روایت نویسنده «پیشوایان هرزه» از جادوگران آمریکایی


نعیمه اسلاملو نویسنده سه‌گانه «جادوگران برهنه»، «سفیران آمریکایی» و «پیشوایان هرزه»، حوزه انیمشین و عروسک در ایران را میدان جنگ دشمن با فرزندان‌مان می‌داند.

11/11/2018 9:29:13 AM
کد خبر: 232

به گزارش سارنا به نقل از مهر، نعمیه اسلاملو نویسنده مجموعه ۳ جلدی کتاب افسران افسونگر با عنوان‌های «جادوگران برهنه»، «سفیران امریکایی» و «پیشوایان هرزه» است. او در کتاب‌هایش به شکل نظری به بررسی و تحلیل شخصیت‌های انیمیشنی پرداخته است. همچنین در کتاب «جادوگران برهنه» شخصیت عروسک‌های باربی، برتز، تینکربل و وینکس، السا و آنا که نقش جهانی در میان تولیدات انبوه انیمیشن و اسباب‌بازی را دارند، مورد بررسی قرار داده است. او می‌گوید، مسئولان ما و کسانی که متولی تربیتی کودکان هستند باید اتاق‌فکر برای تامین دغدغه‌های تربیتی و فرهنگی‌مان داشته باشند. غربی‌ها با دست خالی از هدف و محتوای غنی، اتاق فکر تشکیل می‌دهند تا مصرف‌کنندگانشان را با خود همراه کنند در حالی‌که ما با دست پُر از تعالیم ناب الهی و اسلامی می‌توانیم بهترین حرف‌ها را بزنیم، کم کاری می‌کنیم. در ادامه گفتگوی نعمیه اسلاملو می‌آید.

با توجه به اینکه در جامعه نگاهی به همه‌گیر شدن عروسک‌های باربی وجود دارد قصد داریم عروسک‌ها و اسباب‌بازی‌های جهان و جهان‌سازی‌های این سو و آن‌سوی کره‌ خاکی را بررسی کنیم بیشتر رویکرد در مورد شخصیت عروسک‌هایی است که از دنیای انیمیشن‌ها سربرآوردند و جهانی شدند همانند «باربی». با توجه به اینکه شما نویسنده مجموعه کتاب افسران افسونگر هستید که کتاب «جادوگران برهنه» یک جلد از این مجموعه با محوریت شخصیت‌های الگوساز برای کودکان به نگارش شما درآمده است، در درجه اول می‌خواستم بپرسم که هدف و انگیزه شما از نگارش این کتاب چه بوده و چرا سراغ چنین موضوعی رفتید؟

مؤسسه ما به صورت تخصصی در حوزه زنان به‌ویژه مسائل مرتبط با دختران مطالعه و تحقیق می‌کند. موضوع اصلی ما تعامل با غریزه جنسی است که شبکه مسائل آن در ارتباط با حجاب، عفاف و کرامت زن است. تقریباً تمام محصولات و کتاب‌هایی که تولید کرده ایم با محوریت کرامت است. در این حوزه برای سنین مختلف مباحث را موشکافی کردیم. برای مخاطب نوجوان بر فضای منطق و ایجاد انگیزه از طریق پاسخ به سؤالات جوانان کار کرده ایم اما در سن کودکی، بچه‌ها از طریق ناخودآگاه تحت تربیت قرار می‌گیرند.

اینکه چرا به سراغ چنین موضوعی برای نگارش کتاب رفتیم؛ ما در موسسه تخصصی مطالعات زنان درباره سنین کودکی یعنی سن زیر ۱۱-۱۲ سال دختران تحقیق و پژوهش هایی انجام دادیم. این سن به شکل غیر مستقیم تحت تاثیر تربیت شخصیت‌هایی هستند که در قالب داستان، انیمیشن، عروسک و اسباب‌بازی‌ در اختیارشان قرار می‌گیرد، و نهایتا به این نتیجه رسیدیم که پروژه این شخصیت‌ها را با ۳ دسته مورد بررسی قرار دهیم.

شخصیت‌های موردعلاقه و الگوساز برای۱. دختر بچه‌ها ۲.پسر بچه‌ها و ۳. نوجوانان. لذا کتاب سه جلدی افسران افسونگر، شامل؛ «جادوگران برهنه» مختص دختر بچه‌ها، «سفیران امریکایی» مختص پسر بچه‌ها و «پیشوایان هرزه» برای نوجوانان پژوهش و عرضه شد..

ویژگی‌های این مجموعه کتاب در این است که به بررسی تأثیرات پرمخاطب‌ترین شخصیت‌های مؤثر و الگوساز برای کودکان و نوجوانان پرداختیم. درست است که شخصیت‌هایی مثل باب اسفنجی، پاندای کونگ‌فوکار و... حتی کارتون‌های قدیمی همانند مهاجران، دکتر ارنست، حنا دختری در مزرعه و... یک نوع فرهنگ و سبک زندگی خاصی را در داستان برای مخاطبانش ارائه می‌دهد که تاثیرگذار هم هستند. اما اگر نگاه دقیق و حرفه‌ای به این انیمیشن‌ها داشته باشیم آسیب جدی‌ای بچه‌ها را تهدید نمی‌کند. حتی در مواردی مثل همان کارتون های قدیمی (مثلا حنا دختری در مزرعه) می توان گفت نکات آموزنده آن از آسیب های احتمالی اش خیلی بیشتر هم هست. اما ما در مجموعه کتاب "افسران افسونگر" به بررسی شخصیت‌های پرداخته ایم که ۱. جنبه الگوسازی بالایی دارند و ۲. خطرات زیادی برای تربیت بچه‌ها ایجاد می‌کنند، مانند شخصیت باربی، برتز، تینکربل (نماد دیزنی)، وینکس (دختران جادوگران برهنه)، السا و آنا، بن تن، هری پاتر، سوپرمن، بتمن و...

