کتاب‌هایی که رهبر انقلاب برای فرزندانشان می‌خواندند


در نبود کتاب مناسب برای کودکان، «قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب» پاسخی بود به یک نیاز ملی؛ پاسخی که رهبر انقلاب هم آن را جدی گرفتند.

7/9/2025 8:59:01 AM
کد خبر: 20486

به گزارش سارنا به نقل از فارس:
 
ما ایرانی‌ها عادت داریم که پیش از خواب فرزندمان، برایشان قصه بگوییم؛ قصه‌های خوبی که نه فقط خواب را به چشم فرزندانمان می‌آورند، که دانایی و اندیشه را هم به ذهنشان هدیه می‌دهند. حال تصور کنید قصه‌هایی را که چندین نسل را درگیر کرده؛ چقدر یک داستان می‌تواند خوب و متعالی باشد که به این مرحله برسد؟ بی‌شک نویسنده‌اش باید کسی شبیه «مهدی آذر یزدی» باشد و قصه‌هایش هم «قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب».آذریزدی، مردی که از دل کوچه‌های ساده و ساکت یزد برخاست تا صدای شیرین حکایت‌های کهن را به زبان ساده و کودکانه، به گوش میلیون‌ها کودک ایرانی برساند. او را بی‌جهت « پدر ادبیات کودک و نوجوان ایران» نمی‌نامند؛ این عنوان، عصاره‌ی یک عمر تلاش و عشق بی‌حد به کودکان و ادبیات است.
 
آذریزدی نویسنده‌ای نبود که از مسیر آکادمیک به ادبیات برسد؛ او خود از دل فقر و حسرتِ نداشتن یک کتاب زاده شد. هنوز تصویر آن شب که در زیرزمین خانه، از نداشتن حتی یک کتاب کودکانه اشک می‌ریخت، در دل روایت‌های زندگیش روشن است. حسرت کتاب، در او نه یک درد گذرا، بلکه چراغی شد برای روشنی آینده هزاران کودک.این اشتیاق و سوز درونی، آذریزدی را بدل به کسی کرد که قصه‌های کهن را از دل غبار کتاب‌های کهنه بیرون کشید و آنها را با زبان دلنشین و ساده برای بچه‌ها بازنوشت و زبان قصه‌گویی برای کودکان را در ایران معماری کرد. کاری که نه پیش از او کسی به‌صورت جدی انجام داده بود و نه پس از او کسی توانست با همان تاثیرگذاری تکرارش کند.
 
 
کتاب‌های او، به‌ویژه مجموعه‌ی جاودانه‌ی «قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب»، خاطره‌ی مشترک نسل‌ها شد. از دهه ۳۰ تا امروز، بچه‌های زیادی با قصه‌های او بزرگ شده‌اند، با «کلاغ و روباه»، «قابوس‌نامه» و «کلیله و دمنه»، اما با زبانی شیرین و کودکانه. همان‌گونه که دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن درمورد آثار او گفته بود:« دو سه نسل جديد ما با قصه‌هايی كه مهدی آذريزدی از لابه‌لای كتاب‌های قديمی بيرون آورد، زندگي كردند.
بازنويسی مهدی آذريزدی از قصه‌هايی كه از متون كهن استخراج می‌كرد، برای نسل‌های جديد ما سيار آموزنده و اثربخش بوده است.»
اما شاید یکی از تأثیرگذارترین و زیباترین گواهی‌ها بر جایگاه مهدی آذریزدی، بیانات رهبر معظم انقلاب باشد. ایشان در سخنرانی سال 1386در یزد، در توصیف نقش بی‌بدیل آذریزدی در دوران حساس تربیت فرزندانشان چنین می‌فرمایند:« من خودم را از جهت رسیدگی به فرزندانم، بخشی مدیون این مرد و کتاب این مرد میدانم. آنوقتی که کتاب ایشان درآمد - اول هم به نظرم دو جلد، سه جلد، تا آنوقتی که من اطلاع پیدا کردم، از این کتاب درآمده بود؛ «قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب» - من رفتم تورق کردم. بچه‌های ما داشتند به دوران مُراهقی - یعنی نزدیکی به بلوغ - میرسیدند، دوره هم دوره‌ی طاغوت بود و همه‌ی عوامل در جهت گمراه‌سازی ذهن و دل جوان حرکت میکرد. من دلم میخواست چیزی باشد که جوانهای ما با او هدایت شوند و جاذبه هم داشته باشد. خب، کتاب خوب که خیلی بود. بنده فهرست پیشنهادی کتاب مینوشتم و بین جوانهای دانشجو و دانش‌آموزهای سطوح بالای دبیرستانها پخش میشد، اما برای بچه‌های کوچک، دستمان خالی بود، تا اینکه کتاب ایشان را من پیدا کردم.
 
