به گزارش سارنا به نقل از مهر، حجت الاسلام رضا غلامی در نشست روز جهانی آینده در دانشگاه امام صادق (ع) گفت: بشر همیشه به دنبال شناخت آینده است و نمیتواند علاقه زائد الوصف خودش را به آگاهی از آینده پنهان کند. دلیل اصلی این علاقه، نسبتی است که بین آگاهی از آینده و «قدرت» وجود دارد. البته منظور من از قدرت، فقط قدرت مادی نیست. منظور، قدرت توأمان مادی و معنوی است چیزی که در اندیشه اسلامی مطرح است. یعنی تفکر اسلامی به دنبال آن قدرتی است که جنبه مادی و معنوی قدرت با هم آمیخته اند و دنیا و آخرت را به هم میرسانند.
رئیس مرکز پژوهشهای علوم انسانی اسلامی صدرا افزود: انسان و جامعه انسانی میتواند با آگاهی از آینده، فرصتها و تهدیدهای دراز مدت را بشناسد و برای استفاده از فرصتها و مقابله با تهدیدها برنامه ریزی کند. البته نباید از نظر دور داشت که انسان با این پیش فرض به دنبال آگاهی از آینده است که خودش را موجودی آزاد و مختار میداند و معتقد است که تا حد زیادی میتواند آینده دلخواه خودش را بسازد. در گذشته، چه در عالم دین داران و چه در عالم ملحدان، شناخت آینده جزو علوم غریبه بود یا در خوش بینانه ترین وجه، عالمان نجوم و امثال آنها درباره آینده صحبت میکردند و خیلی اوقات، پیش بینی آینده با خرافه بافی و اراجیف گویی اجین بود.
وی ادامه داد: پیامبران و اولیا الهی آمدند و بساط این خرافه بافی ها را جمع کردند. البته جنس اخباری پیامبران و به تبع آنان، اولیا الهی به مردم رساندند و میرسانند، صرفاً به این دنیای مادی اختصاص نداشت، بلکه کار عظیم و بی بدیل پیامبران و اولیای الهی، خبر دهی از ماورا این عالم مادی بود که در رأس آن، خبر از حیات انسان پس از مرگ و رستاخیز عظیم بود. «عم یتسائلون عن النبأ العظیم» یعنی نبأ عظیم پیامبران علی الخصوص پیامبر خاتم (ع)، که انسان را از مستیِ این عالم خارج میکند، این است که ای انسان، تو با مرگ فیزیکی نخواهی مرد و در پس این عالم، عالم دیگری در انتظار توست.
رضا غلامی سپس گفت: با این حال، پیامبران الهی از آینده همین جهان هم به سه روش عمده خبر دادند: یک. با روش ملکوتی، و دو. به روش تبیین سنن الهی و سه. به روش تجربی که هر کدام را مختصرا توضیح خواهم داد. روش ملکوتی این است که پیامبران و اولیا الهی، به مصداق آیه شریفه «فسیری اللهُ عملکم و رسولُهُ و المؤمنون»، با باطن عالم که محیط بر عالم مادی است دسترسی داشتند و دارند و به اذن خدا، چیزی را میگفتند که دیگران قادر به فهم و بیان آن نبودند.
وی عنوان کرد: البته به نظر میرسد نسبت منطقی بیان باطن و ملکوت عالم با اطلاع از غیب، عموم و خصوص من وجه است یعنی هر آنچه باطن عالم محسوب میشود غیب نیست بلکه این ما هستیم که به دلیل حجابهای نفسانی قادر به مشاهده قلبی آن نیستیم. از طرفی دیگر، وحی آمد و با رمزگشایی از نظام احسن خلقت، از سنن و قوانینی رونمایی کرد که «و لن تجد لسنه الله تبدیلا» «و لن تجد لسنه الله تحویلا». یعنی سنن الهی در این عالم هیچ تغییری نمیکند و در هر شرایطی، عالم بر اساس این سنن به پیش میرود.
رضا غلامی اضافه کرد: در واقع، پیامبران الهی به صراحت گفتند که با یک قیاس ساده منطقی، میتوان فهمید که نتیجه اعمال ما در این جهان، محصول علیّت است و از دانه گندم، جو بیرون نمیآید یا از درخت سیب گیلاس به دست نخواهد آمد. این عالم قوانینی دارد که گذشته، حال و آینده تحت سلطه این قوانین است. مثلاً باطل در این عالم رفتنی است. «ان الباطل کان ذهوقا» و کسی نمیتواند این قانون را تغییر دهد و غیره.
وی همچنین خاطرنشان کرد: البته چنانچه عرض شد، پیامبران و اولیا الهی باب استفاده از تجربه را به ویژه برای آینده شناسی در امور معیشتی نبستند و حتی بشر را به استفاده از تجربه خود در اداره جزئیات حیات فردی و جمعی تشویق کردند. مثلاً هیچوقت دین نمیگوید که برای پیش بینی آینده آب و هوای زمین، یا زراعت، یا فناوری و صنعت و امثال اینها، به وحی مراجعه کنید. بلکه در این سلسله از امور، انسان متدین، مکلف به بکارگیری حداکثری دانش تجربی البته در ذیل جهان بینی معقول الهی است هر چند تجربه محدودیتهایی هم دارد. از سوی دیگر، در استفاده از سنن و قوانین الهی برای آینده شناسی نیز فلسفه و علم تجربی قلمرو وسیعی دارد. یعنی لااقل در عصر غیبت، این دو باید سنن الهی را بر وقایع مطابقت بدهند. مثلاً واقعه بزرگی در تاریخ رخ داده است؛ سوال اینجاست که از کجا معلوم که این معلوم با این سنت یا قانونی الهی منطبق است؟ این سوال را در عصر غیبت فلسفه و علم تجربی پاسخ میدهد هر چند احتمال خطا در آن وجود دارد.