پیش‌فرضی وجود دارد که شرکت «متل» عروسک‌های «باربی» را برای فرهنگ و کودکان ما تولید نمی‌کند تا به آنان بی‌حجابی را القا کند حتی در سایت‌هایی که آمار دقیق از فروش عروسک‌های «باربی» آمده، مارکت اصلی این عروسک‌ها در امریکا است و بعد در اروپا و آسیای شرقی در آمار این سایت فروش عوسک‌های «باربی» در سطح خاورمیانه را یک درصد تخمین زده است و این نشان می‌دهد که آن‌ها عروسک‌ها را برای فرهنگ ما تولید نمی‌کنند، اگر هم این اسباب‌بازی‌ها و عروسک‌ها وارد کشور ما می‌شود از تولیدات کشور چین است آیا این وجوه را در نگارش کتاب لحاظ کردید که شاید تا حدی که احساس می‌کنیم این جریانات توطئه فرهنگی است شاید اصلا در واقعیت چنین توطئه‌ای در بحث تولیدات انیمیشن، عروسک و اسباب‌بازی‌ها جود نداشته باشد؟

اولا باید دقت کنیم که مساله عروسک و اسباب بازی نیست. مساله شخصیت های الگوساز هستند که عروسک‌هایشان هم یکی از تکه‌های پازل الگوسازی این شخصیت‌هاست. اما در مورد اصل سوال شما، ببینید در مجموعه کتاب «افسران افسونگر و جادوگران برهنه» این موضوع را توضیح دادیم، این بحث که ما بگوییم آن‌ها این شخصیت‌ها را فقط با هدف براندازی نظام و اندیشه اسلامی تولید کردند به این سادگی نمی‌توان اثبات کرد. ولی یک چیز را می‌شود قطعاً ثابت کرد، که برای طرح آن باید چند نکته را مورد توجه قرار داد. نکته اول اینکه در طول تاریخ اندیشه الهی در برابر اندیشه مادی قرار داشته و قرار خواهد داشت. از هابیل و قابیل، ابراهیم و نمرود، موسی و فرعون بگیرید تا امام‌حسین(ع) و یزید و... تقابل اندیشه مادی و الهی امروز تجلی‌اش در تقابل اندیشه غرب و اندیشه اسلامی متجلی است.

نکته دوم اینکه حتی می‌توان فرض کرد که سازنده انیمیشن اطلاعی نداشته باشد که فرهنگ اسلامی چیست تا بخواهد بر علیه آن تولید انیمیشنی و اسباب‌بازی داشته باشد یا شاید بیاییم فرض کنیم شرکت متل خانم و آقای هندلر اصلاً شناختی از اسلام نداشتند. همین‌طور شرکت رین‌بو که تولیدکننده عروسک‌های وینکس هستند یا شرکت های مارول و دیزنی و برادران وارنر. که البته این دوتای آخر به اینکه توسط یهود در جهان مدیریت می شوند مشهورند. ولی حالا ما فرض می کنیم که اینها برای تقایل و تاثیرگذاری بر مسلمانان و اندیشه اسلامی، هیچ قصدی ندارند. اماآنچه را نمی شود انکار کرد این است که سازندگان این محصولات هنری تربیت یافتگان اندیشه اومانیسم مادی پرست غرب هستند. نتیجه آن فکر است که در هنر فرد تجلی می کند. مسلما در درجه اول سازنده یک شخصیت چه انیمیشن چه محصولات جانبی، دنبال فروش بیشتر است.

بله! شاید آن‌ها اهداف‌شان اقتصادی است که توانسته‌اند سیطره فرهنگی‌شان را گسترش دهند!

اهداف اقتصادی که قطعا هست. اما حرف بنده این است که همین محصولی که با اهداف اقتصادی ساخته شده چه در قالب انیمیشن، داستان، رمان، موسیقی و... باشد، محصول اندیشه و تئوری‌های ذهنی آن هنرمند است. آن هنرمند غربی که این شخصیت‌ها را تولید می‌کند بزرگ شده و تربیت شده ی اندیشه‌های اومانیسم، سکولاریسم و مادی‌ پرست غرب است. اگر هم این فرض را قبول کنیم که آن‌ها برای نابودی فرهنگ ما این محصولات را تولید نمی‌کنند باید بدانیم که براساس ایدئولوژی خودشان محصول هنری‌شان را تولید می‌کنند، همان‌گونه که به آقای حاتمی‌کیا هر موضوعی داده شود اثری که می‌سازد حاصل اندیشه اسلامی‌اش است یا آقای مجید انتظامی اندیشه ایرانی ـ اسلامی‌اش در موسیقی و هنرش متجلی می کند. غربی‌ها تئوری و اندیشه‌هایشان را به شکل هنری و با اهداف اقتصادی تولید می‌کنند، ببینید زمانی‌که شما یک لباس بدوزید دوست دارید این محصول بیشتر دیده شود، آن‌ها خوشحال می‌شوند شخصیت‌هایشان جهانی شود. بالاخره هر فردی، هنر یا اثری را که خلق می‌کند، دوست دارد جهانیان هنرش را بشناسند. امروز روانشناسان، جامعه‌شناسان و اندیشمندان‌شان در مورد اثر منفی تربیتی این شخصیت‌ها روی کودکان اعتراض کرده اند. پس مسلماً نمی‌توان منکر این واقعیت شد که آن‌ها به دنبال فروش حداکثری محصول خود در تمام کشورهای جهان هستند و هم زمان به دنبال شهرت جهانی برای شخصیت‌شان هم هستند.

