به گزارش سارنا به نقل از مهر، دوران امام هادی (ع) یکی از دورههای تثبیت و تبیین شیعه است. امام هادی (ع) در این دوره با هدایت افکار شیعیان و تربیت شاگردان، جریانهای مخالف فکری را توجیه میکردند. یکی از کارهای مهم آن حضرت این بود که امام هادی (ع) برای بهبود اوضاع اقتصادی، فکری و فرهنگی شیعیان؛ سازمان وکالت را گسترش دادند.
وجود انبوهی از شاگردان تأثیرگذار بر جامعه، پدید آمدن آثار فراوان تأثیرگذار و حضور شیعیان با جمیعت متفاوت؛ از جمله مسائل موجود در عصر امام هادی (ع) بود.
باید گفت روایات امام هادی (ع) در منابع دست اول شیعه آمده است. فعالیت غلات در زمان امام هادی (ع) موجب شد که بیشتر وقت این امام معصوم صرف روشنگری مردم در این زمینه شود. همچنین امام هادی (ع) با بیان روایتها به دنبال تربیت علما بود.
برخی از قواعد اصولی در روایتهای امام هادی (ع) تثبیت شد. با اینکه امام هادی (ع) در هشت سالگی به امامت رسیدند اما علوم مختلف از جمله علم اصول استنباط احکام شرعی در زمان این امام معصوم ترقی پیدا کردند.
عمده ترین چالشهای دوران امام هادی در چند بخش قابل تقسیم بندی است. اول مواجهه امام با خلافت عباسی است. امام با شش تن از خلفا همزمان بوده و بخشی از چالشهای ایشان با ساختار عباسیان بوده است. دومین چالش نهضتهایی بوده که علویان داشتند. این نهضتها بخشی در راستای مسائل سیاسی و بخشی در راستای حق طلبی بوده است. سومین چالش بحث جریانهای شبهه آفرین بود که سلامت اندیشههای اسلامی را هدف قرار میدادند. جریان غلات و همچنین کسانی که خرافات را طرح میکردند نیز از دیگر چالشها بود.
غالب خلفای عباسی با توجه به شناختی که از ائمه (ع) داشتند تمام تلاش خود را به کار میبستند تا از اثرگذاری آنان جلوگیری کنند و این منجر به کنترل شدید میشد تا زمینه گسترش تشیع فراهم نیاید. این مواجهه با چند شیوه بود. امام هادی از مسیر و گذرگاههایی که وجود داشت عدم مشروعیت خلافت عباسی را تبیین میکرد. همچنین افکار عمومی را نسبت به ماهیت اصلی بنی عباس آشکار میکرد و از لحاظ علمی با علمای درباری مقابله و مبارزه میکرد.
ایشان انجام حرکتهایی که اگرچه حق مدارانه بود اما باعث کاهش نیروهای شیعه میشد، را تشویق نمیکردند.
امام در مواجهه با جریانهای غلات، اصول توحید و بحث امامت را تبیین میکردند. در بحث جبر و تفویض امام با استناد به حدیث امام صادق (ع) هر دو این نظریه را نفی میکردند و میفرمودند که امر بینابینی است و در برخورد با صوفیان و خرافات، حرکت امام تبیینی بود. به طور خلاصه حرکت امام در چالشها، موضعی نبود و به صورت تبیینی مسائل را مطرح میکردند.
یکی دیگر از مسائل دوران امام هادی (ع) مسئله مهدویت و آماده سازی مردم برای غیبت است. بحث منجی به قدمت بشریت یکی از نیازهای بشری بوده است همچنین در تاریخ اسلام ریشه بسیار زیادی دارد.
امام هادی برای زمینه سازی آمادگی غیبت برای شیعیان اقداماتی انجام داد. ایشان با تربیت شاگردان معارف شیعی را به پیروان و شیعیان منتقل کرد و یکی از معارف بحث غیبت است. اقدام دیگر ایشان گسترش و نظارت بیشتر بر نهاد وکالت است. هر سازمانی پس از بسط به انحراف کشیده میشود و امام انحراف سازمان وکالت را خنثی و با مدعیان دروغین برخورد کرد.
تربیت و آماده سازی نواب خاص از دیگر اقدامات ایشان است و دو نفر از نواب اربعه امام زمان از تربیت یافتگان امام هادی هستند. امام همچنین احادیثی درباره غیبت فرمودند. هشت روایت از امام هادی در رابطه با غیبت روایت وجود دارد. ایشان در روایتی ولات امام زمان را نوید میدهند.
