به گزارش سارنا به نقل از عصرایران؛ تیم ملی فوتبال ایران پس از شکست در مقابل بحرین، دیروز به عراق هم باخت؛ یکی از دیگری تلختر. آن هم درحالی که عراقیها به دلایل امنیتی امکان میزبانی نداشتند.
حالا ما با دستپُختِ آقای ویلموتس در گروه مقدماتی جام جهانی در جایگاه سوم هستیم و آرزوی صعود از این گروه را باید داشته باشیم و خوب است منتقدان کی روش دوباره نطق کنند و دست به مقایسه بزنند.
نه آن که ندانم فوتبال، برد و باخت دارد و هر مربی یا بازیکن روز بد هم دارد. نه آن که کار، تمام شده باشد و ازحالا باید در حسرت جام جهانی قطر و در همسایگیمان باشیم که بازیهای دیگر هم هست و راه اگرچه سنگلاخ شده اما هنوز بسته نیست.
روی سخن این یادداشت اما با منتقدان کارلوس کیروش است که به هر بهانهای او را سرزنش میکردند. سرزنش به خاطر سیستم دفاعی. به دلیل فشار به فدراسیون برای این که تیم را مدت زمان بیشتری در اختیار داشته باشد و البته به خاطر پارهای حسادتها.
شاید هم باخت به بحرین و عراق پس از نباختنهای کیروش به آسیاییها، تنبیه کائنات از قدرناشناسیها باشد.
جدای این، بگذارید چند نکته را مرور کنیم:
1. کیروش میگفت تیم را باید دستکم 10 روز در اختیار داشته باشم. اینجا، اروپا نیست که تیم با سه روز به هماهنگی میرسد.آقای ویلموتس اما اروپایی رفتار کرد و سه روز را کافی دانست و میوۀ آن را هم چید و چه میوۀ تلخی! منتقدان کیروش بگویند حق با کی بود؟!
کاتانچ سرمربی عراق تیم را دو هفته در اختیار داشت. چون لیگ عراق را دیده است. لیگ اگر لیگ باشد و بدنسازیها درست، چند روز کافی است ولی وقتی نیست کار با سه روز و یک هفته به سامان نمیرسد.
2. کیروش وقتی رفتار مسعود شجاعی را درمقابل کره دید تنها یک بازی او را از ابتدا در میدان گذاشت و در غالب بازیها بازیکن تعویضی بود.
بازیکنان تکنیکی به لحاط روحی و روانی آدمهای تنهایی هستند و کمتر با سیاست کلی تیم هماهنگ میشوند و معمولا وقتی کار گره میخورد و تکنیک بیش از تاکتیک به کار میآید به میدان فرستاده میشوند.
از ویلموتس انتظار نداریم سابقۀ مسعود شجاعی و قابلیت او برای اخراج را بداند اما دستیار ایرانی که میدانست. آقای وحید هاشمیان! این نکته را نباید به رییس خود گوشزد میکردی؟
3. قبل از بازی ویلموتس گفت: باخت، باعث حذف ما نمیشود. در حالی که مساوی هم نتیجۀ خوبی بود. اما در تعویض سوم، به جای دفاع وسط، مهاجم آورد. به جای مجید حسینی،کاوه رضایی را.
4. کارلوس کیروش به برند خود احترام میگذاشت وحتی یک جلسۀ تمرینی را هم تعطیل نمیکرد. اگر اعتراضی داشت بیان میکرد اما بعد از جلسۀ تمرینی یا بعد از بُرد یا در مصاحبۀ مطبوعاتی یا با توییت.
وقتی از ایران رفت نیز هنوز طلب داشت اما این آقا در آستانۀ بازییی تا این حد مهم چه کرد؟
5. جواد خیابانی برای آن که حامیان کیروش بر ویلموتس خُرده نگیرند در جریان گزارش بازی گفت: تیم کیروش هم در هیچ بازی، عراق را شکست نداد.
او فراموش کرده یا خود را به فراموشی زده اما قبل از شروع جام ملتهای آسیا در استرالیا در بازی دوستانه عراق را یک به صفر بردیم. درست است. دوستانه بود. اما قابل ذکر بود.
