به گزارش سارنا به نقل از فارس:
بی شک حادثه کلانتری ۱۶ زاهدان بخشی از خروجی اظهارات تحریکآمیز مولوی عبدالحمید در چند ماه اخیر است ولی همه ماجرا او نیست، بخوانید: یک: حادثه دیروز کلانتری ۱۶ بخشی از خروجی بیش از هشت ماه عملیات ترکیبی و شناختی در زاهدان است، مولوی عبدالحمید تنها یک تکه از پازل است و نه میتواند و نه حق دارد و نه خودش میخواهد از این پازل تعیین شده عبور کند.
دو: بگذارید از آخر به اول تحلیل کنیم، از دیروز پس از رسوایی حادثه تروریستی کلانتری زاهدان و شکست این سناریوی ضدامنیتی، کار رسانههایی مثل ایران اینترنشنال (مقر سازماندهی اقدامات ضد امنیتی علیه مردم ایران) این شده که القا کنند مولوی عبدالحمید در خطر حصر یا برخورد است! به راستی چرا؟
سه: اولین سناریو این است که خود رسانههای انگلیسی و آمریکایی فارسیزبان هم به صراحت میگویند: «خطبههای تحریکآمیز مولوی عبدالحمید نباید تحت هیچ شرایطی تعدیل شود». این بزرگترین دل نگرانی ضدانقلاب در تمام این سالها و به خصوص چند ماه اخیر بوده و از گفتن آشکار آن هم ابایی ندارند.
چهار: دومین هدف که مهمتر از مولوی عبدالحمید است می خواهند عمدا با حبرسازی احتمال برخورد با او پنهان کنند؛ پاک کردن ابعاد امنیتی و اطلاعاتی حادثه دیروز زاهدان است. دیروز چهار تروریست آموزش دیده با کاملترین تجهیزات وارد کلانتری ۱۶ زاهدان می شوند. کمترین هدفگذاری این عملیات به شهادت رساندن تعداد قابل توجهی از نیروهای انتظامی و بدست آوردن تجهیزات نظامی و عملا شروع یک جنگ چریکی بزرگ در خیابانهای اطراف مسجد مکی زاهدان بوده است. اساسا فراخوان مولوی «ع.ق» (که در نقش عبدالمالک جدید در حال ایفای نقش میباشد) از مردم جهت حضور در خیابان های اطراف مسجد مکی زاهدان، به عنوان مرحله دوم این عملیات ضدامنیتی طراحی شده بود.
پنج: حادثه تروریستی زاهدان پس از هشت ماه عملیات ترکیبی و جنگ شناختی بوده است. در این عملیات از رسانه ها و شخصیتهای تجزیهطلب بلوچ تا رسانههای فارسی زبان همچون بی بی سی فارسی و ایران اینترنشنال و سرکردههای ضدانقلاب خارج نشین، نقشآفرین بودند. خروجی همه این عملیات مشترک شناختی باید در کف میدان، برای تروریستها فرصت عملیات ایجاد میکرد. کاری که رسانههایی مثل بیبیسی فارسی و ایران اینترنشنال در حال انجام آن هستند، اولا پنهانکردن نقش خودشان در این عملیات ترکیبی است و دوما هیاهوکردن برای مخفی ماندن عمق شکست و طراحیای که قرار بود از طریق عملیات کلانتری در زاهدان متولد شود و جریان ضدامنیتی جدیدی در جنوب شرق ایجاد کند.
شش: حالا برگردیم به کارکرد اصلی مولوی عبدالحمید و فهم مواضع او، در این پازل مولوی عبدالحمید نقش مهره و پادو در افکار عمومی دارد و اساسا نباید کارکرد ضدامنیتی آشکاری مثل جیشالعدل داشته باشد و به همین دلیل مشاهده میشود که او اولین نفری است که این حادثه را محکوم میکند! عبدالحمید دقیقا در چارچوب نقش خود فرو رفته است، نه یک قدم کمتر و نه یک قدم بیشتر، ولی اصلیترین بستر و یا حداقل انگیزهبخش همه این چیزهایی که گفته شد در جنوب شرق ایران خود او است، چه خواسته و چه ناخواسته، چه از روی جهل و چه با آگاهی.
مهدی جهانتیغی
نظر بدهید