نگاه کردم دیدم این از جهات متعددی، از دو سه جهت، همان چیزی است که من دنبالش میگردم.به نظرم دو جلد یا سه جلد آنوقت چاپ شده بود، خریدم. بعد هم دنبالش گشتم تا اینکه جلد پنجم به نظرم یا ششم - حالا درست نمیدانم، یادم نیست - درآمد؛ بتدریج چاپ شد و من رفتم تهیه کردم و برای فرزندانم خریدم.نه فقط فرزندان، بلکه در سطح شعاع ارتباطات فامیلی و دوستانه، هرجا دستم رسید و فرزندی داشتند که مناسب بود با این قضیه، این کتاب ایشان را معرفی کردم.خواستم این حق‌شناسی را من به نوبه‌ی خود کرده باشم. ایشان یک خلأئی را در یک برهه‌ی از زمان برای زنجیره‌ی طولانی فرهنگی این کشور پر کردند. این کار، باارزش است. »
 
بیان چنین جملاتی، نه فقط تجلی احترام شخصی به یک نویسنده، بلکه تایید نقش فرهنگی آذریزدی در ساحت ملی و هویتی کودکان این سرزمین است. او در دوره‌ای که هنوز کتاب‌های کودکانه، نه کیفیت امروز را داشتند و نه کمیت، خلأیی را پر کرد که هیچ نهاد رسمی از پسش برنیامده بود.
 
مهدی آذریزدی تنها قصه‌نویس نبود؛ او قصه‌پرداز فرهنگ ایرانی بود. با بازنویسی آثار کهنی چون «کلیله و دمنه»، «مرزبان‌نامه»، «مثنوی معنوی»، «گلستان سعدی»، «قابوس‌نامه» و حتی«قصص قرآنی»، برای اولین‌بار این آثار را از دسترس خاصه‌خوانان بیرون کشید و به سفره ساده‌ی کودکان نشاند. او ادبیات را نه برای خلاقیت صرف یا شهرت، که برای خدمت به نسل آینده می‌نوشت.اما آنچه آثار او را ماندگار کرده، تنها مضمون یا انتخاب قصه‌ها نیست؛ بلکه سادگی نثر، صداقت زبان و نگاه عمیق انسانی و اخلاقی اوست.
آذریزدی هیچ‌گاه از زبان خشک و ثقیل استفاده نکرد، برعکس، تلاش کرد با زبانی بی‌پیرایه، اما فنی و تأثیرگذار، مخاطب خردسال را به دنیای داستان و تفکر وارد کند. او باور داشت که «کودک لایق خواندن آثار خوب است» و این باور را در تمام آثارش پیاده کرد. او کتاب را «فرزند» خود می‌دانست و تا پایان عمر، با همان شوق جوانی، در خلوت خانه‌اش به نوشتن و مطالعه پرداخت. نه ثروتی اندوخت، نه ازدواج کرد، نه خانه‌ای بزرگ ساخت؛ اما در دل میلیون‌ها کودک ایرانی، جای گرفت.
 
 
بی‌دلیل نیست که روز درگذشت او در تقویم رسمی کشور، «روز ملی ادبیات کودک و نوجوان» نام گرفت؛ چراکه او یک تنه ستون‌های این ادبیات را بنا نهاد. اگر امروز شاهد رشد چشمگیر ادبیات کودک در ایران هستیم، بخشی از این مسیر، بر شانه‌های مردی شکل گرفته که خود کودکی‌اش را در حسرت کتاب گذراند، تا هزاران کودک، این حسرت را تجربه نکنند. قصه‌هایش هنوز زنده‌اند. هنوز مادران و پدران برای فرزندان‌شان از کتاب‌های او می‌خوانند. هنوز نسل جدید، با «قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب» آشنا می‌شود. و هنوز، قصه‌گو آن‌جا در دل خاطرات ما نشسته، با لبخند، با آرامش، در حال گفتن یک حکایت تازه...

نظر بدهید


نام:


ایمیل:


موضوع:


توجه: دیدگاه هایی که حاوی توهین و تهمت و یا فاقد محتوایی که به بحث کمک میکند باشند احتمالا مورد تایید قرار نمیگیرند.