به گزارش سارنا به نقل از مهر، نیمه ماه رمضان سالروز میلاد امام حسن مجتبی (ع) است. حضرت امام مجتبی در نیمه ماه رمضان و در مدینه به دنیا آمد. در سال ولادت ایشان اختلاف است. برخی آن را سال دوم و برخی سال سوم هجرت میدانند.برای امام مجتبی القاب بسیاری نقل شده است همچون تقی، طیب، زکی، سید، سبط، امین، مجتبی و … که از این بین لقب سید را خود پیامبر اکرم به ایشان داده است. در روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله امامت ایشان و امام حسین علیه السلام مورد تاکید قرار گرفته است: «حسن و حسین امامند، چه قیام کنند و چه نکنند».در حدیث دیگری آن حضرت میفرمایند: «حسن و حسین، سرور جوانان بهشتند». این حدیث در منابع متعدد شیعه و اهل سنت نقل شده است. امام حسن علیه السلام در وقایع مهمی در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حضور دارند که همگی نشان از جایگاه رفیع آن حضرت در نزد خدا و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دارند.
امامخمینی با اشاره به قیام امامحسن (ع) علیه معاویه و سپس به علل صلح آن حضرت با معاویه پرداخته و معتقد است حیلهگری و خیانت برخی از همراهان امامحسن (ع) از علتهای صلح تحمیلی است. به گفته او ادامه تفکر خوارج و مقدسان نهروان که برای علی (ع) آن همه مشکل درست کردند، از موجبات صلح تحمیلی امامحسن (ع) است که در صورت آگاهی و استقامت یاران، امامحسن (ع) گرفتار آن مصائب نمیشد و قضایای کربلا پیش نمیآمد.
بر همین اساس برای واکاوی و بررسی دلیل صلح امام حسن مجتبی (ع) با معاویه و فضای جامعه آن زمان با حجت الاسلام محمدجواد یاوری، پژوهشگر تاریخ اسلام به گفتوگو پرداختیم که در ادامه تقدیم میشود:
حجت الاسلام محمدجواد یاوری، پژوهشگر تاریخ اسلام در گفتوگو با خبرنگار مهر، درباره صلح امام حسن مجتبی (ع) گفت: در تاریخ اسلام از صلح امام حسن مجتبی (ع) نام برده میشود که چند نکته در این صلح حائز اهمیت است.
وی به جامعه و شرایط اجتماعی حیات امام حسن مجتبی (ع) اشاره و تصریح کرد: حضرت در جامعهای زندگی میکردند که بنیامیه سردمدار آن بود و معاویه به عنوان خلیفه بر جامعه اسلامی حکومت میکرد. معاویه در جایگاه حاکم اسلامی به هیچ عنوان اعتقادی به اسلام اعتقادی نداشت و مخالف نظام مبتنی بر ولایت اهل بیت (ع) بود؛ بر همین اساس به شدت نسبت به بنیهاشم و خاندان پیامبر اکرم (ص) کینه و دشمنی داشت.
این استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: از همه مهمتر او با همین نگرش خواهان حکومت بر سرزمینهای اسلامی بود نگرشی که به تعبیر امام حسن در این نگرش قرار است قرآن و سنت کنار گذاشته شود. امام علی (ع) فرمودند معاویه آگاه به سنت پیامبر و قرآن کریم نیست و همواره تفسیر به رأی میکند. در این دوره قرار بود نام پیامبر از ماذنهها خاموش شود.
وی بیان داشت: معاویه در عراق فضایی ایجاد کرد که مردم عثمانی شدند؛ مقصود از عثمانی کسانی هستند که عثمان را بر امام علی ترجیح میدادند و حضرت را قاتل عثمان میدانستند. معاویه در اصل با این اقدام مردم را علیه امام علی بسیج کرد. گام دوم و سوم معاویه به ترتیب تخریب چهره اهل بیت و ترساندن مردم از یاری رساندن امام علی بود. او با تطمیع کردن و ترساندن و رشوه دادند گاهی افراد را می خرید و با شایعه پراکنی اقدام به تخریب چهره امام علی میزد تا مردم از جوار حضرت پراکنده شوند.
یاوری ادامه داد: با وعده و وعیدهای دشمن عده زیادی از پیرامون حضرت متفرق شدند یکی از نمونه کارهایی که ایشان انجام داد غارت و چپاول سرزمینهای تحت حاکمیت امام علی بود و حضرت ناگزیر بود تا آنها را اصلاح کند. بعد از امام علی نیز امام حسن با چنین دشمنی مواجه بود؛ امروز کسانی که له له آمریکا را میزنند و میگویند اگر آمریکا بیاید مساله اسلامیت و جمهوریت حل میشود کاملاً در اشتباه هستند آنان نمیدانند که نزد همین آمریکا ایرانیت نیز مهم نیست. چون جامعه ایرانی تفکر و باورهایی دارد که برای غربیها و آمریکاییها خوشایند نیست. آنان همواره در تلاش هستند تا سرزمین و مرزهای ایران را تکه تکه کنند تا بتوانند با مسلط شدن بر جامعه ایرانی اهداف خود را در این سرزمین دنبال کنند.
