به گزارش سارنا به نقل از الف، این رسم دنیای سیاست است که دولتها و یا جریانهای مختلف سیاسی همواره در حالت مخالف و منتقد رقبای خود باشند و این چندان عجیب نیست. ذات سیاستورزی ایجاب میکند که بدین شکل رفتار شود. اما برخی اوقات نقد جای خود را به وارونهنمایی میدهد و این تفاوت عمدهای با قرار گرفتن یک جریان سیاسی در مقام منتقد دارد.
اعتدالیون، آرامآرام وارد میشوند
پس از خداحافظی کابینه دوازدهم، طبیعی بود که افکار عمومی انتقادهای پرشماری را به عملکرد دولت اعتدال وارد کند و همین امر، موجب حرکت دستبهعصای دولتمردان روحانی شده بود؛ آنان پس از تحویل قوهمجریه، با توجه و علم به نارضایتی گسترده مردم از کارنامه دولت، چندان به تحولات کشور و اقدامات دولت سیزدهم واکنش نشان نداده و این روند تا پایان بهار 1401 هم ادامه داشت.
اما تابستان سال گذشته، شرایطی را مهیا کرد تا دوباره چهرههای سیاسی دولت دوازدهم، از حاشیه به متن وارد شوند که البته دو دلیل عمده داشت. اولین آن، اقدام دولت برای حذف ارز ترجیحی و تبعات گسترده اقتصادی پس از آن بود که پای مقامات دولت قبل را به فضای سیاسی و در مقام دفاع از اقدام خود در بهار 97 (تخصیص ارز 4200) باز کرد و علت دیگر آن، مذاکرات احیای برجام در اواسط تابستان؛ اعتدالیون معتقد بودند که برجام ماحصل و دستاورد سیاسی آنهاست و اگر دولت کنونی هم موفق به احیای آن شود، این به مثابه دستاورد دولت روحانی است.
متعاقب آن و وقایع پاییز 1401 عرصه مناسبی برای حضور و میانداری بیشتر دولتیهایی بود که در ماههای گذشته چندان رغبت به حضور در رسانهها نداشته اما التهابات کف خیابان، فرصت عرضاندام را مهیا کرد و رسانهها در قرق اعتدالیونی درآمد که ریشه نزاع وقت را به یکجانبهگرایی، عدم مشارکت مردم، یکدستسازی و تعابیری از این دست مرتبط میدانستند. پاییز سال گذشته آغاز دوره بازگشت دولتیهای پیشین به متن سیاست ایران است و این بازگشت با دستاوردسازیها و شاید مصادرهها همراه شده باشد.
هر پروژهای افتتاح و یا هر تعامل و توافق خارجی حاصل شود، پای اعتدالیون در میان است؛ آن هم با ادعای اینکه ریشه این دستاوردها به دولت ما باز میگردد!
اما این بازنمایی رسانهای و تبلیغات عظیمی که اعتدالیون در خصوص کارنامه و عملکرد خود مطرح میکنند، تا چه اندازه ریشه در واقعیت دارد؟
ژنرالهایی که در جلساتخصوصی، به گونهای دیگر سخن میگفتند!
این حجم از تبلیغات، مصادرهها و سفیدشویی از عملکرد یاران روحانی، موجب واکنش رئیس شورای اطلاعرسانی دولت شده است.
سپهر خلجی در اینباره میگوید:
«متأسفانه ما عموماً حافظه کوتاهمدتمان زود پاک میشود و یادآوری برخی موضوعها خالی از فایده نیست. کشور در سال ۱۴۰۰ در شرایطی قرار داشت که یک دولت غربگرا با ایده مرکزی حل مشکلات از طریق مذاکره مستقیم با آمریکا، سکاندار مدیریت اجرایی در کشور بود که با اصرار بر همان ایده مرکزی، کشور را ۸ سال با خسارت شدید در حوزههای مختلف مواجه کرده بود. کشورهای غربی که دولت قبل همه تخممرغهایش را در سبد آنها گذاشته بود هم حاضر به نجات آن دولت نبودند و هرجا هم که میتوانستند یک لگد به اندام دولت میزدند.مصداق بارز آن، پاره کردن برجام ازسوی آمریکا بود. نمونه خفتبار دیگری که میشود اشاره کرد، عدمسوخترسانی به هواپیمای وزیر خارجه وقت در اروپا به بهانه تحریم بود. علاوه بر آن، دهها مورد تحریم حین مذاکره با غرب هم اتفاق دیگری بود که عزت ملی را مخدوش کرده بود. حال ممکن است برخی اصطلاحاً لاف در غریبی بزنند و با اینکه کارنامه ۸سال عملکردشان در حوزه سیاستخارجی، مستند جلوی چشم همه قرار دارد، در کلابهاوس برای خودشان و علاقهمندانشان ۷ساعت یکنفس دستاوردسازی کنند، اما این تلاشها واقعیت صحنه را عوض نمیکند.»
«مجموعهای از اتفاقها که مربوط به این نحوه از مدیریت کشور بود، باعث شد کشور عملاً قفل شود. این را من نمیگویم، بلکه اسناد میگویند. برای اثبات عرایضم بخشی از اظهارات مسئولان ارشد دولت قبل را در نخستین جلسه هیأت دولت با آیتالله رئیسی عیناً میگویم تا همه بدانند ایشان دولت را دقیقاً در چه شرایطی تحویل گرفت و اظهارات مدیرانی که ۸ سال ملت را با وعده مذاکره با آمریکا و رفع همه مشکلات در گرداب بلاها رها کردند، چه بود. البته امروز آنچه خود و لشکر رسانهای وابسته به آنان در رسانه میگویند، خلاف این اظهارات است و بهگونهای درباره ۸سال دولت قبل صحبت میکنند که گویی درمورد دستاوردهای دولت در یک سیاره دیگر صحبت میشود.»