حجتالاسلام سید قاسم رزاقی موسوی در گفتگویی به زمینههای جریانهای فکری آن دوره اشاره کرد و بیان داشت: در زمینه جریانهای سیاسی و اجتماعی عصر امام هادی (ع)، با ورود ترکان و قدرت گرفتن آنها، عباسیان تضعیف شدند ولی این مسئله باعث کاهش سختگیریها بر روی شیعیان نشد و همچنین گسترش مباحث کلامی که از زمان مأمون باب شده بود در این عصر خودنمایی میکرد و این مسائل در ایجاد جریانهای فکری تأثیرگذار بودند.
موسوی در ادامه گفت: نزدیک شدن به عصر غیبت، دشواریها و مشکلاتی را ایجاد کرد و کاهش ارتباط شیعیان با امام به دلیل فشار دستگاه خلافت، باعث ایجاد مشکلات فکری و عقیدتی شد.
پژوهشگر عرصه تاریخ اسلام سپس به نقش صحابه در این دوره اشاره کرد و تصریح کرد: نقش اصحاب امام در دورههایی که سختگیری بر امام بیشتر شده بود، پررنگتر است که با ارائه روایات به مردم کمک میکردند.
وی در ادامه بیان داشت: وکلا و جریانهای فکری با توجه به نقش خود میتوانستند در جامعه تأثیر فراوانی بگذارند.
حجتالاسلام رزاقی موسوی به دو جریان انحرافی در عصر امام هادی (ع) اشاره کرد و اظهار داشت: جریان زیدیه با توجه به اینکه معتقد به اصل سیف بودند بیشتر رویکرد نظامی داشتند ولی بین آنها افرادی بودند که به شبهاتی همچون امامت امام هادی (ع) در سنین کودکی پاسخ میدادند و در مباحث فکری فعالیت داشتند.
وی خاطرنشان کرد: جریان واقفیه از وکلا شکل گرفت که به دلیل در دست داشتن منابع مالی، بیشتر به انحراف کشیده شدند.
وی افزود: رویکرد امام هادی (ع) در مقابله با این جریانها به چهار روش صورت میگرفت. اول ادعیه، زیارات و مکاتبات که آنها را از این طریق راهنمایی میکردند، دوم مباحث مهدویت که در رد واقفیه مطرح میشود. سوم تقابل جدی امام در مقابل برخی انحرافات مانند غلات صورت میگیرد و چهارم ایجاد سازمان وکالت.
آیتالله یوسفی غروی نیز در مورد یکی از مهمترین یادگارهای امام هادی یعنی زیارت جامعه کبیره گفت: در سند زیارت جامعه تشکیکی وجود دارد اما شیخ صدوق در کتاب من لایحضره الفقیه بخشی از زیارت را آورده و مرحوم امام میفرمودند که مراسیل شیخ صدوق قوی و موثق است.
وی با اشاره به اینکه برخی روایات محتوای قوی دارند اما اگر سندش مشکلی داشت بر اثبات آن قرینه وجود دارد، افزود: متن، محتوا، مضمون و دلالت زیارت جامعه مقوی و یا جبران کننده ضعف سندی است. در زیارت جامعه جملاتی وجود دارد که با الفاظ قرآن کریم مخالفت است. مثل مرجع عباد به سوی ائمه است در حالی که مرجع عباد به سوی خداست. این از تخالف های بدوی است یعنی در نظرِ غیر متأملانه تخالف است در حالی که اینها اولیا الله هستند و مخالفتی وجود ندارد و نه تفویض کلی بلکه تفویض موضعی است. اینکه بازگشت و یا حساب مردم با خدا باشد منافاتی ندارد با اولیا و ملائکه مقربین اش نیز حسابرسی کنند.
وی افزود: خلفای عباسی از خاندان اهل بیت (ع) خوف داشتند و افرادی گماشته بودند تا از احوال این خاندان با خبر باشند. معتصم عباسی امام جواد را به بغداد فراخواند و اما فرزندشان را در مدینه گذاشته بود. معتصم عباسی امام جواد را به شهادت رساند. از آن به بعد امام هادی به سوالات مردم پاسخ میداد.
آیت الله یوسفی غروی ادامه داد: با تمام کتمانی که ائمه رعایت میکردند معتصم متوجه شد که امام هادی امام شیعیان است. شیعیان وقتی دانستند که امام هادی امامشان است به ایشان در سن هشت سالگی رجوع میکردند و برخی از زمانها خلفای عباسی مانع میشدند که شیعیان به نزد امام هادی بروند.