حیله گری های معاویه
این استاد حوزه و دانشگاه اضافه کرد: امام علی در روزهای پایانی عمر مبارکشان سپاهی آماده کردند تا در مقابل معاویه پیمان شکن بایستند اما حضرت به شهادت رسیدند؛ بنابراین امام حسن با چنین فضایی مواجه بود که باعث شد صلح را بپذیرد. امام حسن با اقتدار در برابر معاویه ایستاد و مقابله کرد اما این حیله گری معاویه بود که باعث شد بین یاران و سپاهیان حضرت اختلاف ایجاد و شایعاتی را علیه امام حسن پراکنده کند. معاویه وقتی عظمت سپاه امام حسن مجتبی (ع) را مشاهده کرد و دید که حتی خوارجی مسلکها که میدانستند باید با معاویه بجنگند در سپاه حضرت هستند. خوارجی مسلکها معاویه را قبول نداشتند برای همین با امام حسن مجتبی (ع) بیعت کردند.
وی افزود: معاویه با مشاهده این مسائل بین سپاه امام حسن مجتبی (ع) جاسوس اعزام کرد اما حضرت همه جاسوسان را اعدام کرد. معاویه نیز برای اینکه برگ برنده برای خودش باشد از فرصت شایعه استفاده کرد و بین سپاهیان امام حسن مجتبی (ع) اختلاف انداخت تا جایی که گروهی که در ساباط مدائن بودند وقتی خدمت امام حسن رسیدند به اطرافیان حضرت گفتند اگر خدا بخواهد با صلح حضرت همه چیز حل میشود و از سوی دیگر نیز عدهای را نیز فریب دادند و گفتند امام حسن مجتبی (ع) صلح را پذیرفته است. با همین شایعات بود که شکاف عمیقی بین سپاه حضرت ایجاد شد.
یاوری اضافه کرد: گزارشهای معتبری از منابع اهل سنت نقل شده که یاران و اطرافیان معاویه بودند که خوارج و اصحاب امام حسن را تحریک میکردند و با فریب دادن یاران امام حسن آنان را نسبت به حضرت دلسرد میکردند تا آنها امام حسن مجتبی (ع) را تنها بگذارند و از گرد ایشان پراکنده شوند. نکته دیگری که وجود دارد این است که یاران معاویه و اشراف کوفه نیز با ایجاد ارعاب و وحشت کاری کردند که برخی از آنان به معاویه نامه نوشتند و گفتند ما کاری میکنیم که حضرت به شما تسلیم شود؛ بعد معاویه همان نامه را به امام حسن نشان داد در چنین فضایی که امام حسن چنین یارانی دارد تن به صلح میدهند.
این استاد حوزه و دانشگاه بیان کرد: اگر امام حسن مجتبی (ع) صلح نمیکرد یا به اسارت در میآمدند یا به شهادت میرسیدند اگر اسیر میشدند معاویه بر امام منت میگذاشت و ایشان را خوار و ذلیل میکرد و عظمت امام در بین یارانش شکسته میشد و اگر شهید میشدند نظام امامت با مشکل روبرو میشد بر همین اساس امام فرمودند من با این کار به شیعه عزت دادم و شیعه را حفظ کردم، اگر این کار را نمیکردم کسانی که با من بودند و شیعه بودند به شهادت میرسیدند و یا خورد میشدند؛ در نهایت آن چیزی که اتفاق میافتاد این بود که جامعه شیعی از بین میرفت برای همین امام حسن به صلح تن دادند.
وی خاطرنشان کرد: امام حسن فرمودند برای دین و حفظ آن صلح را پذیرفتم؛ معاویه نامه سفید امضایی برای صلح نزد امام حسن ارسال میکنند و متن صلح نامه سراسر با عزت و افتخار است. نمایندگان امام در مسکنی در کوفه نشستند و مفاد آن را نوشتند از همه مهمتر اگر این صلح صورت نمیگرفت عظمت و حفظ کیان شیعه و اهل بیت حفظ نمیشد شاید این صلح جامعه اسلامی را با یک سری مشکلات مواجه کرد اما در همان فضا امام در مدینه به مدت ده سال فعالیت داشتند.
یاوری ادامه داد: امام حسن مجتبی (ع) در پاسخ به کسانی چون ابوسعید که پرسیدند: «ای فرزند رسول خدا (ص)، چرا با معاویه صلح کردید در حالی که میدانید شما بر حق بوده و معاویه گمراهِ باغی است، امام فرمود: اگر این کار را انجام نمیدادم، حتی یک نفر از شیعیان ما را بر روی زمین باقی نمیگذاشتند.» آن حضرت، در عبارت دیگری علت صلح را بقای دین توسط شیعیان بیان کرده و فرمود: «ترسیدم آنان را بکشند؛ لذا تصمیم گرفتم برای بقای دین در روی زمین، فریادگری باقی بگذارم.»
این استاد حوزه و دانشگاه اضافه کرد: همچنین امام حسن (ع) بعد از صلح با معاویه فرمود: «اگر یار و یاوری مییافتم، حکومت را به معاویه واگذار نمیکردم؛ زیرا حکومت بر بنیامیه حرام است. شگفت از ملتی که نه حیا دارند و نه هیچ مرتبهای از مراتب دین را دارند؛ وای بر شما! به خدا سوگند، معاویه به آنچه برای شما در کشتن من ضمانت کرده است، وفا نخواهد کرد. من میخواستم برای شما دین حق را برپا دارم، ولی من را یاری نکردید. اگر من امر حکومت را به معاویه تسلیم نمایم، پس به خدا قسم هیچگاه شما در دولت بنیامیه، گشایشی نخواهید یافت. سوگند به خداوند متعال، با بدترین عذاب و آزار به شما بدی خواهند کرد.»
عصمت علی آبادی
نظر بدهید