به گزارش سارنا به نقل از الف، عباس عبدی، تحلیلگر سیاسی حدود یک هفته پیش با انتشار یادداشتی در روزنامه اعتماد پیشنهاد استعفای حسن روحانی برگزاری همزمان انتخابات ریاستجمهوری و مجلس را مطرح کرد. عبدی این ایده خود را در گفتوگو با نشریه اصلاحطلب صدا شرح و بسط داد.
عبدی اعتقاد دارد شکاف در بدنه حاکمیت به مرحله بحرانی رسیده است و راهحل او برای رفع این مشکل، کنارهگیری یکی از از قطبهای این شکاف یعنی حسن روحانی است.
با طرح ایده استعفای روحانی، عموم رسانههای اصولگرا با استعفای روحانی مخالفت کردند. روزنامه کیهان نوشت: «اصلاحطلبان که از میزان کاهش محبوبیت روحانی اطلاع دارند و نیز خود را بازنده قطعی انتخابات مجلس میدانند، احتمالا با این پروژه، قصد دارند با برهم زدن قواعد بازی و میز دموکراسی در کشور، هزینه شکست خود را نیز بر گرده نظام تحمیل کنند. نکته قابل تامل، همزمانی پیشنهاد استعفای رئیسجمهور با ادامه هرج و مرج و اغتشاشات در کشورهای منطقه نظیر عراق و لبنان و متاثر از خلاء قدرت و انحلال دولت در این کشورهاست.
طی هفتههای گذشته بقایای حزب بعث و حکومت جنایتکار صدام در عراق، و آدمکشهای منفوری مانند ولید جنبلاط و سمیر جعجع در لبنان، طبق نقشه آمریکا و عربستان و اسرائیل، خواستار استعفای رئیسدولت (عادل عبدالمهدی و سعد حریری) شدند و این کشورها را در کام بیثباتی و ناامنی فرو بردند.
و حالا گویا در ایران هم، طیف متهم در دو کودتای 78 و 88، شبیه همان بازی را تکرار میکنند. ابتدا مردم را با وعدههای دروغ و عملکرد وارونه ناراضی کردند، و حالا با ژست اعتراض، از پاسخگویی فرار کنند.»
روزنامه صبحنو نوشت: «پیشنهاد و اصرار اصلاحطلبان برای استعفای روحانی نه برای دلسوزی برای جامعه و مردم، بلکه سناریویی برای فرار از مسوولیت و پاسخگویی است که با استعفای روحانی جای متهم و شاکی را تغییر داده و از دولت قهرمان بسازند. آنها میدانند که دیگر سبد رایشان با «تکرارها» پر نمیشود، دولت هم که در 6 سال گذشته دستاوردی نداشته، نمیتواند در دو، سه ماه آینده معجزه کند؛ بنابراین دنبال راههای غیرمعمول و دوقطبیسازی برای نقشآفرینی در عرصه سیاسی کشور هستند...
احیای این سناریو در فضای امروز سیاسی کشور فراری رو به جلو و شانه خالیکردن از مسوولیت است. اصلاحطلبان با چنین نسخههایی میخواهند چهره دولت را نه بهعنوان یک دولت «شکستخورده در حل مشکلات وضع موجود»، بلکه «قهرمانی که نگذاشتند کار بکند» معرفی کنند.
البته طرح استعفا با توجه به شرایط امروزی منطقه که کشورهای اطراف ایران درگیر آشوب و بیدولتی هستند توجه برخی از سیاسیون و تحلیلگران را به خود جلب کرده و با سوءظن به این پیشنهاد جدید اصلاحطلبان مینگرند چراکه خروجی این پیشنهاد از دید این تحلیلگران همان سناريويى است كه در عراق و لبنان پيادهسازى شد تا در نبود دولت و در سایه ناامنی به جمهوری اسلامی ضربه زده و آن را تضعیف کنند.
از این رو استعفای روحانی باوجود فرصتی که برای رقیب برای بهدستگرفتن قدرت ایجاد میکند، اما مطالبه انقلابیون و اصولگرایان نیست.
این طیف از سیاسیون اعتقاد دارند دولت باید بماند و پاسخگوی وعدهها و عملکرد ناکارآمدش باشد. آنان همچنین امید دارند که با روی کار آمدن مجلسی انقلابی بتوانند محرک خوبی برای دولت در انجام وظایفش باشند چرا که راه تغییر در نظام مردمسالاری همین است. اگر مردم رایدهنده به مزایا و معایب دولت ناشی از رای خود برسند، یقینا در انتخاب بعدی ریل را عوض خواهند کرد.»
