به گزارش سارنا به نقل از مهر، سی و دومین دوره نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران عصر روز شنبه به کار خود پایان داد. نمایشگاهی که از نظر وسعت و اقبال مردمی به آن بیتردید بزرگترین رویداد فرهنگی کشور در هر سال به شمار میرود و بخشهای زیادی از جامعه فرهنگی کشور و دستگاههای فعال در این عرصه را به خود مشغول میکند. نمایشگاه امسال اما با وجود اینکه در نهایت با بمبهای خبری و یا اتفاقات هیجانانگیزی همراه نبود و بیشتر بستری برای ترویج دلنگرانیهای ناشران و تلاش برای اتخاذ راه و روشی برای تداوم حیات فعالیت آنها بود. با این همه درباره نمایشگاه کتاب در سال جاری میتوان از جهات گوناگونی به تحلیل پرداخت و درباره آن سخن گفت.
پیش از هرچیز لازم است به نکتههایی کلی درباره این رویداد اشاره کرد که مهمترین اصل آن برنامهریزی برای چنین رخدادی است. برنامهریزی اصلی است که در صورت اتخاذ و اجرای صحیح آن در پایان نمایشگاه مدیر آن را ناچار از اعتراف به این مساله نمیکند که تا ۲۷ اسفند ماه سال گذشته یعنی کمتر از چهل روز تا آغاز این رویداد سالانه هنوز بر سر برگزاری آن تردید بوده است و بودجهای برای آن تدارک دیده نشده بود.
برنامهریزی اصلی است که میتواند زمان برگزاری یک نمایشگاه را یک سال و گاه بیشتر از یک سال از اجرای آن در دستور کار قرار داده و سیستمهای اجرایی و سیاستگذار برای اجرای آن را در مدار اجرا قرار دهد. این مساله اما پس از پایان نمایشگاه سی و دوم کماکان کلیدیترین مشکل و پاشنه آشیل چنین رویدادی است و در نتیجه کار را به سردرگمی مخاطب و کلافگی ناشران و در نهایت اتخاذ رویکردهایی در رسانهها هدایت میکند که رئیس نمایشگاه از آن به مچگیری تعبیر میکند.
به هر تقدیر آنچه در ادامه درباره آن صحبت خواهیم کرد نگاهی است تحلیلی به برخی پدیدههای نمایشگاه کتاب تهران که میتوان از آن برای تدوین مسیر ساخت فرهنگ عمومی در کشور و نیز برنامهریزی برای صنعت نشر کشور بهره برد.
تیغ دو لبه فضای مجازی
هرچند که کتاب و نمایشگاه کتاب و قامت بلند کردن آن را به ظاهر باید نوعی صفآرایی برای تجدید و اعلام حیات کلمات حقیقی بر صفحات قابل لمس کاغذی تعبیر کرد اما تیغ فضای مجازی که این روزها بیمهابا خود را بر بخشهای متنوعی از پیکره جامعه ایرانی فرود میآورد در نمایشگاه کتاب نیز از نمایش برندگی خود دریغ نداشت و حیرت و گاه انتقادات بسیاری را برانگیخت.
انتشار کتابهایی از افرادی که بیش از تلاش برای خلق متون پرمغز دارای هوش برای خلق تولیدات مشتری پسند بر بستر فضای مجازی هستند یکی از بزنگاههای این دوره از نمایشگاه کتاب بود. رونمایی از آثار نویسندگان شاعران ترانه سرایان و حتی چهرههایی که بیش از منسوب بودن به قلم و اندیشه وابسته به فضای مجازی و تاثیرپذیری از آن هستند، در نمایشگاه کتاب امسال از همین زاویه قابل تاکید بود. تسلط فضای سرمایهسالاری در نشر و کسب درآمد از این رویداد به هر قیمتی کار را به جایی رسانده است که این نمایشگاه در موارد زیادی کارکرد ضد فرهنگی و تهی کردن فرهنگ عمومی جامعه را به خود گرفته است.
غلامرضا طریقی از شاعران و منتقدان معاصر در واکنش به چنین پدیدهای طی روزهای گذشته در صفحه شخصی خود در فضای مجازی در این زمینه نوشت: همه چیز دارد از معنا تهی میشود. همه چیز. و در این سقوط وحشتناک تک تک ما نقش داریم. افتادهایم در سراشیبی و با سرعتی غیرقابل کنترل داریم به سوی نابودی میریم. خیر سرمان سالهای قبل دلمان به نمایشگاه کتاب خوش بود. به خریدن کتابهایی که جای دیگری نمیشد آنها را پیدا کرد. به دیدن مولفهای اندیشمندی که جاری دیگری نمیشد آنها رادید. حالا همین نمایشگاه به سیرکی تبدیل شده است که در هر گوشهاش یکی دارد ژانگولر بازی میکند. ناشرانی که آروغ روشنفکریشان گوش عالم را کر میکند خزعبلات چهرههای مجازی را در تیراژهای گسترده چاپ میکنند و از نمایش صفهای غرفهشان لذتی لمپنوار میبرند. میانگین سنی ناشران جدید کتابهای شعر به سیسال رسیده است و صفهای فروش کتاب در قرق دلنوشتهنویسانی است که تا همین یکسال قبل نمایشگاه کتاب را از نزدیک ندیده بودند.