با توجه به اینکه تمام آنچه در داخل کشور از عروسک یا لوازم‌التحریر یا انیمیشن مورد استفاده قرار می‌گیرد لزوماً واردات از آن کارخانه‌ها نیست که در آمارشان ثبت شده باشد. باید به این توجه کنیم که آنها سرمایه‌گذاری برای الگوسازی می‌کنند و ممکن است تولیدکننده‌ای هم در داخل با استفاده از این موج الگوسازی و ذائقه‌سازی انجام شده و صرفا با نگاه منفعت اقتصادی، خود دست به تولید و تکثیر نمونه‌های خارجی بزند که این در هیچ آماری هم ثبت نمی‌شود. لذا این یک مسئله ظریف است که لازم نیست آن‌ها هم الگوسازی و ذائقه سازی کنند و هم محصول نهایی را وارد کشور کنند. عمده فعالیت آن‌ها در کشورهایی مثل ایران ذائقه‌سازی است و ثمرات اقتصادی آن را به صورت کلان‌تر در تغییر سبک زندگی برداشت خواهند کرد.

آن‌ها نوع پوشش و فرهنگ‌شان به همان شکلی است که در نوع عروسک‌هایشان یا انیمیشن‌ها نمایش داده می‌شود، در حقیقت آن‌ها ترویج فرهنگ‌شان را دارند و این عدم پوشیدگی نیست!

ببینید شخصیت‌های السا و آنا در انیمیشن «فروزن» که محصول والت دیزنی است برای کودکان آسیب‌هایی را دارد که حتی منتقدان در امریکا اعتراض کردند این انیمیشن به موضوع هم‌جنس‌گرایی پرداخته است. این را من به عنوان فرد مسلمان نمی‌گویم. کارشناسان جامعه غربی این اعتراض را به کارگردان و نویسنده انیمیشن «فروزن» داشته‌اند. حتی کارگردان این مسئله را انکار نکرده و در جواب گفته این انیمیشن مربوط به سال ۲۰۱۳ است و اقتضائات دوران خودش را دارد.

نهایتا اینگونه مسائل امروز منجر شده به خیزش‌هایی در غرب بر علیه فرهنگ برهنگی با عنوان return to modesty یعنی "بازگشت به عفاف".  فرهنگی که از ابتدا دنبال می‌کردند را دیدند که معضلاتی جز بدبختی، بلوغ زودرس، افزایش طلاق، خیانت و تجاوز برایشان دستاوردی نداشته است. از همین رو اندیشمندان، روانشناسان و جامعه‌شناسان آمریکایی اعلام می کنند مسیری که رفته‌اند اشتباه بوده و به این انیمیشن‌ها و سبک زندگی شخصیت های آن اعتراض کرده‌اند. بله همان‌گونه که شما می‌گویید بنگاه‌های اقتصادی و سرمایه‌داران دنبال سود خود هستند و برایشان اهمیتی ندارد که فرهنگ جامعه رو به زوال خواهد رفت، آن‌ها تنها به دنبال سود تجاری‌شان هستند. یعنی اگر مسئله هم‌جنس‌گرایی و انحرافات جنسی باعث بالا رفتن فروش محصولشان شود ابایی از این ندارند که این گونه مسائل را در انیمیشن‌هایشان را پُررنگ کنند. اساسا این‌ها نماینده‌ اندیشه‌ای هستند که انسان را از اخلاق و معنویات دور می‌کند و به رذالت و ضلالت می‌کشاند، به همین خاطر کارشناسان خودشان به این موضوع معترض و معتقدند کودکان با دیدن این انیمیشن‌ها و داشتن عروسک‌هایشان آسیب جدی می‌بینند. وقتی در کشور خودشان هم اندیمنشدان اعتراض می‌کنند و تنها سودش به جیب سرمایه‌داران می‌رود، باید تحقیق و بررسی کرد زمانی‌که شخصیت‌های کارتونی و انیمیشنی غربی در قالب عروسک و اسباب‌بازی در ایران عرضه می‌شود چه اثری روی بچه‌ها خواهد گذاشت؟