اما عباس عبدی با انتشار یادداشتی در روزنامه اعتماد به منتقدان خود پاسخ داد. عبدی نوشت: «در پي يادداشت هفته پيش بنده ... انتظار ميرفت كه اين جناح[از اصولگرایان] از پيشنهاد مذكور استقبال و آن را تاييد كند. يا اگر علاقهاي به تاييد مواضع و پيشنهادهاي اصلاحطلبان ندارد، حداقل سكوت همراه با موافقت كند. ولي در عين ناباوري مشاهده شد كه آن را تخطئه كرده و حتي خطرناك دانستند. كسي هم نيست كه از اين دوستان بپرسد اين پيشنهاد ناشي از شدت حملات و كارشكنيهاي شما بوده است.
اگر هدف شما از اين حملات و كارشكنيها تغيير دولت نيست و آن را مطلوب نميدانيد، پس اساسا چرا انجام ميدهيد؟ چون فرض عقلايي اين است كه شما در پي تحقق اين هدف هستيد. اتفاقا همين را بارها و بارها گفتهايد. اينكه يكي از شما پايين كشيدن هر چه سريعتر رييسجمهور را وظيفه خود ميداند، يا ديگري دنبال مجلسي است كه با قدرت او را استيضاح كند، همه نشانههاي مطلوبيت اين هدف براي شما است.
خوب حالا اگر با شيوه كمهزينهتري اين هدف محقق شود، چه ايرادي دارد و چرا از آن استقبال نميكنيد؟ حالا فرض كنيم كه شما واقعا هم مخالف اين پيشنهاد هستيد، پس چرا هنگامي كه دوستانتان شعار پايين كشيدن رييسجمهور را ميدادند با اين شعار همدلي كرديد؟ اين رفتار محصول بيپايه بودن مواضع اين جناح است.
آنان بر طبل سياستي ميكوبند و هنگامي كه عوارض آن آشكار ميشود فوري عقبنشيني ميكنند و با آن مخالفت ميكنند. برخي از آنان خود را به كوچه عليچپ ميزنند و ميگويند كه روحاني بايد تا آخر ادامه دهد و مسووليت كارهايش را بپذيرد. خب! اگر شما معتقديد كه اين سياستها نادرست است و به نفع جامعه نيست و به همين علت اينقدر چوب لاي چرخ آن ميگذاريد پس چه معنايي دارد كه حتي يك روز بيشتر ادامه پيدا كند؟
چه استدلال پوچي است كه بايد تا پايان ادامه دهد و مسووليت كارهايش را بپذيرد؟ خوب! پذيرفت يا نپذيرفت. چه نتيجهاي دارد؟ اگر بد است تا همين جا هم ميتواند بد باشد و بپذيرد كافي است و اگر آن را خوب ميدانيد، پس تا 18 ماه ديگر هم همان راه را ادامه خواهد داد. احتمالا براي آنكه بدتر شود، چوبهاي بيشتري لاي چرخش خواهيد گذاشت تا بگوييد، نگفتيم؟!!
برخي ديگر استعفا را قهرمانسازي تلقي كردهاند و معتقدند پس از پايان دوره مردم تغيير ريل خواهند داد. آنان متوجه نيستند كه اولا اين قهرمانسازي نيست دوم اينكه انتخابات زودرس همان فرصت مناسب براي تغيير ريل است. نيازي نيست دو سال صبر كنيد...
كليت اين پيشنهاد بر اين فرض استوار بود كه مخالفان دولت عزم خود را جزم كردهاند كه تا ميتوانند عليه آن اقدام و تبليغ كنند و در صورت ادامه اين روند، كارآيي دولت در انجام وظايف خودش يا اتخاذ تصميمات موثر كمتر و كمتر خواهد شد. بنابراين بهتر است اين حد از تنش را كاهش داد و با وجود اين تنش شديد تنها راه، استعفا يا انتخابات زودرس يا هر شيوه ديگر است.
ولي اگر مخالفان جدي دولت اين راه را برنميتابند، بهتر است دست از مشكلآفريني بردارند. اين دولت، همين است كه ميبينيد. دنبال حل مساله خارجي است و ميخواهد از آن طريق اقتصاد را زنده كند. هر ايده ديگري هم بگوييد فايده و تاثير ندارد. جز اين كاري بلد نيست. حالا اينكه درست فكر ميكند يا نادرست يا همان فكر را درست اجرا ميكند يا نادرست، بحث ديگري است. اگر اين را نميپسنديد و همچنان مخالف آن هستيد، پس چرا با ايده كنارهگيري مخالف هستيد؟ اگر كنارهگيري را خيلي ناپسند ميدانيد، پس لطفا اجازه دهيد كارش را انجام دهد.»
نظر بدهید