چرا مسئولان ارشد نظام موافق ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر بودند؟


با بازخوانی جلسه مسئولان ارشد سیاسی و نظامی کشور با امام خمینی (ره) پس از فتح خرمشهر به بررسی دلایل ادامه جنگ خواهیم پرداخت.

5/24/2019 3:15:31 PM
کد خبر: 1860

به گزارش سارنا به نقل از تسنیم، چند روز پس از فتح خرمشهر، جلسه مهمی با حضور فرماندهان ارتش و سپاه و روسای سه قوه در بیت امام خمینی (ره) و با حضور ایشان برگزار شد تا در مورد آینده جنگ تصمیم گرفته شود.

عراق پس از اجرای عملیات بیت المقدس توسط رزمندگان ایرانی و آزادسازی خرمشهر، هویزه و بخش‌های وسیعی از جنوب خوزستان، اقدام به عقب‌نشینی از برخی ارتفاعات و مناطق در غرب کشور پرداخت، اما همچنان برخی از شهرها و 2 هزار کیلومتر از مناطق را در اشغال داشت. هیات‌های میانجی‌گر نیز از کشورهای مختلف برای آتش‌بس فعال شده بودند؛ اما حرفی از غرامت و صلح به میان نمی‌آوردند.

مسئولان ارشد سیاسی و نظامی کشور در بیت امام دور هم جمع شدند تا در مورد دو موضوع بحث کنند. نخست اینکه جنگ پس از فتح خرمشهر ادامه یابد یا اینکه متوقف شود؟ و اگر بنا بر ادامه یا توقف است، چگونه ادامه یابد یا چگونه جنگ متوقف شود؟

مرحوم هاشمی رفسنجانی رئیس وقت مجلس شورای اسلامی درباره آن جلسه گفته است: "در این‌باره که جنگ باید ادامه پیدا کند، بحث زیادی نبود. اولاً خاک ما در اختیار آن‌ها بود. ثانیاً در آن مقطع، ایران خیلی با ابهت و قدرت پیش رفته بود؛ خیلی از توانمندی‌های نظامی عراق منهدم شده بود و بسیاری از نیروهایش در لشکرها و تیپ‌ها آسیب جدی دیده بودند. هیچ‌کس در اینکه باید به محاکمه صدام برسیم و غرامت بگیریم، شک نداشت و در این زمینه بحثی نبود. بحث اصلی این بود که حالا دشمن را در خاکش تعقیب کنیم یا نه؟"

در مورد نظر امام خمینی، حرف‌های متفاوتی ذکر شده است. حجت‌الاسلام احمد خمینی که به عقیده محسن رضایی از مخالفان ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر بود، پیش از فوت در مصاحبه‌ای عنوان کرده بود که امام مخالف ادامه جنگ بود، اما هاشمی رفسنجانی این نظر را رد کرده و گفته است که "امام مخالف ادامه جنگ نبودند." به گفته برخی از حاضران در آن جلسه امام موافق ادامه جنگ بودند اما به دلایلی موافق ورود به خاک عراق نبودند.

مرحوم هاشمی رفسنجانی دلایل امام را اینگونه عنوان کرده است: "{امام} فرمودند: اولاً؛ وقتی وارد خاک عراق می‌شویم، مردم به خاطر تعصبات وطنی از صدام پشتیبانی می‌کنند، در حالی که الان مردم حامی صدام نیستند و به صورت اجباری به جنگ می‌آیند. در آن صورت بهتر می‌جنگند. ثانیاً؛ جهان عرب و حتی دنیا، پشت سر صدام قرار می‌گیرند و ما به عنوان اشغال‌گر تلقی می‌شویم. ثالثاً؛ به مردم عراق آسیب می‌رسد. مثلا اگر وارد بصره شویم، در شرایط جنگی، مردم آواره یا کشته می‌شوند و تلفات مردمی زیاد می‌شود. ما نمی‌خواهیم این‌گونه بجنگیم و نمی‌خواهیم وارد شهرهای عراق شویم. این دلیل برای امام مهم‌تر بود؛ یعنی به عنوان یک وظیفه انسانی و الهی بود."

محسن رضایی در رابطه با دلایل امام گفته است: "از صحبت‌های امام، می‌شود سه نوع احتمال داد: 1. ایشان در توان ایران نمی‌دیدند که بتواند تا یک نقطه عمیقی برود و نتیجه آن بشود، سقوط صدام یا تسلیم او. 2. ایشان ظرفیت روحی مدیران جنگ و سیاست‌مداران را طوری می‌دیدند که می‌گفتند: سر مرز بمانید. 3. بنا بر استدلال خودشان، نگران کشته شدن مردم عراق و تبلیغات علیه ایران بودند که می‌گفتند: سر مرز بجنگید؛ اما در هیچ‌کدام از این سناریوها، بحث پایان جنگ مطرح نبوده است؛ چون امام می‌دانستند که بر فرض اینکه ما بگوییم نمی‌جنگیم، جنگ تمام نمی‌شود؛ چرا؟ چون سرنوشت قرارداد 1975 معلوم نشده بود."