اما پرده دیگر این پس رفت و یا فاجعه فرهنگی، دستمایه و مستمسک شدن این اتفاق توسط برخی از چهرههای تلویزیونی و فضای مجازی برای تحقیر مخاطبان آن است. مخاطبی که آقای بازیگر و خنداننده به او میگوید برای دیدن او در نمایشگاه کتاب باید از پشت فنس کشیده شده به دور غرفه ناشر نظارهگر او باشد و البته این سمفونی فخر فروشی در نهایت با حرکات عجیب او نیز همراه میشود.
فضای مجازی افسار گسیخته با چنین دستمایههایی در نمایشگاه کتاب امسال جولانگاه از معنی تهی کردن کیفیت نمایشگاه کتاب بود. شاید این اتفاق و روایت از آن این روزها نوعی پز و غر زدن پنداشته شود اما بدون شک تداوم یکی دو ساله آن طی سالهای آتی یکی از مهمترین دستمایههای شکستن پوسته فرهنگی نمایشگاه کتاب و تحویل حال آن به اتفاقی دیگر و عمیقاً ضد فرهنگی خواهد بود.
جالی خالی نویسنده
سالهاست که نمایشگاه کتاب تهران محلی برای برگزاری جلسات و به اصطلاح نشستهای فرهنگی متعدد در سطوح مختلف و با موضوعات متنوع است که به تعبیر مدیران این رویداد سالانه از اعتبار و توجه به آن کاسته شده و به اصطلاح مشتری خود را از دست میدهد. تا جایی که دستاندرکاران بخش فعالیتهای فرهنگی نمایشگاه کتاب در این دوره از برگزار کنندگان چنین نشستهایی در نمایشگاه کتاب تضمینهایی درباره حضور مخاطب در برنامهشان میخواستند. اینکه چه اصراری به برگزاری چنین نشستها و برنامههای فرمایشی در نمایشگاههای کتاب وجود دارد محل بحث فعلی نیست اما چند رویکرد فراموش شده که میتوانست منجر به احیای این بخش شود را در ادامه مرور میکنیم.
در تمامی نمایشگاههای کتاب جهان یکی از مهمترین برنامههای فرهنگی اجرایی، ایجاد بستری برای دیدار و ملاقات رودرروی مخاطب و نویسندگان نامدار داخلی و خارجی حاضر در نمایشگاه است. این اتفاقی است که سالهاست در نمایشگاه کتاب تهران فراموش شده و اجرای آن به دلبخواه ناشر آن هم در فضای شلوغ غرفهاش و به شرط بر هم نزدن نظم عمومی سالنها واگذار شده است که ترکیب این گزینهها خود به معنای انجام ندادن آن است.
بسیاری از مؤلفان و اهالی رسانه در خلال برگزاری نمایشگاه امسال بر این مساله تاکید داشتند که وجهه نمایشگاهی نمایشگاه کتاب تهران به ویژه در سال جاری از برنامه ریزی و اتخاذ روشی برای چنین اتفاقی غافل بود در حالی که میشد بخشی قابل توجه از برنامههای عجیب و گاه بیفایدهای که در قالب نشستهای ادبی برگزار شد؛ به ارتباط و آشنایی نزدیک مخاطب با ذهن و اندیشه یک نویسنده، شاعر و حتی ناشر اختصاص یابد. به راستی اگر در نمایشگاه کتاب تهران جایی برای دیدار و گفتگوی بیواسطه اهالی قلم با مخاطبان خود فراهم نباشد چگونه این رویداد میتواند برای خود رسالت فرهنگسازی قائل باشد؟
ناشران و ناشر نماها
مخاطبان نمایشگاه کتاب در مواجهه با درهای ورودی تمامی بخشهای نمایشگاه پوسترهای قرمز رنگی را رؤیت میکردند که از سوی کارگروه صیانت از حقوق مؤلفان و ناشران با موضوع هشدار به مخاطبان درباره خرید نکردن آثار قاچاق پیامی داده شده بود.
قاچاق کتاب که در سالهای اخیر یکی از چالشهای جدی نشر ایران بوده است با این وصف و با وجود تلاشهای بسیار زیاد اتحادیه ناشران و دستگاههای انتظامی در سال گذشته در نمایشگاه کتاب شکلی تازه از خود را به نمایش گذاشته بود.