درست است شاید این شخصیت‌ها برای فرهنگ کودکان ایرانی مخرب باشد و آنان پذیرش این موضوعات را ندارند. اما این آثار مخرب انیمیشنی، اسباب‌بازی، عروسک از طریق واردات ناصحیح به کشور وارد می‌شود و محبوبیت پیدا می‌کند و ما بیشتر تمرکزمان باید در این مسئله باشد که چرا نتوانسته‌ایم جلوی این واردات را بگیریم و عروسک‌های ایرانی‌مان را تولید کنیم، شخصیت‌هایی را با تولید انیمیشن خلق کنیم که با وارد شدن عروسک‌های غربی، آن‌ها پس‌زده نشود همانند «دارا و سارا» منظورم بیشتر روی این مبحث است که کار سلبی کردن موفقیتی را ایجاد نمی‌کند باید وارد کارهای ایجابی شد و متاسفانه در این زمینه هیچ‌کاری انجام نداده‌ایم، ما با کمبود شخصیت‌ها برای ساخت عروسک مواجه هستیم حتی تولیدات داخلی چه در زمینه اسباب‌بازی و عروسک و چه لوازم‌التحریر و لوازم جانبی از شخصیت‌های خارجی انیمیشن «فروزن» استفاده می‌کنند و استدلالشان هم این است که شخصیت‌های السا و آنا محبوبیت زیادی در میان کودکان دارد اما از اثرات مخرب آن آگاهی ندارند حتی اتاق فکری تشکیل نشده که اندیشمند، جامعه‌شناس و روان‌شناس ایرانی این مسائل را برای تولدکننده تشریح کند پس بیشتر ضعف‌ها از سوی خودمان است!

اولا نباید مسئله را تنها به مقوله عروسک محدود کنیم باید درباره شخصیت بحث شود که این شخصیت در عروسک، انیمیشن، کتاب داستان، لوازم‌التحریر و لوازم‌ جانبی و ...  خود را به فرزندان ما نشان می دهد. نکته دوم اینکه اهمیت انجام کارهای ایجابی لزوم انجام کارهای سلبی را منتفی نمی‌کند. یعنی باید با ترویج محصولات مخرب برای کودکان در جامعه، مبارزه کرد. و نکته مهم اینکه اکثر این محصولات از خارج وارد نمی‌شوند. تولیدکنندگان داخلی از تصویر این شخصیت‌ها بر روی کالاهایشان، استفاده می‌کنند. اگر وضعیت ما در سال‌های گذشته را بررسی کنید، اگر کسی تصویر مثلا فرض کنید کلاه قرمزی را روی لوازم‌التحریر یا محصولات دیگر می گذاشت، جرم محسوب می شد و صاحب امتیازان از او شکایت می کردند. نه کسی اجازه داشت از تصویر این شخصیت‌ها استفاده کند و نه متولیان و صاحب امتیازان این شخصیت‌ها از آنها استفاده می‌کردند. یعنی چنین شرایط بسته‌ای وجود داشت و به این شکل بود که بازار را دودَستی تحویل نمادهای غربی کرده بودیم.

در مؤسسه خیبر، قبل از اینکه مجموعه کتاب «افسران افسونگر» را چاپ و تولید کنیم تقریباً از سال ۹۱ به شخصیت‌سازی پرداختیم و شخصیت ثنا، ثمین و سینا را برای تولیدات لوازم‌التحریر و سرگرمی خلق کردیم. الآن در مجمع تولیدکنندگان لوازم‌التحریر ایرانی اسلامی (ایران‌نوشت)، نزدیک به ۱۰۰ برند وجود دارند که در زمینه لوازم‌التحریر و لوازم سرگرمی شخصیت‌سازی و شخصیت‌پردازی کرده‌اند. البته من در مورد کیفیت این شخصیت‌ها و میزان تاثیرگذاری آنها حرف هایی‌دارم که خواهم گفت اما به هر حال این‌ها آمده‌اند و جای باربی و بن‌تن را تنگ کرده‌اند و این خود یک گام به سوی موفقیت است.

مسئله این است که چرا هنوز نتوانستند به مقبولیت آثار و شخصیت آن‌ها برسند؟

بله! منطقی است که نرسند. مگر چند سال است که وارد این عرصه شده‌اند و کارهایشان را شروع کرده‌اند مگر چقدر حمایت شده‌اند؟! ما یک مؤسسه مردمی هستیم که ۶، ۷ سال است شخصیت ثنا، ثمین و سینا را از سال ۹۱ وارد بازار کردیم در آن سال به جز " ایام" که تا جایی که خاطرم هست از تصاویر شهدا و تصاویری از موفقیت‌های علمی ایران روی لوازم‌التحریر استفاده کرده بود هیچ برندی وجود نداشت که تصاویر و شخصیت‌های ایرانی اسلامی را روی لوازم‌التحریر آورده باشد. البته ما با هدف تولید لوازم‌التحریر، شخصیت‌سازی نکردیم بلکه به هدف شخصیت‌سازی برای الگوسازی شخصیت تولید کردیم.که مهم‌ترین روش آن تولید انیمیشن است. مقدمات انیمیشن را به نگارش درآوردیم اما حمایت نشد! چرا؟ امثال این موارد زیاد است! در حال حاضر این شخصیت‌ها در لوازم‌التحریر به شدت در جامعه پذیرفته شده‌اند. جالب است در فروش لوازم‌التحریر شخصیت‌های ایرانی ــ اسلامی بسیاری از مشتریان افرادی هستند که ظاهرشان را که نگاه می‌کنید فکر می‌کنید این‌ افراد اعتقاد دینی ندارند ولی طبق گفته خودشان می‌خواهند با خرید محصولات ایرانی ــ اسلامی، بچه‌هایشان را سالم تربیت کنند. زمانی که فروش محصولاتی با تصاویر شخصیت‌هایی مثل کلاه قرمزی، شکرستان و... زیاد است ( با همه انتقاداتی که در مورد نقش رقابتی آنها با شخصیت های خارجی وجود دارد)، این معنا را دارد که انیمیشن در میان کودکان محبوبیت بالایی دارد و شخصیت کارتونی آن‌ها در ذهن‌شان می‌ماند. اگر ما شخصیت‌سازی هم داشته باشیم تا زمانی که انیمیشن آن‌ها ساخته نشود آن اثری را که باید بگذارد، نمی‌گذارد. بچه‌ها با انیمیشن، شخصیت را زنده می‌بینند، وقتی زنده می‌بینند دنبال لوازم‌اش می‌روند. خداراشکر امروز مجموعه‌های مردمی کارهای ارزنده‌ای در این راه انجام می‌دهند اما عدم حمایت‌های دولتی باعث می‌شود که این روند بسیار کند صورت بگیرد.