خلجی جزئیات جلسه مسئولان دولت قبل با رئیسجمهور را بدین شکل روایت میکند:
« به این جملات، خوب توجه کنید؛ این اظهارات مربوط به جلسه هیئت دولت در تاریخ چهارشنبه سوم مرداد ۱۴۰۰ است. آقای جهانگیری در همان جلسه صریحاً میگوید: … واقعاً شرایط کشور دشوار است. ما تقریباً کمسابقهترین دوران ۴۰ سال انقلاب را داشتیم. با اینکه ما خب جنگ تحمیلی را هم داشتیم و همه ما توی مسائل بودیم، توی شرایطی که بههرحال با فشار خارجی، آمریکاییها و مسائل ما در منطقه، مسائل داخلی بسیار سخت شده بود. این شرایط کرونا، این شرایط خشکسالی، منابع کشور هم که ته کشیده، این هم شرایط دشوار بودجه، شرایط اقتصاد دشوار شده، هم شرایط اجتماعی و هم خارجی؛ بالاخره آقای رئیسی در چنین شرایطی مسئولیت اداره کشور را برعهده گرفتهاند.
یا رزمحسینی، وزیر وقت صمت میگوید: در برق صنایع، ۶۰ درصد شبها و ۳۰ درصد روزها برق هست. برق فولادمان هم ۵۰ درصد بعضی مواقع وصل است و بعضی مواقع قطع و الان تولیدمان کاهش داشته است.
در ادامه اردکانیان، وزیر وقت نیرو میگوید: جناب آقای رئیسی در جریان باشند که با توجه به کاهش نسبی دما، خوشبختانه فعلاً امکان اینکه تولید برق را افزایش بدهیم فراهم شده؛ منتها این افزایش مرتب نیست؛ یعنی ما حتی ۷۰ درصد تا ۸۰ درصد هم در بعضی مواقع قطعی داشتیم….
جهانگیری مجدد در همان جلسه میگوید: بزرگترین مشکل پیش روی ما، که قبلاً هم خدمتتان گزارش کردم، بحث انتقال نهادهها و تدارک ورود آن به کشور است. درخصوص سایر کالاهای اساسی هم مشکل تأمین ارز را داریم. از این ۶میلیون و۳۲۸ هزارتنی که در بنادر وجود دارد و در اسکلهها و لنگرگاهها ۹۸۴ میلیون دلار یا نزدیک به یکمیلیارد دلار به ارز نیاز داریم. اینها کالاهایی است که ارز به آنها تخصیص داده نشده است.
وزیر وقت جهادکشاورزی صریحاً اذعان میدارد: برای گندم ۱.۲ میلیارد دلار و برای روغن ۱.۱ میلیارد دلار نیاز داریم؛ علاوه بر ارزی که مربوط به نهادههای دامی است و اگر بخواهیم آنرا ثابت نگه داریم، یک میلیارد دلار هم اینجا نیاز داریم. »
رئیس شورای اطلاعرسانی دولت ادامه میدهد:
«موارد زیادی از این دست اسناد در مذاکراتی که مدیران دولت قبل با شخص رئیسجمهور و بعضاً در جلسههای ۲نفره داشتند، وجود دارد که واقعاً الان به مصلحت نیست منتشر شود و همه حاکی از اوضاع وخیم اقتصاد کشور، ذخایر کالاهای اساسی، سیاستخارجی، وضعیت ارزی کشور، تورم، خشکسالی، وضعیت تأسفبار کرونا و کشتههای کرونایی و… بوده است که دقیقاً ناشی از نحوه اداره کشور توسط یک جریان سیاسی در کشور و با وعده فریبنده حل مشکلات مردم از کانال مذاکره با غرب بود؛ جریانی که در این ۴۰ سال بخش عمدهای از دوران مدیریت بر ارکان کشور را به اشکال مختلف و با شعارهای مختلف، اما مشابه برعهده داشتند؛ یک توهم محض که نه شجاعت اصلاح راهی را که اشتباه رفتند، داشتند و نه شجاعت اعتراف به اشتباه در برآوردهای خسارتآفرین برای زندگی یک ملت بزرگ را.»
سفیدشویی انتخاباتی؟
هر چند روحانی، وزرا و مدیران دولت وی چند ماهی است که به تکاپوی رسانهای افتاده و به دنبال سفیدشویی عملکرد خود هستند اما واقعیت را نه در اظهارات رسانهای بلکه در جلسات خصوصی آنها باید جستوجو کرد؛ جایی که بین گفتههای آنان و ادعاهای کنونیشان تفاوتهای بارزی وجود دارد! هر قدر که به انتخابات آخر سال نزدیک میشویم حجم تعریف و تمجیدها از دولت گذشته و انتساب دستاوردها به خود، بیشتر خواهد شد و به نظر میرسد که دولتمردان گذشته روی ضعف حافظهتاریخی جامعه ایرانی حساب باز کردهاند.
نظر بدهید