کتابهای که برخی از آنها بیش از ۳۰ ترجمه از آنها با یک رسمالخط و حتی جلد و تنها با تغییر نام مترجم به مخاطبان عرضه میشد و نیز ارائه ترجمههایی از آثار مشهور کلاسیک که افراد بینام و نشانی به ظاهر آن را انجام داده بودند در نمایشگاه به خوبی مشهود بود. تأسف انگیزتر اینکه ناشران چنین آثاری که گاه برای حضور در نمایشگاه برای یکی از این آثار در سه استان کشور مجوز چاپ و اعلام وصول دریافت کرده بودند تا از یک کتاب در سه شکل برای حضور در نمایشگاه بهره ببرند، در نمایشگاه خودنمایی و بروز بسیاری داشت.
در کنار آن غرفههای مؤسسات بزرگ دولتی نشر که فضای بزرگ اما مخاطبی کم داشتند نیز باید به این مساله افزود که در نهایت سناریوی تنگ شدن فضای تنفس ناشران فعال و حقیقی در نمایشگاه را رقم میزد.
بر همین مبنا و با وجود اذعان بسیاری از مسئولان امسال نمایشگاه کتاب مبنی بر اصلاح آئیننامه حضور ناشران در این رویداد به نظر نمیرسد بدنه و صنف نشر عزمی جزم برای اصلاح این رویه داشته باشند و البته همین مساله به زودی یکی از چالشهای نمایشگاه کتاب در سنوات آتی خواهد بود به ویژه اینکه رشد قابل توجه ناشران جوان و فعالیت آنها در قالبی که میتوانند حضور در نمایشگاه کتاب را تجربه کنند فضای تنگ مکان برگزاری نمایشگاه را سال به سال برای ناشران تنگتر و غیر قابل پذیرشتر میکند.
یارانه و دیگر هیچ
چرا دولت برای خرید کتاب یارانه پرداخت میکند؟ این سوال را به شکلهای مختلفی میتوان پاسخ داد. مثلاً میتوان گفت پرداخت میشود چون برای خیلی امور دیگر در ایران هم یارانه پرداخت میشود. یا میتوان گفت چون بخش بدنه مخاطب نمایشگاه یعنی طیف محصل و دانشجو به طور عمده فاقد شغل و توان اقتصادی برای خرید از نمایشگاه کتاب هستند و….
فارغ از این پاسخها باید در نظر بگیریم که یارانه دولتی در تمامی این سالها یکی از عوامل اصلی بینظمی در نظام اقتصادی نشر ایران و بزرگ شدن بیاندازه آن و نیز ریشه تمامی تخلفات در نمایشگاه کتاب است.
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بر همین اساس امسال در نمایشگاه کتاب و در دو بخش نظام هدفمندی یارانه را سامان داد که بر مبنای آن تنها با ثبت کتاب در سیستم رایانهای و ممهور شدن کتاب به مهر نمایشگاه یارانههای موجود برای دریافت کتاب قابل استفاده بود. هرچند که این مساله در نهایت منجر به فروش موفقیت آمیز کتاب در این بخش نشد و بسیاری از آثار به دلیل گرانی نرخ ارز و مابهالتفاوت ریالی آن به فروش نرفت.
رئیس نمایشگاه کتاب و معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی اما در زمره مدافعان نظام یارانهای اینچنین در نمایشگاه کتاب است و در نشست خبری خود تاکید داشت که تزریق نشدن پول به ناشران به این سبک منجر به ناکامی آنها در تولید خواهد بود و صنعت نشر کشور را به خاموشی میکشد. با این وصف معتقدان به حذف نظام یارانهای نیز بر این باورند که چرخه نشر کشور به واسطه این نظام یارانهای در طول سال لنگان لنگان قادر به حرکت است و باید این نظام در صورت تمایل به حیات در مسیر تزریق به چرخه واقعی نشر از مسیر کتابفروشیها به دست ناشر برسد.
نمایشگاه کتاب از این منظر در سال جاری چالش و روش تازهای را در تخصیص استفاده از یارانهها تدارک دید که برای بررسی تأثیرگذاری آن باید مدتی بیشتر تأمل کرد.
مساله ناشران دو پُسته
ناشران بزرگ دولتی و خصوصی که در چند عرصه به فعالیت مشغول هستند امسال به طور همزمان در چند بخش از نمایشگاه به فعالیت و غرفه داری پرداختند. این مساله به ویژه درباره ناشران شناخته شده با آثار کودک قابل توجه بود. از سوی دیگر اقبال به بخش کودک و نوجوان نمایشگاه در سال جاری چیزی کمتر از سال قبل نداشت و مخاطبان و آثار این بخش کماکان پرشور به مرور و خرید اثر در آن مشغول بودند در مقابل اما ناشران کودکی که به بهانه انتشار آثار بزرگسال در سالن عمومی هم برای خود غرفهای تدارک دیده بودند جز در برخی موارد استثنایی از اقبال بالایی برخوردار نشدند تا همین مساله مزیت نسبی آنها را بار دیگر مورد تاکید قرار دهد.