شما در کتاب «جادوگران برهنه» به وجوه فرهنگ غربی از طریق انیمیشن، اسباب‌بازی و عروسک پرداختید اما خیلی از خوانندگان کتاب اعتقاد داشتند که محتوای کتاب به نوعی حکم دادن شتاب‌زده درباره فرهنگ غرب است که گویی قصد داشتید به نقد فرهنگ غربی بپردازید، شاید به نوعی هم پرداخت یک‌جانبه و یک‌سویه به جای جاذبه، دافعه ایجاد کند. چگونه به شناخت کامل از غرب رسیدید که به این شیوه به نقد انیمیشن‌ها، عروسک‌ها و شخصیت کارتونی آنان می‌پردازید؟

این اولین کار ما در این حوزه نیست. همانطور که عرض کردم. حوزه تخصصی ما بررسی ارزش و کرامت زن در اندیشه اسلامی و تقابل آن با اندیشه غربی است. خروجی هایی که تاکنون داشتیم اعم از کتاب و کارگاه و مستند و ...  جزو مستندترین و مخاطب‌پسندترین محصولات این حوزه است. تیراژ بالای کتاب‌ها و استقبال مردم خصوصا نخبگان این موضوع را شفاف‌تر می‌کند و بهترین راه پیدا کردن این سوال مطالعه همین کتاب و کتاب‌های قبلی این انتشارات است که با نحوه و شیوه ورود به بحث و استنادات پژوهشی آشنا شوند.

به طور کلی مبنای بحث ما این است که در جامعه باید به فکر خلق محصولاتی باشیم که در عین تاثیرگذاری بالای فرهنگی قابلیت رقابت با محصولات خارجی را داشته باشد و جایگزین آنها شود این حرف درستی است تا حدودی هم این امر انجام شده است یعنی تا جایی که نیروهای مردمی توانستند در عرصه لوازم‌التحریر و سرگرمی ورود پیدا کردند و سال به سال هم بهتر شده است اما در زمینه ساخت انیمیشن باید دولت حمایت کند. ساخت انیمیشن کار سنگینی است و مجموعه مردمی نمی‌تواند به تنهایی و بدون حمایت این کار را انجام دهد. در این حوزه باید حمایت‌های عظیمی صورت بگیرد ولی این به این معنی نیست که ما نیاییم بگوییم آسیب‌های این حوزه چیست. روند ناخوشایندی که در جامعه رخ داده بود نقدهای سطحی و بعضا اشتباهی که در مورد این شخصیت‌ها مثلا در فضای اینترنت وجود داشت که جامعه را اقناع نمی‌کرد. یعنی اگر فردی این نقدها را بخواند درست نمی‌فهمد یا نمی‌پذیرد که این شخصیت‌ها به چه دلیل خوب نیستند نقدهای آبکی، اشتباه و بی‌معنا. مثلا درباره هری‌پاتر نوشته شده که این شخصیت کودک شما را شیطان‌پرست می‌کند. یا اینکه سن هری‌پاتر را همراه با سن پدرش جمع ببندید و تقسیم بر ۲ کنید یک عدد فراماسونری می‌شود که خواننده این نقدها را بخواند، می‌گوید این موارد به عقل جن هم نمی‌رسد چگونه کودکی می‌تواند این اعداد را به دست بیاورد. اگر می‌خواهیم نقدی نسبت به محصولات فرهنگی داشته باشیم باید از روی منطق و عقلانی و مستند باشد تا مربیان و خانواده کودکان آن موضوع را بفهمند و بپذیرند. نمی‌توان این را هم گفت که تمام محصولات انیمیشنی غربی به یک اندازه چنین مشکلاتی را دارند. باید براساس منطقی منسجم به آنان گفت که با استناد به نظریه روان‌شناسان اثر خاص هر یک از این شخصیت ها  بر روحیات و شخصیت کودک‌شان چقدر می‌تواند مخرب باشد. مسلما خانواده‌ها که دغدغه تربیت صحیح برای فرزندانشان را دارند، این تحلیل‌ها را می‌پذیرند.

