به گزارش سارنا به نقل از فارس، یکی از موضوعات مرتبط با مهدویت بحث آیندهپژوهی است که از سوی مفسران و عالمان دین مورد کنکاش و بررسی واقع شده است. البته این موضوع از جمله موضوعات فرادینی است و سایر ادیان هم به آن علاقه نشان دادهاند. سیدحسن نصرالله در سلسله سخنرانیهای خود به تبیین «امام مهدی (عج) و اخبار غیب» پرداخته که از سوی انتشارات جمکران به زیور طبع آراسته شده است که در ادامه بخش دوم آن میآید:
روشهای برای دستیابی به اخبار آینده!
در گذشته و در طول تاریخ روشهای دیگری وجود داشت که مردم از آن استفاده میکردند از آغاز خلقت کسانی که علاقهمند به دانستن آینده بودند، از آن روشها استفاده میکردند تا به دانش و اخبار دست یابند. از جمله این روشها عبارتند از:
1-ستارهخوانی (منجم): با استفاده از علم ستارهشناسی و علم آسمان شناسی، دانشمندان ستارهشناس زیادی وجود دارد که گفته میشود آنان حرکت سیارات، ستارگان، ماه و مدار آنها را مطالعه میکنند و از روی حرکت آنها میگویند که اگر به این شکل یا آن شکل بود چنین و چنان میشود. یعنی با مطالعه حرکت ستارگان آینده را پیشبینی میکنند و میگویند که فلان شخص در چنان روزی میمیرد و جنگ و صلحی اتفاق خواهد افتاد و یا به پادشاهان میگویند در فلان سال جنگ نکنید یا در چه سالی به جنگ بروید. این منجمین میگویند که پیشبینی ما این است.
2-رمالی: ممکن است که مردم نزد رمال بروند. به عنوان مثال رمال میگوید که شما پنج فرزند خواهی داشت که سلامتی آنها به این شکل یا آن شکل خواهد بود و اسامی آنها این است. یا اینکه رمال نظری راجع به تجارت میدهد که وارد معاملهای بشوید یا نشوید و مانند اینگونه مسائل.
3-فالگیری: این روش اشکال مختلفی دارد مانند خواندن کف دست و خطوط آن یا طالعبینی زنان برای یکدیگر از طریق خواندن فنجان قهوه و میگویند که چنین و چنان میشود...
4-علم اعداد و حروف ابجد: حروف را میشمارند و هر حرفی شماره دارد و جمله را حساب میکنند و با جمعآوری به این نتیجه میرسند که چنین و چنان خواهد شد.
آیا جن از آینده خبر دارد؟
5-تسخیر جن و به کارگیری آنها: بعضی از مردم جن را حاضر میکنند و از آنها سؤال میپرسند و جواب میگیرند و اخبار آینده را میشنوند و به مردم میگویند. اینجا یک مشکل اساسی وجود دارد. بعضی از مردم در این موضوع دچار اشتباه هستند و فکر میکنند که جن از آینده خبر دارد. در حالی که قاطعانه باید گفت جن خبر از آینده ندارد. جن مانند انسان است. ما انسانها راجع به موضوعاتی صحبت میکنیم که امکان درست بودن آنها وجود دارد. جن نیز به همین شکل تجزیه و تحلیل میکند ولی از غیب اطلاع ندارد.
خداوند متعال در سوره سبأ درباره جن میفرماید: که آنها (اجنه) از سلیمان نبی اطاعت میکردند و در خدمت او بودند. زمانی که حضرت سلیمان (ع) از دنیا رفت. ایشان قبض روح شد. در حالی که ایستاده بود و به عصای خود تکیه داده بود. ولی اجنه که در خدمت حضرت سلیمان بودند به کارهای خود ادامه دادند و نمیدانستند که حضرت سلیمان (ع) از دنیا رفته است. یعنی آنها (جن) قبض روح شدن سلیمان را که یک اتفاق زمان حاضر بود (نه مربوط به غیب) نمیدانستند چه برسد به آینده. تا اینکه حشرهای آمد و به تدریج شروع به خوردن چوب عصا کرد.
خداوند متعال میفرماید: «فَلَمَّا قَضَیْنا عَلَیْهِ الْمَوْتَ ما دَلَّهُمْ عَلی مَوْتِهِ إِلاَّ دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْکُلُ مِنْسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَیَّنَتِ الْجِنُّ أَنْ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ الْغَیْبَ ما لَبِثُوا فِی الْعَذابِ الْمُهینِ»؛ یعنی اینکه اگر آنها (اجنه) از غیب اطلاع داشتند میبایست از وفات سلیمان خبردار میشدند. جن خودش میداند که علم غیب ندارد. ولی این درسی برای انسان است تا بداند که جز خداوند و کسی که خداوند او را از غیب مطلع کرده هیچ شخصی دیگری علم غیب ندارد.
