به گزارش سارنا به نقل از فارس، امروز سالروز عروج عالم متفکر و مجاهد، آیت الله سید محمود طالقانی است.مردی که در دوران نهضت اسلامی پیوسته در مبارزه با حکومت استبدادی پهلوی بود و پس از پیروزی انقلاب نیز مسئولیتهای مهمی چون ریاست شورای انقلاب، عضویت در مجلس خبرگان قانون اساسی و برپایی نماز جمعه را عهدهدار بود. آیت الله طالقانی بارها توسط رژیم ستمشاهی به دلیل مبارزه و مخالفت با این رژیم طاقوت دستگیر و شکنجه شد. حتی حصر خانگی و تبعید ایشان توسط نظام سلطه نیز نتوانست روحیه مبارزه با ظلم و طاقوت را از ایشان بگیرد و ایشان همواره در جهت سرنگونی حکومت پهلوی کوشید.حضرت آیتالله خامنهای همواره به گرامیداشتن یاد ایشان تاکید کردند و فرمودند: «لازم است كه یاد مرحوم آیتاللَّه طالقانی و همچنین یاد شهید آیتاللَّه مدنی (رضوان اللَّه علیهما) را گرامی بداریم. این ایام، مناسبت با هر دوی این بزرگواران دارد و این دو نفر جزو كسانی هستند كه خاطره آنها از تاریخچه امامت جمعه در كشور ما انفكاكناپذیر است. حقاً و انصافاً هركدام از این دو مرد بزرگ به نحوی حقوق فراموشنشدنی دارند و یاد فراموشنشدنیای از آنها در ذهنها و در تاریخ ما خواهد ماند.
آیتالله طالقانی؛ مبارزی روشنفکر بر محور دین
امروز سالروز عروج عالم متفکر و مجاهد، آیت الله سید محمود طالقانی است؛ مردی که در دوران نهضت اسلامی پیوسته در مبارزه با حکومت استبدادی پهلوی بود.
9/9/2024 1:04:38 PM
کد خبر: 15684
آیت الله طالقانی پس از گذراندن دروس خارج بزرگان حوزه، به تهران بازگشت و با نوشتن مقاله و سخنرانی جوانان را به خود جذب کرد.ایشان علت آمدنش را به تهران چنین بیان میکند: «پس از درگذشت مرحوم پدرم، به اصرار دوستان و آشنایان به تهران برگشتم، چون احساس کردم جوانان از نظر عقاید و ایمان در معرض خطر قرار گرفتهاند. پس به پیروی از روش مرحوم پدرم، جلساتی را برای عدهای از جوانان و دانشجویان در زمینه اصول عقاید و تفسیر قرآن تشکیل دادم».آثار علمی متعددی از آیتالله طالقانی منتشر شده است که مهمترین آنها عبارتند از پرتویی از قرآن، اسلام و مالکیت، تنبیه الامه، به سوی خدا میرویم و توحید از نظر اسلام ولی فعالیت مرحوم آیت الله طالقانی صرفا به فعالیتهای علمی ختم نشد، بلکه به فرموده رهبر انقلاب: «آقای طالقانی اهل فكر نو بر محور دین و با تمركز بیشتر بر روی قرآن و نهجالبلاغه [بود]؛ یعنی ایشان اصلاً اینجوری بود.لكن همه ابعاد شخصیت آقای طالقانی بُعد روشنفكری دینی نیست. یك بُعد مهم بُعد مبارزه است.