رضا غلامی اظهار داشت: ما میبینیم که امروز دانش آینده پژوهی یا همان future studies تنها مسیر تجربی را، آن هم نه فقط برای فهم قطعی آینده بلکه برای گمانه زنی درباره آینده انتخاب میکند و البته پیشرفتهای خوبی هم داشته است؛ به ویژه وقتی ریاضیات و حساب احتمالات با همه ظرفیت خود به کمک آینده پژوهی میآید، کار از اتقان بالایی برخوردار میشود، لکن تجربه و ریاضیات روی هم رفته ظرفیت محدودی دارد و این محدودیت، برد آینده پژوهی را حتی در امور معیشتی پایین آورده است. این را هم توجه داشته باشیم که یک سر آینده پژوهیِ تجربی، تاریخ است؛ یعنی این مطالعه گذشته و روندهای آن است که امکان پیش بینی آینده را فراهم میکند لذا اگر شما تاریخ را از آینده پژوه بگیرید، او خلع سلاح میشود و حرف چندانی برای گفتن ندارد.
وی افزود: ما برای بررسی کلان تاریخ، فلسفه تاریخ را داریم که هم میتواند مطالعه جزئی به کلی تلقی شود و هم کلی به جزئی. البته هر کجا پای فلسفه باز میشود، کلی نگری هم هست اما به ویژه در فلسفههای مدرن، کلان نگری مولود جزئی نگری است و قوانین کلی، از دل جزئی نگری متولد میشود. حالا میخواهیم ببینیم که ما در تعالیم دینی و فلسفی خودمان، میتوانیم دستگاه فکری ای داشته باشیم که بهتر از آینده پژوهیِ مصطلح درباره آینده صحبت کند؟ با این ملاحظه که ما بیشتر به آگاهی از آینده دور مشتاقیم و آینده پژوهی چندان در دور نگری موفق نیست.
رضا غلامی ادامه داد: به نظر من، ما میتوانیم از «فلسفه الهی تاریخ» سخن به میان بیاوریم که دو گام در آن برداشته میشود: گام اول، کشف سنن و قوانین الهی حاکم بر حیات انسان و جامعه انسانی با اتکاء به وحی. گام دوم، مطالعه کلان تاریخ و روندهای آن و انطباقش با سنن الهی و سپس اخذ نتایج مهم. ما برای آینده شناسی به گام سومی هم نیاز داریم که بیرون از قلمرو فلسفه الهی تاریخ است و آن، شبیه سازی آینده بوسیله تاریخ، و انطباق سنن و قوانین الهی بر وقایع محتمل در آینده که به نظر من بیشتر در قلمرو دانش تحربی است.
وی همچنین گفت: حال اگر ما فلسفه الهی تاریخ را به علم تجربی پیوند بزنیم، دانش جدیدی متولد میشود که میتوان از آن به «آینده پژوهی اسلامی» تعبیر کرد. به نظر من، دانش آینده پژوهی اسلامی هم از وحی، هم از فلسفه، و هم از علم تجربی توأماً استفاده میکند و به مراتب از آینده پژوهی فعلی و مصطلح دقیقتر و کارآمدتر است. صحبت از آینده پژوهی اسلامی وقتی داغ میشود که ما به دنبال گام گذاشتن در مسیر تمدن نوین اسلامی باشیم. اصولاً، بخش عمده تمدن نوین اسلامی متعلق به آینده است و پیش بینی آینده اعم از وضع خودمان و وضع رقبا، برای رسیدن به آینده مطلوب، نقش تعیین کنندهای دارد بطوریکه نمیتوان از تمدن نوین اسلامی سخن به میان آورد اما در باب آینده نظر روشنی نداشت.
رضا غلامی در انتها عنوان کر: در پایان عرایضم، دو نکته را باید یادآوری کنم: یکم اینکه، حکم آینده پژوهی اسلامی در دوران غیبت امام معصوم (ع) با دوران حضور امام (ع) یکسان نیست. لااقل اینکه در حضور معصوم، اگر هم قرار به تغییر قواعد عالم ملکی نباشد که نیست، علم امام و هدایتهای او تردیدی در باب انطباق وقایع با سنن الهی باقی نمیگذارد. دوم اینکه، آینده پژوهیِ «این جهانی» با آینده پژوهیِ «آن جهانی» متفاوت است. البته منظور این نیست که درنگاه اسلام، دنیا و آخرت از یکدیگر قابل تفکیک است، بلکه منظورم این است که آینده پژوهیِ آن جهانی انحصاراً در قلمرو دین است و هیچ علمی جز علمی دینی قادر به صحبت کردن درباره وقایع آن جهانی نیست.
نظر بدهید