پیکر امیربانو کریمی به خاک سپرده شد؛ استادی که در این مراسم گفته شد دانشجویان «مامان» صدایش میکردند.
به گزارش سارنا به نقل از ایسنا، مراسم تشییع و خاکسپاری پیکر امیربانو کریمی، استاد پیشکسوت زبان و ادبیات فارسی، امروز (چهارشنبه، سیزدهم دی) در قطعه ۸۰ بهشت زهرای تهران برگزار شد.
علی مصفا (پسر امیربانو کریمی)، لیلا حاتمی، سروش صحت، پیمان معادی، محمد دهقانی، وحید عیدگاه طرقبهای، روحالله هادی، الوند بهاری، دیگر اعضای خانواده و جمعی از دانشجویان امیربانو کریمی از حاضران در این مراسم بودند.
روحالله هادی، استاد زبان و ادبیات فارسی با عرض تسلیت به حاضران در سخنانی گفت: امروز بانویی را از دست دادهایم که نمونه کامل یک زن بافرهنگ، باوقار، صاحب آزادگی، دانش و فضیلت با هم بود.
او افزود: برای ما همکاران ایشان در دانشگاه تهران و کسانی که از دانشکده ادبیات فارغالتحصیل شدهاند، هربار از راهرو دانشکده میگذرند، قامت رشید او که بهواقع همهچیزتمام بود، در نظرها جلوهگر است. امیدوارم خداوند ایشان را در سفره کرامت خود مهمان کند و نبود ایشان را با خانمهای دانشمندی که از از میان دانشجویان ایشان در دانشگاه تهران پیدا خواهند شد، جبران کند.
هادی در ادامه سخنان خود گفت: هرگاه نام خانم دکتر کریمی شنیده میشود، خانواده فضل و فضیلت به یاد میآید. از یک سو همه به یاد امیری فیروزکوهی (پدر شاعرش) میافتند که یکتنه از ادب ایران، سبک هندی و صائب دفاع میکرد. از طرف دیگر یاد استاد بزرگ ما مرحوم مظاهر مصفا (همسرش) میافتند که نمونه عالی دانش و مردانگی توامان بود. این خانواده مصداق تمامعیار فضل و فضیلت هستند. یقین دارم گروه فارسی و تاریخ دانشگاه به این خانواده افتخار خواهند کرد.
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: به گمانم نتیجه دانش، چیزی جز ادب و اخلاق نیست و شما در وجود مظاهر مصفا و امیربانو کریمی، خلاصه این دو را به چشم میدیدید؛ نمونه کامل اخلاق، مردمی بودن و انسانیت. ویژگیای که هرکسی با اولین نگاه و مواجهه با خانم دکتر کریمی متوجهش میشد، فروتنی فوقالعادهای بود که بر وجود دانشمندشان سایه افکنده بود. اگر ساعتها با ایشان صحبت میکردید در کنار آن فضل و فضیلت بیکران، احساس میکردید یک فروتنی و مادرانگی بیهمتا وجود او را دربرگرفته است. دانشجویان بارها به من میگفتند وقتی با خانم دکتر حرف میزنند، بیش از آنکه تحت تاثیر دانش ایشان باشند از محبت مادرانه ایشان بهرهمند میشوند. گمان میکنم ما باید سالهای سال انتظار بکشیم تا شخصیتی مانند دکتر امیربانو یا دکتر مصفا باز در گروه ادبیات حضور داشته باشند و با علم و فضیلت و کرامتی که از وجودشان سرشار میشد، جامعه ما را بهرهمند کنند.
محمد دهقانی، استاد پیشین دانشگاه، پژوهشگر و منتقد نیز در بخشی از سخنانش گفت: من متاسفانه خیلی دیر به دانشگاه تهران رسیدم و هیچگاه نتوانستم شاگرد خانم دکتر باشم، گرچه در حقیقت بودم؛ ولی آنچه باعث شد تا بلافاصله بعد از پذیرش در دکتری دانشگاه تهران، با اینکه با امیربانو کریمی درس نداشتم، به ایشان علاقهمند و با او دوست شوم، رفتار و گفتار صمیمانه و دور از ریاکاری او بود، درست مانند دکتر مصفا. ایشان هم مهمترین خصیصهشان صداقتشان بود. دکتر کریمی مانند دکتر مصفا منتقد وضعیت دانشکده ادبیات و به طور کلی دانشگاه تهران بود.
او در ادامه انتقادهایی را درباره وضعیت دانشگاه مطرح کرد.
قدسیه رضوانیان، از شاگردان این استاد فقید دانشگاه هم در سخنانی که برای امیربانو کریمی آماده کرده بود، گفت: بیتردید منظومه انسانی، یکی از نادرترین داراییهای خود را از دست داده است، روح بزرگی که به گفته شاملو «انسان را رعایت میکرد.» امیربانو کریمی در خشکسالی عاطفه از سرچشمه روح زلالش، جرعه گوارای زندگی در نهالهای پژمرده میریخت و در برهوت مهرورزی سخاوتمندانه درهای مهربانی خویش را به سوی همگان میگشود.
همچنین امیرحسین ماحوزی، استاد زبان و ادبیات فارسی در سخنانی گفت: آنچه از او به یادم میآیدم نگاه پرامیدی است که به عشق عمیق آکنده بود. باورش من را پیش میبرد و صداقتش درس زندگی بود و شجاعتش الگویی بود که به من میآموخت. آنچه من از شعر آموختم این است که شعر درس آزادگی و عشق میدهد و حقیقت این است که امیربانو این را زندگی کرد. برای من مانند مادر بود و من به راستی امروز مادر را از دست دادم.
آزاد از دیگر شاگردان او نیز گفت: همه ما در دانشکده به او مامان میگفتیم.
شعرخوانی وحید عیدگاه طرقبهای و منیژه پورعلی از دیگر بخشهای این مراسم بود.
نظر بدهید