وی در مورد فضائل اخلاقی امام هادی گفت: در تاریخ آمده است که فردی ناصبی مأمور شد که به امام هادی علم تعلیم دهد همچنین مانع شود که مردم گرد ایشان جمع شوند ولی این ناصبی پس از درک علم و فضائل امام هادی، شیعه شد. نفوذ و محبوبیت حضرت از مدینه و سامرا مظاهر زیادی دارد.
وی همچنین ادامه داد: در عصر امام هادی دعبل خزاعی کشته میشود، در عصر متوکل حتی زنان رقاصه به زیارت امام حسین (ع) میرفتند به همین خاطر متوکل قبر امام حسین را خراب میکند. تعیین وکلا در شهرستانها از طرف امام یکی از حوادث بود و متوکل به دنبال شناسایی و دستگیری آنها بود.
حجت الاسلام محسن صفدری نیز در مورد زیارت جامعه کبیره و زیارت غدیریه گفت: یکی از یادگارهایی که از امام هادی (ع) به ما رسیده زیارت جامعه کبیره است. زیارت جامعه دو بخش دارد. امام هادی (ع) در یک بخش اوصاف الهی و ملکوتی ائمه و ابعاد ولایت اهل بیت را تبیین میکند و در بخش دیگر که بخش مختصرتری است ویژگیهای شیعیان خالص اهل بیت در ضمن ولایت اهل بیت بیان میشود.
وی افزود: زیارت جامعه منشور امام شناسی و شیعه شناسی است و در بعضی از نقلها داریم که امام زمان (عج) در بعضی از تشرفات فرموده اند که شیعیان ما چرا جامعه نمیخوانند؟ و سه بار بر خواندن زیارت جامعه تاکید کرده اند. الحمدالله در سالهای اخیر ترجمه و شرحهای خوبی بر این زیارت نگاشته شده است و لازم است مورد مطالعه قرار گیرد.
این کارشناس دینی ادامه داد: زیارت غدیریه هم در رابطه با مضامین ولایت و مسئله غدیر است. امام هادی در این زیارت نیز جهات مسئله ولایت امیرالمومنین و غدیر را تبیین نموده اند.
وی افزود: نکتهای که در مسئله دعاها و زیارات باید توجه کنیم این است که به معنای آن داشته باشیم. رهبر انقلاب در مورد دعای عرفه و ابوحمزه سفارش کردند که در معانی و معارف دعاها توجه و تدبر شود.
صفدری گفت: در فرازی از زیارت جامعه کبیره آمده است که «خَلَقَکُمُ اللَّهُ اَنْواراً فَجَعَلَکُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقینَ» خداوند اهل بیت را نور آفرید و اهل بیت را سیطره و اشراف بر عرش قرار داد. یعنی خداوند شما را وسائط فیض و پرورش موجودات عالم قرار داده است.
وی اظهار داشت: در زیارت امام حسین (ع) داریم که به حضرت عرضه میداریم «ارادة الرب فی مقادیر اموره تهبط الیکم و تصدر من بیوتکم» یعنی اراده پروردگار در امور مقدرش به سوی شما خاندان فرود میآید و از خانههای شما صادر میشود. در حقیقت، قلب مطهر اهل بیت مقر فرماندگی خداوند متعال بر آفرینش است. اینکه فرمود «قلب المومن عرش الله» مظهر اکمال این معنا قلب مطهر امام زمان (عج) است.
صفدری در پایان گفت: اهل بیت واسطه فیض اند. متأسفانه وهابیت به خاطر کج فهمی خیال میکنند که شیعه در برابر خدا برای اهل بیت شأن قائل است. اهل بیت عبد محض هستند و آنچه دارند، خدای متعال به آنها عرضه کرده است. آنها به اذن خدا نور میدهند. نه تنها مرام شیعه بوی شرک نمیدهد بلکه عین توحید است. «حتی من علینا بکم» یعنی خداوند به وجود اهل بیت بر ما منت گذاشته است. همانطور که در قران میفرماید «لَقَدْ مَنَّ ٱللَّهُ عَلَی ٱلْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولً ا مِّنْ أَنفُسِهِمْ» خدا بر مؤمنین منت گذاشت که چنین پیامبر در بین آنها مبعوث کرده، ما ممنون خدا هستیم که خدا اهل بیت را برای هدایت ما قرار داده است.
نظر بدهید