در یک چهارم هم ده نفره شدیم و بازی سه سه مساوی تمام شد و اگر باختیم در ضربات پنالتی بود.
6. در بازی مقابل بحرین و عراق دیدیم بازیکنان ما چگونه خیسِ عرق شده بودند و همین قطعا در توان آنان تأثیر داشت. حالا بهتر مشخص میشود که حساسیت کیروش بر پیراهن تیم از چه رو بوده است.
7. از کیروش انتقاد میشد که نگاه او به بازیکنان شاغل در لیگ داخلی نیست. حال آن که انتقاد او به نوع بدنسازی، ساعات خواب و روش تغذیه بود و اتفاقا اگر بازیکن از اروپا میآورد در لیگ خودمان ستاره شده بود که رفته بود و در آنجا مشکلات بدنسازی و تغذیه هم رفع شده و آنها را جذب میکرد. نه این که به لیگ داخل و پرورش یافتگان آن بی اعتنا باشد.
8. از رییس پیسین فدراسیون – علی کفاشیان – انتقاد میشد که چرا مرد پرتغالی را این قدر قبول دارد و به حرف های او گوش میکند؟ پاسخ داده بود: به دو دلیل: چون حرفهای او درست است و اگر با او تمدید کنیم چشم بسته به جام جهانی 2022 هم میرویم.
از منتقدان کیروش که به حامیان او و در واقع حامیان پیش رفتِ فوتبال ایران، انگ کیروش پرستی می زدند میتوان پرسید کدام بهتر است؟ عمل کردن به سخنانی برای پیشرفت و موفقیت یا انگزنی؟
9. جواد خیابانی از ابتدای بازی در آرزوی اخراج یکی از بازیکنان عراق بود! اما بازیکن که بی دلیل اخراج نمیشود. خطای فاحشی باید انجام دهد تا کارت قرمز یا دومین کارت زرد را دریافت کند و اخراج شود و این کار را روی همتیمی که انجام نمیدهد. آیا او منتظر مصدومیت بازیکن خودی بود تا یک عراقی اخراج شود؟
هر چند که از قضا سرکنگبین، صفرا فزود و آن که اخراج شد بازیکن ما بود؛ مسعود شجاعی و به قول جواد خیابانی که خیلی با بچه ها صمیمی و ندار است: مسعود!
10. بد نیست از دو منتقد پرگوی کیروش یاد کنیم. جناب محمد مایلی کهن و جناب حسن روشن.
مگر نمیگفتند از ایران برود بیکار و بازنشسته میشود؟ وقتی هم با تیمی بالاتر از ایران قرارداد میبندد اما به الجزایر میبازد نطق شان باز، باز میشود و می گویند دیدید باخت؟!
حال آن که به الجزایرِ قهرمان آفریقا باخت و با تیمی بدون ستارههایی چون خامس و کوادرادو و فالکائو.
11. ویلموتس را که کم جُنب و جوش، کنار زمین میایستد جنتلمن میدانند ولی به جای او بازیکن ناچار به اعتراض میشود.
کیروش اما خود اعتراض میکرد و در یکی از مهمترین و تاریخیترین بازیهای تاریخ فوتبال ایران در مقابل پرتغال، یک پنالتی بادآورده برای ما آورد. او خود را یکی از بازیکنان میدانست.
12. کیروش به خاطر تیم ملی و برانکو برای پرسپولیس با هم مشاجره داشتند و در این میان جواد خیابانی گریه میکرد!
وقت گریه اما حالاست که برای صعود از گروهمان در مقدماتی و نه خودجام جهانی کاسۀ «چه کنم» به دست گرفتهایم.
سوء تفاهم نشود! ستایش کیروش از سرِ فردپرستی نیست. برای آن است که قدرشناس باشیم و میدان را به کسانی نسپاریم که با انگ دلال میخواهند جایی برای خودشان باز کنند.
به قول آنتونی رابینز: تفاوت است که تفاوت میآورد!
نظر بدهید