خیلیها روشنفكر بودند اهل مبارزه نبودند؛ روشنفكر دینی هم بودند اهل مبارزه نبودند؛ همان خصلت عمومی تقریباً [همه] روشنفكران دیروز و شاید بعضاً امروز ما در آنها هم بود كه من یك وقت از یك نمایشنامهای نقل كردم آقای روی ایوان [را] كه پائین نمیآید توی مردم نمیآید با متن قضیه كار ندارد با میدان كار ندارد، بالای ایوان مینشیند تماشا میكند حرف میزند! خب خیلی از روشنفكرهای دینی اینجوری بودند [اما] آقای طالقانی نه، اهل عمل بود؛ یعنی توی میدان بود، احساس درد میكرد حقیقتاً؛ این را ما كه با ایشان معاشر بودیم – رفت و آمد میكردیم- میدیدیم، محسوس بود در ایشان، واضح بود كه آدمی اهل درد بود و میخواست مبارزه كند؛ لذا تبعات مبارزه راهم قبول كرد [و به] زندان افتاد»
حضرت آیت الله خامنهای یکی دیگر از خصوصیات این عالم مجاهد را صداقت عنوان کردند و فرمودند: «آقای طالقانی، یک شخصیّت بسیار مغتنمی بود؛ خدای متعال یک قالب خوبی در ایشان متجلّی کرده بود؛ یک انسان صریح، باصفا، باصداقت. از جملهی خصوصیّات آقای طالقانی، یکی صفای ایشان بود؛ آدم باصفایی بود، آدم باصداقتی بود. وقتی انسان با ایشان مینشست، جز یکرنگی و صفا و راستی، واقعاً انسان هیچ چیز نمیدید. ما با ایشان جلسات طولانی [داشتیم]؛ بنده هر وقت تهران میآمدم -آنوقتهایی که ایشان از زندان آمده بودند بیرون- منزل ایشان حتماً یک بار، دو بار میرفتم، مینشستیم دو ساعت با ایشان صحبت میکردیم؛ آدم لذّت میبرد از صفا و صداقت این مرد؛ این یکی از خصوصیّات ایشان بود.»
همچنین رهبر معظم انقلاب در کنار صداقت و یکرنگی ایشان، از اعتماد به نفس مرحوم طالقانی نیز یاد کردند: «در عین این صفا و صداقت و راستی و درستی، مردی بود در کمال اعتماد به نفس؛ یعنی یکی از خصوصیّات ایشان، اعتماد به نفس بود؛ مطلقاً تحت تأثیر قدرتها و ظواهر و مانند اینها قرار نمیگرفت. من اوّلْباری که آقای طالقانی را دیدم، یا آخر سال ۴۲ بود یا اوائل ۴۳ که ایشان در عشرتآباد محاکمه میشدند. رفتم من در دادگاهشان [شرکت کردم]؛ گفتند دادگاه عمومی است منتها صندلی محدودی گذاشتند؛ ما خیلی زود رفتیم آنجا که شرکت کنیم و الحمدلله جا پیدا کردیم، رفتیم داخل. من تا آنوقت آقای طالقانی را از نزدیک ندیده بودم؛ ایشان و مرحوم مهندس بازرگان و دیگران بودند -آن عدّهی نهضت آزادی- که آنجا محاکمه میشدند و به نظرم آن محاکمه دوّم هم بود؛ از آن دادگاههای پنج قاضی که پنج نفر آن بالا با درجه و نشان و واکسیل و اینها نشسته بودند؛
آقای طالقانی هم آن جلو بیاعتنا نشسته بود؛ اسم ایشان را آوردند، ایشان باید بلند میشد حرف میزد، [ولی] ایشان اعتنایی نکرد، همانطور که نشسته بود و عصا هم دستش بود -آنوقت با اینکه سن ایشان هم زیاد نبود امّا عصا داشت؛ این عصا هم دستش بود- اصلاً اعتنایی نکرد، بلند نشد، جواب نداد؛ یعنی اینجور بود، آن دادگاهی که جوری آن را ترتیب میدادند که آن متّهم خودش در آن بهاصطلاح هیمنه ظاهری دادگاه هضم بشود -معمولاً اینجور بود؛ ما هم چند بار دادگاه رفتیم، دیدیم- ایشان اصلاً و مطلقا اعتنائی نداشت. وقت تنفّس هم ما رفتیم جلو، ایشان با ما گرم، گیرا -حالا بنده آنوقت یک طلبهای مثلاً بودم، یک طلبهی جوانی؛ و شنیده بودند من چون اندکی قبلش زندان قزلقلعه بودم و ایشان و مهندس بازرگان شنیده بودند- [وقتی] بنده را معرّفی کردند، گرم گرفتند، محبّت کردند؛ به آن مقامات، بیاعتنا؛ به ما که یک طلبهای بودیم، اینجور گرم و گیرا و با محبّت و مانند اینها.» 4