احضار روح با چوب و مقوا!
6-احضار روح: یکی از راههایی که خیلی از مردم به آن متوسل میشوند. نه فقط در شرق بلکه در غرب هم این کار را میکنند (در اروپا، آمریکا و جاهای مختلف) احضار روح است که با روشهای مختلفی انجام میشود. از جمله این روشها که در لبنان هم وجود دارد تکه چوب یا مقوایی را میآورند و آیات مشخصی از قرآن یا حروف ابجدی را روی آن مینویسند. یک فنجان هم میآورند و آن را در وسط قرار میدهند و برخی حاضرین آیاتی از قرآن را میخوانند و نام فلان مرده را صدا میکنند تا روح او از عالم برزخ بیاید و در فنجان حاضر شود. سپس حاضرین شروع میکنند به سؤال پرسیدن. از تکان خوردن فنجان بر روی حرفها کلمهای که به دست میآید را مینویسند و میفهمند. در لبنان بسیاری هستند که وقتشان را با این کار تلف کردند. زمانی که در نجف اشرف بودم برخی طلاب حوزه خود را مشغول این داستانها کرده بودند. در این رابطه پاسخ شهید محمدباقر صدر به آن طلبهها را ذکر خواهم کرد.
یک روز عدهای بودیم که به دیدار شهید محمدباقر صدر در نجف رفتیم. شهید صدر راجع به این موضوع توضیح داد که آن کسی که فنجان را تکان میدهد روح مرده نیست
کسانی که به این مسأله اعتقاد دارند فکر میکنند که روح میت را حاضر میکنند تا راجع به اشتباهاتش و یا تجربهاش از او سؤال کنند. یا مثلاً میگویند روح پدربزرگمان را احضار میکنیم تا گنج را به ما نشان دهد. این یک روش است. روش دیگری که در غرب استفاده میشود این است که آنها تصور میکنند روح را حاضر میکنند و آن را در بدن شخص موجود و زنده وارد میکنند تا به زبان آن میت صحبت کند. این نیز یکی از روشهایی است که برای دانستن آینده و غیب استفاده میشود.
آیا کسی که فنجان را تکان میدهد هیچ است؟ بله یک چیزی هست که فنجان را تکان میدهد. یک روز عدهای بودیم که به دیدار شهید محمدباقر صدر در نجف رفتیم. شهید صدر راجع به این موضوع صحبت کرد و توضیح داد که آن کسی که فنجان را تکان میدهد روح مرده نیست. به عنوان مثال فرمودند شیخ طوسی که یکی از علمای بزرگ ما هستند و عمر شریفشان را صرف تحصیل علم کردند. به دنیای آخرت منتقل شدند تا استراحت کنند و بعد دو نفر بیایند و با فنجان بازی کنند و روح شیخ طوسی را در فنجان حاضر کنند؟
ممکن است چیزی که فنجان را تکان داد جن باشد. چه کسی میگوید که خداوند قدرت احضار ارواح را به کسی داده است. این حرف معقول نیست و از نظر اسلام شرعی نیست. اگر قبول کنیم که این روح مربوط به یک مرده است، آیا این میت وقتی که زنده بود از غیب اطلاع داشت؟ ما نمیدانیم او کجاست؟ و خداوند او را به چه مقدار از غیب آگاه کرده است؟ روح یک میت ممکن است گذشتهای را که در آن زندگی میکرده و مقدار کمی از غیب را بداند ولی این روشی برای دستیابی به اخبار غیبی نیست.
به هر حال قبل از آنکه نکات بعدی را مورد بحث قرار دهیم همه شش روش ذکر شده مفروضات و توهمات هستند و برای دستیابی به غیب فایدهای ندارند. دلیل این حرف هم این است که بسیاری از اخبار و پیشبینیهای مطرح شده توسط آنها درست نبوده است. بخشی از حرفهای آنها درست و بخشی نادرست است. بخشی از آن حرفها هم درست بوده است. دلیل صحت روش عملکرد آنها نیست ما نه طالعبین و نه ستارهشناس و نه چیز دیگری هستیم و زمانی که در مورد فضای سیاسی پیشبینی یا تحلیل ارائه میدهیم بعضی از این پیشبینیها و تحلیلها درست و بعضی نادرست هستند. همین امر دلیل کافی است بر اینکه این روش درست نیست و همه آنچه که از این طریق گفته میشود احتمالات است.