جامعه هدف شما برای نگارش این کتاب، خانواده‌های متدین بودند؟

این کتاب برای نخبگان، اولیاء و مربیان و کسانی که تأثیرگذار فرهنگی هستند، نوشته شده است. حتی ما در مرحله اول قصد نداشتیم این کتاب را به چاپ عمومی برسانیم اما احساس کردیم شاید به دست نخبگان، اولیا و مربیان نرسد به همین دلیل چاپ کردیم. قرار نیست کودکان این کتاب را بخوانند ما می‌خواهیم کسانی که در تربیت بچه‌ها نقش دارند، واقعیت‌ها را بدانند.

هدف این بود در این عرصه با نگاه کارشناسی و علمی وارد کار شویم و منطق صحیح داشته باشیم. نه اینکه هر کسی هر چیزی به ذهنش برسد، بیان کند. دشمن هم با ما این کار را نمی‌کند، زمانی که دشمن می‌خواهد با اندیشه اسلامی مقابله کند، اندیشه‌های شهیدمطهری را هدف قرار می‌دهد، نه یک منبری معمولی را. اما متأسفانه خیلی از اوقات ما در نقدهایی که داریم همه موضوعات و مباحث را کنار هم قرار می‌دهیم و می‌گوییم همه بد هستند. باربی و بن‌تن بد هستند، باب اسفنجی هم بد است. تام و جری هم به همان اندازه بد است. پاندای کونگفوکار هم به‌همین طور. در حالیکه تفاوت این‌ها بسیار فاحش است. اگر دقت کرده باشید این هوشمندی در برنامه‌های کودک صداو سیما وجود دارد. مثلا اصولا تلویزیون ما هیچ وقت باربی و برتز و بن تن را نشان نمی‌دهد ولی باب اسفنجی و پاندای کونگفوکار را نشان می دهد. در کتاب «جادوگران برهنه» برای خانواده راهکار درنظر گرفته‌ایم، نیامده‌ایم تمام محصولات انیمیشنی غربی را با یک چوب برانیم.

یعنی قصد نداشتید به این امر بپردازید که شرکت‌های سازنده باربی، برتز و وینکس فرهنگ ما را نشانه گرفته‌اند و قصد نابودی آن را دارند بلکه تنها به اثرات مخرب انیمیشن‌ها، شخصیت‌های عروسکی و اسباب‌بازی پرداخته‌اید؟

هدف از نگارش کتاب بیان واقعیت‌های علمی بود که چه چیزهایی برای کودکان آسیب است و با نگاه برون دینی و علمی هم به محصولات فرهنگی نگاه کنیم و ببینیم این شخصیت ها در تربیت کودکان ما چه تاثیری دارند. در درجه اول نزدیک به ۴۰۰ انیمیشن‌ را دیده‌ایم، پروژه تدوین کتاب ۳ جلدی، ۵ سال زمان برد آن هم توسط گروهی از محققان و استفاده از نظریات و دیدگاه‌های کارشناسان این حوزه.

قصد داشتیم فارغ از همه منازعات سیاسی، دینی و غیردینی، ببینیم شخصیت‌های کارتونی و انیمیشنی روی تربیت بچه‌ها چه تأثیری دارد. باید در جامعه مراقب سلامت روانی کودکانمان باشیم. آن مسئله‌ای که تهدیدشان می‌کند را باید با تدبیر حل کنیم. کاری هم به اعتقادات افراد نداریم باید آسیب‌ها و نقدها را دقیق و منطقی برای مردم بازگو کنیم تا خودشان قضاوت و انتخاب کنند. منطقی که می‌گوید شخصیت‌های انیمیشن ترویج برهنگی می‌کنند، اندیشه های غلطی همچون جادوگری را ترویج می دهند، در سبک زندگی‌شان پدر و مادر هیچ نقشی ندارد، علم‌آموزی جزء هیچ بخشی از زندگی‌شان نیست، در سنین پایین با جنس مخالف رابطه دارند و.... تمام این موضوعات اگر با استناد بیان شود چون دغدغه خانواده ها و مربیان است مورد استقبال قرار می گیرد همانطور که تاکنون در میان اولیا و مربیان از قشرهای مختلف قرارگرفته است. اگر این کتاب به نگارش درآمده منطق مستندات قوی و قابل‌ملاحظه‌ای دارد و در کنار این کتاب در موسسه تحقیقاتی که داریم آمادگی کامل برای ساخت انیمیشن هست. اما جای حمایت مسئولین خالی است.

سوالی که از سوی برخی مصرف‌کننده‌ها و حتی والدین مطرح می‌شود این است آن‌ها براساس فرهنگی که دارند «نوع پوشش و رفتارها» شخصیت‌های کارتونی، انیمیشن و عروسک‌هایشان را خلق می‌کنند و کشور ما هم براساس فرهنگ و ظرفیت‌های جامعه‌اش. می‌خواهم به این موضوع بپردازم که شاید آن‌ها قصدی ندارند هجمه‌ای به فرهنگ ما وارد کنند، اما زمانی‌که کودکان ما از فرهنگی غیر از فرهنگ جامعه‌اش بهره‌مند می‌شود، در معرض آسیب‌ و خطراتی قرار می‌گیرد. گویی منطق کتاب هم از نقدهایی که شما می‌گویید از سوی برخی افراد در اینترنت‌ها وجود دارد، پیروی کرده است. شرکت سازنده متل زمانی‌که متوجه می‌شود، کودکان متاثر از عروسک‌های باربی، برای داشتن اندامی همانند او سوء‌تغذیه گرفته‌اند تصمیم گرفتند عروسک‌هایی در اندام مناسب‌تر تولید کنند یا سری عروسک‌های زنان الهام‌بخش را تولید کرده‌اند که زنان موفق در کشورهای مختلف را به کودکان معرفی کردند! نقدی که شما در این زمینه داشته‌اید چگونه قابل دفاع است؟