آیت الله طالقانی در تهران ابتدا در مسجد ملک و بعد از آن برای مدتی در مسجد منشور السلطان نماز جماعت میخواند و تفسیر قرآن میگفت. جوانان، نوجوانان و دانشجویان، حتی قشرهای تحصیل کرده بسیاری پای منبر ایشان میآمدند؛ ایشان به همین دلیل مسجد هدایت در خیابان استانبول سابق رفت. این مسجد، مرکز پیوند دین و دانش و سیاست بود و در آن، جوّ خفقان و حاکمیت استبداد، میعادگاه مبارزان و مجاهدان راه حق و آزادی بود و طالقانی پرچمدار این مبارزهها و الگوی آن بشمار میرفت.رهبر معظم انقلاب نقل قولی از مرحوم طالقانی درباره مسجد هدایت، در سال 95 بیان کردند گفتند: «خود ایشان میگفتند در مسجد هدایت که مال هدایتها و خاندان هدایت و مربوط به آنها بود که اینها فواتحشان را اینجا میگرفتند -در فواتح خاندان هدایت که یک خاندان قدیمی مرتبط با دربار و دستگاه بودند؛ خب ایشان هم پیشنماز مسجد هدایت بودند و گاهی شرکت میکردند- من رفتم؛ یکی از زنهایشان یا مردهایشان مُرده بودند و مجلس ترحیم داشتند و من هم آنجا رفتم؛ دمِ در، این امرای بلندپایه با درجههای سرلشکری و سپهبدی و فلان همینطور ایستاده بودند با لباسهای فلان؛ از جمله، آن ارتشبد هدایت معروف آن زمان هم ایستاده بود؛ ایشان گفتند من نگاه کردم دیدم من در ردیف اینها نمیتوانم [بنشینم]، رفتم آنطرف یک جایی نشستم.
ایشان میگفت بعد گذشت این قضیّه، افتادیم زندان -در همین اواخر بوده؛ به نظرم این زندانهای آخر بوده- من در حیاط زندان قصر داشتم میرفتم و قدم میزدم؛ دیدم یک نفر آمد جلوی من و [گفت] قربان! سلام عرض میکنم، خم شد و تعظیم کرد به من و [گفت] سلام عرض میکنم؛ [گفتم] علیکمالسّلام، شما کی هستید؟ [گفت] بنده هدایت؛ معرفی کرد خودش را و معلوم شد بله، ارتشبد هدایت است و حالا افتاده زندان. ایشان میگفت دیدم آن آدم با آن جاه و جلال و با آن کَرّوفَر، یک آدم کوچک حقیرِ واقعی است؛ ولی من نه در آن مجلس نه اینجا، فرقی نکرده بودم، من همین خودم بودم! اینجور بود، با این اعتمادبهنفس و احساس شخصیّت. این هم ناشی از ایمان بود. ایشان واقعاً مؤمن بود.»
تواضع مرحوم طالقانی در مقابل امام زبان زد همگان بود؛ به نوعی که مقام معظم رهبری اینگونه از تواضع ایشان یاد کردند: «آنوقت همین ایشان، در مقابل امام تواضع میکردند. من تواضع ایشان را در مقابل امام دیدم، هم در غیاب امام، هم در حضور امام. در غیاب امام ایشان به بنده گفتند که آقای خمینی گاهی یک حرفهایی میزند که به نظر آدم نشدنی میآید، بعد میبینیم واقعاً شد، ایشان به یکجایی متّصل است! یعنی برداشت آقای طالقانی این بود -به این مضمون، حالا عین عبارت ایشان یادم نیست- میگفت از یکجایی به ایشان خبر میرسد، به یکجایی ایشان متّصل است. در حضور امام هم من دیده بودم، ایشان کمال تواضع را در مقابل امام میکردند؛ این آدمی که آن جاه و جلال آن دستگاهها برایش صفر بود و هیچ نبود، در مقابل امام تواضع میکرد.» 6آیت الله خامنهای توصیهای نیز به مسئولین درباره ایشان داشتند: «آقای طالقانی واقعاً سزاوار و شایستهی این است که از ایشان تجلیل بشود، احترام بشود؛ نگذارید نام ایشان فراموش بشود و خصوصیّات ایشان فراموش بشود و نسبتهای واقعی ایشان با انقلاب، تبدیل بشود به نسبتهای غیر واقعی؛ اینها را باید مانع بشوید و نگذارید. انشاءالله موفّق و مؤیّد باشید.»
نظر بدهید