به گزارش سارنا به نقل از مهر، چندی پیش شاهد سوزاندن یکی از کتابهای پزشکی معروف جهان توسط شخصی در کسوت روحانیت شیعه بودیم و در این روزها شاهد صحنههای گوناگون از به اصطلاح شیعیان و محبینی هستیم که با اعمال زنندهای چون لیس زدن ضریح، سعی در مبارزه با علوم تجربی و مخصوصاً یافتههای علم پزشکی دارند. البته مسلم است که باید خط تشیع ناب و راستین را از خط تشیع انگلیسی که به دنبال وهن تشیع است جدا کرد و امروز مشخص شده است چنین اعمالی از جانب جریان تشیع انگلیسی تقویت میشود.
اما به راستی شیعه چنین است که اینگونه با علم و دانش مبارزه کند یا شیعه پیرو پیامبری (ص) است که فرمود: «اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّینِ فَإِنَّ طَلَبَ الْعِلْمِ فَرِیضَةٌ عَلَی کُلِّ مُسْلِم». برخی علما وجه بیان چین در این حدیث را علاوه بر بعد مکانی، لزوم توجه به علوم تجربی دانستهاند. شهید مطهری در کتاب «بیست گفتار» در توضیح این روایت میگوید: «در جمله "اطلبوا العلم و لو بالصین"، چین به عنوان دورترین نقطه یا به اعتبار اینکه در آن ایام یکی از مراکز علم و صنعت جهان بوده یاد شده. قدر مسلم این است که چین نه در آن زمان و نه در زمانهای دیگر مرکز علوم دینی نبوده است».
پیامبری (ص) که به قول علامه حسن زاده آملی در کتاب «طب و طبیب و تشریح» اینگونه بودند:
«زمان پیامبر خاتم (ص) طبیبی یهودی درگذشت، آن حضرت را از وفات وی خبر دادند، رسول اکرم از شنیدن آن اظهار تأسف کرد، عرض نمودند یا رسول الله این متوفی یهودی بوده است، فرمود: مگر نمیگویید طبیب بوده است…!».
یا امیرالمومنینی (ع) که در حکمت ۸۰ نهج البلاغه میفرماید «الْحِکْمَةُ ضالَّةُ الْمُؤْمِنِ، فَخُذِ الْحِکْمَةَ وَ لَوْ مِنْ اَهْلِ النِّفاقِ» یا در جایی دیگر اینگونه میفرمایند «خُذُوا الْحِکمَةَ وَ لَوْ مِنَ المُشرِکینَ». و تحقیقاً آن علم و حکمتی که در دست منافق و مشرک است، علوم دینی مصطلح نیست.
یا امام صادقی (ع) که شاگردانی همچون «جابر ابن حیان» را تربیت میکند تا بالغ بر ۲۰۰ اثر علمی که عمدتاً در علوم طبیعی و عقلی است، از او بر جای بماند و لقب پدر علم شیمی را به خود اختصاص داده و ترجمه کتب او توسط اروپا در قرون وسطی صورت بگیرد.
اما این علم ستیزی علی رغم توصیههای ائمه و بزرگان ما از کجا نشأت میگیرد؟
نگارنده بر این باور است که ریشه این علم ستیزی در نگاه قشری و متحجرانه و ظاهرگرایی به دین و مکتب است. همان تحجری که زمانی به صورت «خوارج» ظاهر میشود و تنها امیرالمومنین (ع) است که میتواند چشم آن فتنه بزرگ را در آورد (أنا فقأت عین الفتنة) و زمانی دیگر در لباس عابد و زاهد به نصیحت امام صادق (ع) میپردازد که چرا اینگونه لباس لطیف و تمیز بر تن کردهای؟! بعد از زمان ائمه علیهم السلام هم در لباس «اخباریگری» در بین شیعه رسوخ میکند و با تمام قدرت به جنگ عقل و اجتهاد و فقاهت میپردازد و در زمان ما هم آنچنان پدر پیرمان را مورد آزار و اذیت روحی قرار میدهند که اینگونه لب به شکایت میگشاید: «خون دلی که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است، هرگز از فشارها و سختیهای دیگران نخورده است» (امام خمینی، منشور روحانیت).
نگاه سطحی و متحجرانه به دین و ترویج همان نگاه اخباریگری و عقل ستیز بر روی برخی منبرها و هیأتها و از طرفی دوری جامعه متدین ما از علما و فقهای روشن بین و ژرف اندیش، چنین حرکاتی را از دل شیعه بروز میدهد و شیعه را که در طول تاریخ، اهل منطق و تعقل بوده تبدیل به مذهبی خرافی و خشک با اعمال و حرکاتی زننده تبدیل میکند.
حسین کاظمی / طلبه حوزه علمیه
نظر بدهید