به گزارش سارنا به نقل از فارس، ۱۱ آذر سالروز شهادت میرزا کوچکخان، رهبر ملی گیلان بود که در برابر استعمار روسیه و انگلستان ایستاد و سرآخر توسط عمله استعمارگران، یعنی رضاخان به شهادت رسید. در ادامه سخنان رهبر انقلاب درباره شخصیت او را میخوانیم.
طلبه ضداستعمار
قضیه مرحوم میرزا کوچک جنگلى یک قضیه ویژه است، اگر چه که در آن دوره خاص یعنى در دوره فاصله بین مشروطیت و سر کار آمدن رضاخان، حوادث گوناگونى در کشور به وجود آمده و همزمان با نهضت جنگل، چند کار بزرگ دیگر هم در گوشه و کنار کشور اتّفاق افتاده که اینها همه تقریباً همزمان است، لکن قضیّه جنگل یک قضیّه ویژه است. خب ما قضایاى تبریز را و حضور مرحوم شیخ محمّد خیابانى و اینها را خوب میدانیم دیگر، هم در تاریخ نوشته شده و هم قضایاى خصوصى و اطّلاعات زیادى داریم، امّا آن صبغه مردمى و نجابتى که در کار مرحوم میرزا کوچک خان جنگلى هست، در هیچ کدام از این دو سه کار دیگرى که همزمان در آن دوره اتّفاق افتاد در سرتاسر ایران، نظیر ندارد.
میرزا کوچک، یک روحانى است، یک طلبه است. البته من شنیده بودم، نقل شد براى ما از سالها پیش که ایشان مرحوم میرزاى شیرازى را درک کرده، لکن خیلى باورکردنى نیست. این را مرحوم پدرم نقل میکرد از مرحوم آسید علىاکبر مرعشى که او از بزرگان علمایى بود که منزوى بود در تهران؛ او گفته بود که میرزا کوچک درس میرزا را درک کرده. در اینکه طلبه بوده، در اینکه روحانى بوده، هیچ شکّى نیست، در حوزه خود رشت، بزرگانى هم در آن وقت بودهاند که میتوانسته از آنها استفاده کند، در این هیچ تردیدى نیست. بنابراین منشأ حرکت میرزا کوچک خان یک منشأ صددرصد دینى و اعتقادى است.
حرکت بر مدار اصول اسلامی
رفتار او هم یک رفتار دینى و اعتقادى است، یعنى انسان مشاهده میکند با اینکه در درون تشکیلات خودشان مخالفینى داشت، بعضى از اقشار گوناگون ممتاز هم با او مخالفت میکردند، اما مرحوم میرزا کوچک در برخورد با اینها کاملاً حدود شرعى را رعایت میکرده و اهل درگیرى با داخل نبوده. مثلاً کسانى بودند که مخالفتهاى اعتقادى با ایشان داشتند، همراهان ایشان میگفتند اینها را بزنیم سرکوب کنیم! میرزا کوچک نمیگذاشته، جلوى اینها را میگرفته و مانع میشده از اینکه این کار را بکنند؛ یعنى رفتار هم یک رفتار دینى است.
میرزا کوچیک مارکسیست نبود
حرکت، یک حرکت صددرصد اسلامى و ایرانى است. خب آن زمان، میدانید دیگر آن غوغاى نهضت مارکسیستى و تشکیل شوروى و هیاهویى که در دنیا و در بین ملّتها راه افتاده بود و جاذبهاى که براى بعضى از ملتها بهوجود آورده بود، طبعاً یک عدهاى را مجذوب خودش کرده بود و دوروبرىهاى ایشان هم از این طریق به ایشان خیانت کردند؛ لکن این مرد، هم بهخاطر پایبندىاش به اسلام جذب تفکر مارکسیستى نشد و رد کرد بهطور صریح و قاطع آن نظریه را با اینکه جزو نزدیکترینهایى که با او از اول همراه بودند، گرایش پیدا کردند، البته آنها هم ناکام از دنیا رفتند، هیچکدام آنها هم خیرى از این زندگى ندیدند و از آن جریان بلشویکى هیچ خیر و تجاوب جوانمردانهاى مشاهده نکردند و مخالفت کرد، هم با اجنبى مخالف بود؛ یعنى چون سیاستى بود که از طرف اجانب بود، با اینکه اینها مقابلهشان با دستگاههاى حاکم مثل انگلیس و روسهاى قزّاق و مانند اینها بود، امّا درعینحال به آن طرف هم جذب نشد، استقلال را حفظ کرد. یک نمونه خیلى برجستهاى است میرزا کوچک خان، خداوند انشاءاللّه درجاتش را عالى کند.
نظر بدهید