نقد ما محدود به باربی نیست. فقط در جلد اول کتاب ۵ مدل شخصیتی باربی، برتز یا تینکربل، السا و آنا و وینکس را بررسی کرده‌ایم.

باربی را به عنوان مثال گفتم!

در این‌ها از همه قدیمی‌تر و می توان گفت از مد افتاده‌تر شخصیت باربی است. آن نکاتی که شما می‌گویید مثل سوء‌تغذیه و لاغر شدن یک بحث خیلی کوچکی از ماجرا است. نقدی که ما در آن کتاب آوردیم، اصل مطلب این است آن‌ها این  نگرش را به بچه‌ها القاء می‌کنند که تو به عنوان یک دختر این بدن‌ات است که موضوعیت دارد و این همان اندیشه غربی نسبت به زن است. موضوعیت اندام، لاغر شدن و زیبا بودن بخشی از ماجرا است. مثلا تلاش شخصیت‌های برتز در نمایش دادن لباس‌ها و نبود خانواده، علم‌آموزی و اخلاق در سبک زندگی‌شان و خلاصه کردن همه چیز در رقص، آواز، روابط با جنس مخالف و ...

زمانی‌که شما می‌خواهید داستان بنویسید قطعاً براساس اندیشه‌هایتان می‌نویسید ممکن است اندیشه‌های شما در تقابل با من باشد. شاید هم به فکر نابود کردن من نیستید اما ناخودآگاه اندیشه‌هایتان در محصولی که تولید کردید تجلی پیدا می‌کند. اندیشه غربی نگاهش به زن این است که زن تمام ارزش و هویت‌اش در بدن‌اش است. بدن تنها در برهنگی نیست بلکه در تعاملات هم خودش را نشان می‌دهد. این یعنی آموزش دادن رقابتی درباره ظاهر و اندام و پوشش نه رقابت در مورد علم، دانش و ارزش‌های اخلاقی. این در افسردگی بچه‌ها خیلی مؤثر است به خاطر اینکه آن آرمان‌هایی که در مورد اندام‌شان برایشان به وجود می‌آورند به آن نمی‌رسند بالأخره همیشه یکی زیباتر از آن‌ها وجود دارد. تصور و توهمی که در ارتباط با جنس مخالف برای کودکان تصویر می‌شود که شاهزاده زیبا، خوش‌تیپ و عاشق سوار بر اسب به سراغشان می‌آید و این اتفاق خیالی برایشان رخ نمی‌دهد باعث افسرده‌شدن آنان می‌شود. یا تخیلاتی که در موقعیت های سخت جادوگران پناه‌شان می‌دهد و جایگاه خدا، در ذهن بچه‌ها به دلیل جایگزین‌هایی که دارند، همانند پری و... تخریب می‌شود.

البته این پری برگرفته از اسطوره‌های آنان است که متاسفانه ما حتی در زمینه اسطوره‌پردازی برای کودکان موفق عمل نکردیم.

بهتر است به جای «اسطوره: از عبارت قهرمان» استفاده کنیم. ببینید چرا گاهاً بعضی از بچه‌های ما بیشتر از امام‌حسین(ع)، مختار را می‌شناسند. جالب است بدانید که حتی بعضی از آنها فکر می کنند اگر مختار بود، قیام امام‌حسین(ع) پیروز می‌شد، چرا؟ چون مختارنامه را دیده‌اند و با شخصیت مختار ارتباط خوبی برقرار کرده‌اند. بله محصولات رسانه‌ای خیلی مؤثر است و البته جایش خالی. اگر غربی‌ها براساس فرهنگ‌شان این انیمیشن‌ها و محصولات فرهنگی را می‌سازند، طبق نظر کارشناسان و نخبگان خودشان به کودکان خودشان هم آسیب وارد می‌کنند. در جامعه غرب طرفداران این شخصیت‌ها خود سرمایه‌دارانی هستند که دائم با یکدیگر رقابت دارند. شرکت ام‌جی‌آی برتز با شرکت متل رقابت دارد، شرکت رینبو می‌خواهد سیطره فرهنگی‌اش را گسترده کند یعنی در آنجا هم این شخصیت‌ها دست سرمایه‌داران است نه اندیشمندان، روانشناسان و جامعه‌شناسان.

ما در ۴۰ سالگی نظام جمهوری اسلامی و انقلاب هستیم. باید روزبه‌روز تولید محصولات فرهنگی را بیشتر کنیم تا ماندگاری آن در ذهن‌ها باقی بماند. قطعا داستان حضرت نوح را بچه‌ها می‌دانند اما اگر فیلم‌اش را ببینند، ماندگاری آن در فرهنگشان بیشتر می‌شود. جای این مباحث همیشه خالی بود و ما این خلاء را حس می‌کنیم. اما باید حواسمان باشد که نباید شتاب زده و سطحی وارد این عرصه شویم.