پس از اینکه امام نظر خود را مبنی بر ادامه جنگ در لب مرز ارائه کردند. ابتدا هاشمی رفسنجانی صحبت کرد. محسن رضایی می‌گوید: "ابتدا آقای هاشمی صحبت کردند و مقام معظم رهبری و آقای موسوی اردبیلی ساکت بودند، ولی معلوم بود که آن دو بزرگوار نظر آقای هاشمی را قبول دارند و آقای هاشمی، از طرف آن‌ها صحبت می‌کند. آقای هاشمی گفت که ما باید برویم و یک نقطه‌ای مثل چاه‌های نفت مجنون را بگیریم که وقتی اعلام آتش‌بس می‌کنیم و پای میز مذاکره می‌رویم، یک چیزی دستمان داشته باشیم تا بتوانیم فشار بیاوریم و حقوقمان را بگیریم. این استدلال آقای هاشمی بود."

سپس فرماندهان نظامی نظرات خود را بیان کردند. ابتدا ظهیرنژاد رئیس ستاد مشترک ارتش سخن گفت و استدلال کرد که اگر در کنار مرز عراق بمانیم و وارد خاک عراق نشویم، با منطق جنگ سازگار نیست. دشمن با خیال راحت، خود را تجهیز و آماده می‌کند و با اینکه در مناطق دیگر در خاک ماست، در این مناطق هم دوباره جلو می‌آید.

محسن رضایی نیز نظرات ظهیرنژاد را تایید کرد و گفت: "ما الان از نظر نظامی در توازن نیستیم. ارتش عراق به فاصله پانصد متری از خرمشهر و آبادان است، ولی فاصله‌ی ما با بصره بیست کیلومتر است؛ لذا الان یک نابرابری دفاعی در جنوب ایران هست و مرز را انگلیسی‌ها طوری تعیین کرده‌اند که از نظر دفاعی، مرز جنوب به نفع عراقی‌ها و به ضرر ایران است. لذا اگر آتش‌بس شکسته شود، آن‌ها با خمپاره هم می‌توانند ما را اذیت کنند ولی ما فقط با توپ‌های برد بلند که حداقل ده، یازده کیلومتر از خط فاصله داشته باشد، می‌توانیم بصره را بزنیم تا دوباره آتش‌بس برقرار شود. اگر بخواهد موازنه‌ی قوای دفاعی به وجود بیاید به نفع آن‌ها و به ضرر ما تمام می‌شود."

محسن رضایی همچنین این برآورد را داشت که ادامه جنگ در لب مرز جنگ را طولانی خواهد کرد، اما ادامه جنگ در خاک عراق، جنگ را زودتر به نقطه پایان می‌رساند.

هاشمی رفسنجانی گفته است: "امام پس از شنیدن سخنان منطقی و تخصصی نظامیان، مخالفت نکردند. البته معمولاً در اینگونه بحث‌ها دخالت نمی‌کردند و به فرماندهان واگذار می‌کردند، که انتخاب کنند؛ ایشان کلیات را می‌گفتند. به هر حال این استدلال، ایشان را قانع کرد و تا این حد پذیرفتند و گفتند: در جاهایی وارد خاک عراق شوید که مردم نیستند تا آسیب نبینند."

البته محسن رضایی عنوان می‌کند که بعد از دو یا سه روز، احمد آقا در یک تماس تلفنی اعلام کرد که امام فرمودند: من موافقم شما وارد خاک عراق بشوید. خود من هم یک اطلاعیه خواهم داد مبنی بر اینکه ما قصد گرفتن خاک عراق را نداریم، ولی شما برای مساله تبلیغات، یک فکری بکنید. مراقب هم باشید که توپ‌هایتان در شهر بصره، روی سر مردم نخورد."

روایت فوق، روایتی بر اساس گفته‌های مرحوم هاشمی رفسنجانی و محسن رضایی است. سردار محمدحسن محققی از پژوهشگران تاریخ جنگ عنوان کرده است که مشروح مذاکرات آن جلسه تاریخی در اسناد شورای عالی دفاع نیست. مرحوم موسوی اردبیلی رئیس شورای عالی قضایی نیز که با سردار محققی درباره آن جلسه گفتگو کرده، اظهار داشته که چیز خاصی به یاد ندارد. مرحوم ظهیرنژاد نیز در سال 78 دار فانی را وداع گفت و تاکنون روایتی از او درباره آن جلسه منتشر نشده است. از دیگر حاضران جلسه یعنی آیت الله خامنه‌ای نیز تاکنون سخنی درباره آن جلسه منتشر نشده است.

نظر بدهید


نام:


ایمیل:


موضوع:


توجه: دیدگاه هایی که حاوی توهین و تهمت و یا فاقد محتوایی که به بحث کمک میکند باشند احتمالا مورد تایید قرار نمیگیرند.