تراکنشهای پُرمعنی
در مساله فروش کتاب مدیران نمایشگاه کتاب به استناد تراکنشها و نیز برخی آمارهای مشابه از افزایش بیش از سی درصدی فروش کتاب و افزایش نزدیک به یازدهدرصدی تراکنشهای منجر به فروش کتاب خبر دادهاند. این مساله از چند منظر قابل توجه و تحلیل است. ناز سویی قیمت کتاب در کشور طی یک سال گذشته افزایش چشمگیری داشته که ناشی از افزایش هزینه تولید کتاب است و به طبع پول خرج شده برای خرید کتاب نیز از سوی دیگر مخاطبان با افزایش روبرو خواهد بود اما مخاطبان هدفمند نمایشگاه کتاب نیز در یال جاری رشد قابل توجهی داشتند. بسیاری از مخاطبان بر همین اساس با لیست مشخص و برای تهیه آثاری خاص خود را به نمایشگاه رسانده بودند و همین مساله منجر به توزیع پول آنها میان ناشران مختلف میشد. افزایش تراکنشها نیز در واقع نشان از انتخاب جزئینگر مخاطبان نمایشگاه داشته و همه اینها به معنی این است که درباره آمار فروش کتاب و مبادله مالی نمایشگاه کتاب باید فراتر از یک نگاه سرخوشانه توجه به خرج داد. در یک تحلیل ساده میتوان ردپای یک مخاطب هوشمند را در لابهلای این آمار جستجو کرد. مخاطبی که میداند برای چه به نمایشگاه آمده و با هدف دست به انتخاب میزند.
گلوی اطلاع رسانی کمتر فشرده شود
تعداد نیروهای اطلاعرسانی نمایشگاه امسال تقریباً یک دوم شد و پایگاه اینترنتی نمایشگاه کتاب نیز نه بستر مناسبی برای اطلاعرسانی داشت و نه مایل بود خودش را برای نیل به اطلاع رسانی صحیح اصلاح کند. این بخشی از مهمترین نکاتی است که مدیران بخش اطلاع رسانی در نمایشگاه کتاب درباره عملکرد تقریباً نامناسب خود عنوان کردند. دوسایتی شدن نمایشگاه کتاب (یک سایت برای اطلاع رسانی و دیگری سایت خبری و اجرایی نمایشگاه) هرچند با هدف مطلوب سهولت در اطلاع رسانی صورت پذیرفت اما در نهایت جدای از دوپاره کردن پایگاه دادههای نمایشگاه کتاب حاصلی نداشت و فعالان نشر را از بانک اطلاع رسانی حاصل از جستجوی ناشران و مؤلفان محروم کرد. از سویی دادههای حاصل از جستجوی کاربران که میتواند منبع مهمی برای برنامه ریزی آینده نشر در بلند مدت و کوتاه مدت باشد با دو سایتی شدن نمایشگاه امسال به صورت عملی از دسترس برنامهریزان نمایشگاه خارج بود.
و از سوی دیگر جمعیت بسیاری که در نمایشگاه قادر به شناسایی غرفه و اثر مطلوب خود نشده بودند و شلوغی باجههای اطلاع رسانی نیز به آنها اجازه دریافت صحیح اطلاعات را نمیداد هم با تدبیر ناشیانه امسال به معترضان سرگردان در نمایشگاه افزوده شدند.
بر همین اساس تجربه کاهش هزینهها و صرفهجویی در ایجاد سامانههای راهنمایی مخاطبان در نمایشگاه کتاب را باید در زمره نقاط مردودی مدیران سیاستگذار و اجرایی در نمایشگاه امسال به شمار آورد. تجربهای که حاصلی جز سردرگمی و کلافگی مخاطبان نمایشگاه کتاب نداشت.
در یک نگاه کلی نمایشگاه کتاب تهران همانند یک سازه فلزی بلند قامت برای ایجاد بنایی استوار، کماکان در تنظیم و چفت و بست کردن اتصالات حیاتی خود بدون اطمینان و ایمنی لازم در حال گذران روزگار است. شاید در موقعیت فعلی این سازه با همین اتصالات نیمبند بتواند به حیات خود ادامه دهد اما در بزنگاههای کاری این سازه چنان ترد است که شاید نتوان آوار ناشی از خراب شدنش بر سر مخاطبانش را به سادگی گردآوری کرد.
نظر بدهید