص) راوی هستند و پس از آن را اسماً بنت عُمَیس به عنوان اول شخص راوی کتاب است.
* چرا از فرم اول شخص برای داستان استفاده کردید؟
اصلی ترین نکته برای این انتخاب به عنوان نویسنده بُعد معنوی است که حُجت به این شکل برای من تمام شد. درون مایه داستان این کتاب یک درون مایه زنانه است، یعنی نگاه زنانه برای من اهمیت داشت و دوست داشتم خانمها با این کتاب بیشتر ارتباط بگیرند. چراکه منظر زنانه برای من در ادبیات مهم است. همچنین کتاب را به اشکال مختلفی به نگارش درآوردم یعنی به صورت سوم شخص با چند راوی نوشتم و به بن بست خوردم و با دانای کل نیز امکان نگارش نبود بنابراین پس از چند مرتبه تلاش با زاویه دیدهای مختلف من در فرم نگارش به این زاویه دید رسیدم.
* تا چه اندازه از عنصر تخیل در کتاب استفاده کردید؟
کتاب «شرح الف خمیده» کاملاً مستند است و مراجع و روایات مشخص دارد، اما بخشیدن زبان داستانی به این روایت مستلزم ایجاد تصویر است. بنابراین تا جایی که منطق، تاریخ و حفظ حریم معصوم اجازه داده است زبان کتاب داستان گونه شده؛ اما هیچ روایتی تخیلی و بیرون از این قصه به آن اضافه نشده. مثلاً میدانیم که حضرت فاطمه (س) از خاک حضرت حمزه تسبیح ساختند و طبق این مسئله تصویرسازی داستانی کردیم که به روایت آسیبی نبیند.
* همانطور که اشاره شد عنصر زنانی به واسطه روایتگری سه شخصیت داستان پررنگ است، این وجه زنانه را خودتان در کتاب پر رنگ کردید یا از قبل بر روی آن فکر شده بود؟
ببینید نگاه زنانه ناخودآگاه در قلم من وجود دارد و شاید به این دلیل باشد که من مادر سه فرزند هستم و زنانگی و مادرانگی را در عین حال تجربه میکنم.
* به نظر شما وجهه زنانه داستان به شکلی هست که مخاطب به آن نگاه جنسیتی نداشته باشد؟
مسئله حضرت زهرا (س) جنسیتی نیست و اگر از مقام ایشان هم صرف نظر کنیم، معمولاً داستانهای زنانه مخاطب آقا هم دارند و بستگی به پرداخت نویسنده به موضوع دارد که من فکر میکنم با توجه به اینکه ما راجع به خطبه فدک و بزنگاه تاریخی غصب حکومت امیرالمومنین (ع) زیاد صحبت کردیم نگاه جنسیتی از روی کتاب برداشته شده است.
* همانطور که میدانید بسیاری از منتقدان بر این تصور هستند که اول شخص یک داستان نباید ائمه باشد پاسخ شما به این منتقدان چیست؟
این مسئله از سه قسمت برای من روشن شد ابتدا همان حجتی که گفتم برایم تمام شد. من حتی برای انجام این کار استخاره گرفتم و سعی کردم معنویت خودم را بالا ببرم چون پذیرش آن برای خودم هم سخت بود. ما در فرم ادبیات دینی، زبان حال نویسی را داریم که قدمت آن با ادبیات دینی به صورت داستانی یکی نیست چراکه از قدمت وسیعتری برخوردار است همچنین زمانی که ما تاریخی را میخوانیم حتی مقدم ترین آن هم یک نویسنده داشته که خواه، ناخواه در آن دخل و تصرف داشته است. یعنی حتی طبری هم که تاریخ طبری را نگارش کرده است در آن دخل و تصرف داشته اما من سعی کردم وقایع دست خورده نشود.
در بعضی از مواقع هم این کار ریسک است؛ چراکه ما میتوانیم ساکت باشیم و هیچ حرفی را نزنیم و به فضای دیگری برویم و نقد را نپذیریم، اما مواقعی هم میتوان نقد را پذیرفت و حرف را زد. من به یک باور درونی رسیدم و احساس کردم باید این کار را انجام دهم. طبیعی است که مورد پذیرش منتقدان قرار نگیرد کما اینکه کتاب «حیدر» را در کتابستان داشتیم که راوی آن امیرالمومنین (ع) است و مخاطب آن را پسندیده اما منتقدان به کتاب انتقادهایی را دارند. خب این بخشی از ادبیات و تاریخ ادبیات است.