همچنین شخصی که در تلویزیونها مسائلی را پیشبینی میکند، اگر ادعاهایش این باشد که پیشگویی او به دلیل اطلاعش از غیب است، یک اشتباه بزرگ و حرام است و چنین چیزی جایز و درست نیست. اما اگر بگوید من احتمال میدهم و برآوردها و تجزیه و تحلیلهای من به این نتیجه میرسد این روش مشکلی ندارد، اما همه آن پیشبینیها فرضیات هستند نه خبرهایی مطمئن از آینده و نه خبر دادن از آن.
روش دیگری که درباره آن صحبت خواهم کرد، روش رویاها (تعبیر خواب) است. به عنوان مثال فردی خواب دید که جنگی در فلان کشور اتفاق افتاده است و .... امروز مسأله تعبیر خواب وجود دارد و شبکههای ماهوارهای وجود دارند که کار آنها تعبیر خواب مردم است و آن کسی که خوابها را تعبیر میکند پاسخ قطعی در مورد همه چیز میدهد. در مورد بازار، بورس، آب و هوا، جنگ و...
اینگونه نیست که فقط افراد مومن و دیندار و پرهیزکار و اولیای خدا رویاهای صادقانه ببینند، بلکه هر کسی میتواند رویای صادقانه ببیند
تعبیر آنها از خواب همیشه به آینده مربوط ماست (آینده را پیشبینی میکند) و دلیل آنها این است که قبلاً فردی چنین رویایی دیده بود و امروز همان رویا اتفاق افتاد. موضوع رویاها و خوابها یک بحث مفصل و عمیقی است و به مسائل پزشکی، فرهنگی، مذهبی و علمی ارتباط دارد. علم گستردهای وجود دارد که مسأله تعبیر خواب را مورد بررسی قرار داده است.
خلاصه این تفکر را در سه نکته ذکر میکنیم:
اول: شکی وجود ندارد که مردم در خواب، رویا میبینند و این امر به دلیل نیاز ندارد.
دوم: این رویاها ممکن است نادرست باشد (اضغاث احلام)
همه ممکن است رویای صادقانه ببینند
سوم: بعضی از رویاها رویای صادق هستند در اینجا، من درباره رویاهای پیامبران صحبت نمیکنم، زیرا رویاهای آنها بخشی از وحی است و وسیلهای برای ارتباط و دادن نشانه به پیامبران از سوی خداوند است. به عنوان مثال حضرت یوسف (ع) خورشید و ماه را در خواب دید. این وحی بود. حضرت محمد (ص) فتح مکه را در خواب دید و این هم وحی بود.
اینگونه نیست که فقط افراد مومن و دیندار و پرهیزکار و اولیای خدا رویاهای صادقانه ببینند، بلکه هر کسی میتواند رویای صادقانه ببیند. قرآن کریم از عزیز مصر برایمان میگوید و میفرماید: «وَقَالَ الْمَلِکُ إِنِّی أَرَى سَبْعَ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ یَأْکُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعَ سُنْبُلَاتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ یَابِسَاتٍ یَا أَیُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِی فِی رُؤْیَایَ إِنْ کُنْتُمْلِلرُّؤْیَا تَعْبُرُونَ» و همچنین «یا صاحِبَیِ السِّجْنِ أَمَّا أَحَدُکُما فَیَسْقِی رَبَّهُ خَمْراً وَ أَمَّا الْآخَرُ فَیُصْلَبُ فَتَأْکُلُ الطَّیْرُ مِنْ رَأْسِهِ قُضِیَ الْأَمْرُ الَّذِی فِیهِ تَسْتَفْتِیانِ»، این رویاهای صادق بود.
بله! رویاهای نادرست هم وجود دارد و رویاهای صادق هم وجود دارد . این امر در سطح فکری تأکید شده است، ولی ما نمیتوانیم به این دلیل که رویاها درست یا نادرست هستند، به آنها اعتماد کنیم. البته رویاهای پیامبران موضوع دیگری است. حتی اگر به این نتیجه رسیدیم که یک رویا، رویای صادق است چه کسی میتواند آن را تعبیر کند؟ به عنوان مثال رویای فرعون را چه کسی تعبیر کرد؟ آن رویا به یک پیامبر نیاز داشت. همچنین است رویای دو دوست در زندان چه کسی میتواند از تعبیر خواب نتیجه بگیرد؟ این کار به یک پیامبر نیاز دارد.