بله شاید سلطه نظام‌سرمایداری در شرکت‌های امریکایی برای ساخت شخصیت‌های کارتونی، انیمیشنی  و عروسک تنها بُعد تجاری را درنظر می‌گیرند اما شما می‌گویید این مباحث دست روان‌شناسان و جامعه شناسان نیست اما خیلی‌ها این اعتقاد را دارند که این شرکت‌ها اتاق فکری شامل روان‌شناسان، جامعه‌شناسان و نخبگان خود تشیکل می‌دهند و دیدگاه‌ آنان را در مورد تولید محصولات فرهنگی می‌پرسند حتی دستگاه‌هایی را برای رصد کردن عکس‌العمل کودکان گذاشته‌اند تا رفتار آن‌ها را در تعامل با اسباب‌بازی‌ها ببینند، فارغ از هرگونه فرهنگ و انتقال فرهنگی آنان، آیا ما اتاق فکری متشکل از نخبه‌ها، اندیشمندان، جامعه‌شناسان، انسان‌شناسان و روان‌شناسان تشکیل داده‌ایم و آن محصولاتی که مبتنی بر فرهنگ غنی ایرانی است و حتی شما هم مدنظرتان است برای کودکان تولید کنیم؟

البته مسئولان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان همچنین مسئولان آموزش و پرورش و دیگر نهادهای دولتی مسئول باید درباره این سوال پاسخگو باشند. من به عنوان فعال، نویسنده و پژوهشگر مردمی ۵ سال از وقتم را به همراه همکارانم برای پژوهش و تحقیق انیمیشن‌ها و نگارش این مجموعه کتاب صرف کردم. قصد داشتم دغدغه‌هایم را بیان کنم و سطح هوشیاری خانواده‌ها و مربیان را درباره این شخصیت‌ها را بالا ببرم.

اما در مورد اتاق فکر که فرمودید. درست است آن‌ه اتاق فکر تشکیل می دهند اما با اهداف خاصی. اگر گفتم سرمایه‌داران با نگاه اقتصادی به این مسائل می‌پردازند اهداف فرهنگی‌شان را انکار نمی‌کنیم، اهداف فرهنگی قطعا مهم است. اما با این هدف که چگونه محصولاتشان به دست ما برسد تا همانند آن‌ها فکر کنیم. ببینید زمانی‌که شما می‌خواهید روی کسی تأثیر بگذارید و او را با خود همراه کنید و تمایل دارید او هم همانند شما فکر کند تا با شما همراهی کند. غربی‌ها با ارائه محصولات فرهنگی‌شان دوست دارند همه‌ی دنیا همانند آن‌ها فکر کنند تا جهانیان با آن‌ها همراه شوند و در برابرشان تسلیم باشند. اتاق فکری که آن‌ها تشکیل می‌دهند بر این اساس نیست که در تربیت کودکان چه چیزهایی مفید خواهد بود بلکه اتاق فکرهایی است برای تولید شخصیت‌ها و محصولاتی جذاب، پر مخاطب و پر فروش و البته تأثیرگذار با معنایی که عرض کردم.

در کشور ما چنین اتاق فکری تشکیل نشده یا اگر هم تشکیل شده نوپا است. هدف من با انتشار این کتاب آگاهی‌ دادن به نخبگان و مسئولان است تا هوشیار شوند و این مسئله فرهنگی را ساده نپندارند. با وجود اینکه فعالان در عرصه‌های فرهنگی و تولید شخصیت ورود کرده‌اند، اما هنوز ما از سطحی‌نگری در این حوزه رنج می‌بریم. درست است که کلاه قرمزی و شکرستان باید باشند تا جای بن‌تن و برتز را در بازار تنگ کنند، اما نباید فراموش کنیم که این شخصیت‌ها الگوی مناسبی برای سبک زندگی کودکان ما ارائه نمی‌دهند. بچه‌های ما اگر بخواهند مثل باربی زندگی کنند می‌دانند چه کار باید بکنند. باید لباس‌های نیمه‌برهنه بپوشند، برقصند، دوست‌پسر داشته‌باشند و ... اما اگر بخواهند از یک شخصیت در شکرستان یا کلاه قرمزی الگوی زندگی بگیرند، چه کار باید بکنند؟ این خلاء باید در کشور پُر شود. مسئولان ما و کسانی که متولی تربیتی کودکان هستند باید اتاق‌فکر برای تامین دغدغه‌های تربیتی و فرهنگی‌مان داشته باشند. غربی‌ها با دست خالی از هدف و محتوای غنی، اتاق فکر تشکیل می‌دهند تا مصرف‌کنندگانشان را با خود همراه کنند اما ما با دست پُر از تعالیم ناب الهی و اسلامی می‌توانیم بهترین حرف‌ها را بزنیم، کم کاری می‌کنیم.

نظر بدهید


نام:


ایمیل:


موضوع:


توجه: دیدگاه هایی که حاوی توهین و تهمت و یا فاقد محتوایی که به بحث کمک میکند باشند احتمالا مورد تایید قرار نمیگیرند.