* همانطور که میدانید عمده مخاطبان جامعه کتاب «کشتی پهلو گرفته» را به عنوان کتابی درباره زندگی حضرت زهرا (س) میشناسند اما شما به عنوان نویسنده کتاب «شرح الف خمیده» را از چه امتیازی نسبت به آثار یاد شده بهره مند میدانید؟
من محصول انتشارات نیستان هستم، یعنی اولین قدم برای داستان نویسی را در آکادمی داستان نویسی نیستان برداشتم، در این دوره شاگرد سیدعلی شجاعی بودم و مانیفست ادبیات دینی او را میشناسم و از آن استفاده کردم و کتاب «کشتی پهلو گرفته» برای من محترم است. من و آقای شجاعی دو نویسنده مجزا هستیم بنابراین نمیخواهم بگویم امتیاز کتاب چیست اما «شرح الف خمیده» به برش تاریخی وسیعتری پرداخته است و زبان شاعرانگی کمتری نسبت به «کشتی پهلو گرفته» دارد. من سعی کردم نگاهم رئالیستی با حفظ حریم باشد و تا جایی که میشود و در توانم است نکتهای از قلم نیفتد کما اینکه این کتاب به لحاظ فرمی هم متفاوت است.
* از آنجایی که کتابهای زیادی با موضوع زندگینامه حضرت زهرا (س) داریم برای ارتباط گیری مخاطب با کتاب چه کردید؟
ما همه مقتل خواندهایم و زندگی ولادت تا شهادت ائمه را میدانیم و این پرداختهای متفاوت در اثرهای گوناگون است که مخاطب را جذب میکند. به نظر من بیان زندگی ائمه یک دریاست و هر کتاب یک قطره از آن است.
ما در ادبیات دینی دنبال مخاطب نیستیم بلکه به دنبال این هستیم که در درجه اول چیزی را به خودمان اضافه کنیم و اگر بتوانیم تأثیری بگذاریم دیگران را با خودمان همراه کنیم. برای مثال نوشتن به زبانی که نسل جدید بتوانند استفاده کنند برای من مهم بود. در درجه بعدی با ادب نوشتن برایم مهم بود و در هر دو کتاب «نشان حسن» که در محضر حضرت سیدالشهدا (ع) بود و در «شرح الف خمیده» که در محضر حضرت فاطمه (س) است سعی کردم ادب کلمه را رعایت کنم. چراکه هر زبانی شایسته نوشتن نیست اما ساده حرف زدن برای نسل جدید شاید گیرا تر باشد و فکر میکنم این راهی است که ائمه خودشان باز میکنند و اگر خودشان اجازه ندهند کاری پیش نمیرود.
* منابعی که برای این کتاب استفاده کردید را نام ببرید؟
برای اینکتاب قریب به ۷۰ منبع از جمله تاریخ طبری، ناسخ التواریخ، بیت الاحزان در نظر گرفته شد که در کتابنامه انتهای کتاب نام برده شدهاند.
* اگر بخواهید چند وجه مهم کتاب «شرح الف خمیده» را نام ببرید به چه مواردی اشاره میکنید؟
اولین نکته رعایت ادب در این کتاب بود و دوم دور نشدن از مسیر ادبیات که سعی کردم جانب ادبیات را رها نکنم و احساسم را کنترل کنم؛ شاید نتوانستم مثلاً در فصل شهادت حضرت زهرا (س) این کار را انجام دهم اما تاجایی که اجازه داشتم سعی کردم خودم را از داستان حذف کنم و متعهد به تاریخ باشم. برای مثال بسیاری از اسناد ممکن بود درام قصه را بالا ببرد اما سندیت قطعی نداشتند با اینکه به ضرر کتاب بود از آنها استفاده نکردم و چیزی که نوشتم یک قدم با واقعیت فاصله ندارد و به لحاظ تحقیق پر و پیمان است. فکر میکنم توانستم جانب ادب کلمات را رعایت کنم و ادبیات ارادت در ادبیات دینی و قدسی را رعایت کنم.
* در حال حاضر کار جدیدی در مرحله نگارش دارید؟
کار جدیدم اجتماعی معاصر و در فضای دفاع مقدس است که منظر زنانه دارد و مصائب زنان را بیان میکند. هنوز نقطه آخر کار را نگذاشتم و به شرایط انتشارات آن مطمئن نیستم.
* و حرف آخر؟
به نظرم باید مسیری برای معرفی ادبیات دینی و ائمه فراهم شود چراکه فکر میکنم راه تازه ادبیات دینی اگر با حمایتها پیگیری شود به سرمنزل میرسد به این دلیل که ما معتقدیم ادبیات دینی گونه ادبی است و برای خودش راه رسم و مانیفست جدا دارد.
فاطمه میرزا جعفری
نظر بدهید