از نظر ما بدیهی است که خوابها از نظر شرعی قابل استدلال نیستند. کسی نمیتواند بگوید اینکار را انجام خواهم داد چون چنان خوابی دیدهام. کسی نمیتواند بگوید که میخواهم تجارت خود را ترک کنم و یا زنم را طلاق دهم زیرا خواب دیدهام. یا مثلاً کسی نمیتواند در خط مقدم جبهه باشد و موشک در اختیار داشته باشد، ولی بدون گرفتن اجازه اقدام به شلیک کند. فقط به این دلیل که در خواب دیده است. چنین دستوری به او دادهاند. بله رویاها اثرات روانی بیدارکننده و اطمینان بخش دارند و برکاتی هم دارند. البته این موضوع مورد بحث من نیست و خداوند متعال هم کاری را بیهوده انجام نمیدهد، ولی آیا رویاها یک راه یقین بخش و علمی و قابل اعتماد هستند؟ جواب این است که نمیتوان به رویاها اعتماد کرد و بر اساس آنها کاری را انجام داد.
خداوند بر اساس رحمت الهی در غیب را بست
خداوند متعال از روی حلم و کَرَم خود درهای زیادی را برای دانش و معرفت و علم انسان باز کرد، به نحوی که امروز در دنیای تکنولوژی و ارتباطات و پژوهش عقلی و فلسفی، دانستههای عظیمی وجود دارد ولی خداوند راه علم غیب را برای ما مسدود کرده است چرا؟ خداوندی که همه ظرفیتها را برای ما مهیا کرده و امکان آموختن علم و دانش زیادی را برای ما مهیا کرده، اما باب علم غیب را به دلیل یک حکمت مشخص بست. با توجه به اینک خداوند بخیل نیست و چگونه میتواند بخیل باشد و در حالی که او سخاوتمندترین سخاوتمندان است.
بنابراین خداوند بر اساس رحمت الهی این در را بست. یک مثال میزنیم اگر خداوند به یک نفر از غیب بدهد و او مطلع شد که پدرش در فلان روز خواهد مرد و مادرش با فلان بیماری خواهد مرد و تاریخ و علت مرگ همسرش و فرزندش و حتی خودش را هم بداند. سؤال این است که زندگی این انسان پس از اطلاع از این مسائل چگونه خواهد بود؟ اگر خداوند علم زمان مرگ افراد (علمالمنایا) را به انسانی بدهد و او. جدولی از زمان و علت مرگ همه خاندانش را داشته باشد آیا از زندگی خود لذت خواهد برد؟
تنها راه دستیابی به شناخت صحیح و درست و مطمئن حداقل برای اطلاع از اخبار آینده آن راهی است که منبع الهی دارد
امروز اگر بدانیم کسی که مرض سرطان دارد و مشخص شده که سه ماه بعد خواهد مرد. وقتی او را میبینیم حتی نمیتوانیم به صورت او نگاه کنیم. پس چگونه توانایی تحمل چنین علمی را خواهیم داشت؟ حتی پیامبران سطح تحمل و ظرفیت و توانایی تحمل آنها متفاوت بود. از آنجا که خداوند از روی رحمتش با ما رفتار میکند و زندگی آرامش بخشی را برای ما میخواهد باب این علم را به روی ما بست. همچنین اراده خداوند برای ما این است که ما تلاش و کار کنیم و یاد بگیریم و یاد بدهیم و صبر و تحمل کنیم. این دنیا مکان ابتلا و جای ساخت کمال و پیشرفت و آزمون و امتحان است و اگر همه چیز برای ما معلوم بود. زندگی معنایی نداشت خداوند متعال بنا بر حکمت خود این دنیا را ساخت.
بنابراین آن مقداری از غیب را که خداوند به پیامبران خود اطلاع داد به اندازهای بود که متناسب با مصلحت و منافع زندگی مردم و دین و آینده آنها و آسایش دین و دنیا و آخرت انسان بود و به همین دلیل خداوند از روی رحمت و حکمت این باب را باز نکرد. بنابراین خلاصه بحثی که از آن به موضوعات شبهای آینده و مبحث دوم خواهیم رفت این است که اگر میخواهیم به خبرهای آینده دست پیدا کنیم. تنها راه دستیابی به شناخت صحیح و درست و مطمئن حداقل برای اطلاع از اخبار آینده آن راهی است که منبع الهی دارد و اگر به آن رسیدیم چگونه با آن رفتار کنیم؟ از این موضوع به موضوع نشانههای آخرالزمان خواهیم رفت.
ادامه دارد...
نظر بدهید