به گزارش سارنا به نقل از مهر، متن زیر یادداشتی است از امیر دبیری مهر، پژوهشگر و نویسنده در مورد شیوع ویروس کرونا در جهان که در ادامه میخوانید؛
ورای همه نگرانیها درباره سرایت فراگیر و همه جایی ویروس کرونا که زندگی بالغ بر ۸۰ مردم کشور دنیا از جمله ایران را تا این لحظه به حالت تعلیق در آورده این پرسش بنیادین و درونی در همه انسانها شکل گرفته و بی پاسخ مانده است که ماجرا چیست؟ آیا با این مسأله به عنوان یک بیماری عادی میتوان روبرو شد؟ ایا دوران آخرالزمان فرارسیده است؟ آیا در چرخه متوالی ای از بلایا و گرفتاریها قرار گرفتیم؟ ایا بلایا و تهدیدهای جدی تری هم مانند برخورد شهاب سنگ با کره زمین پیش رو داریم؟
حجم قابل توجهی از محتوای تولید شده در فضای مجازی در روزهای اخیر دغدغههای این چنینی داشته اند اما از آنجا که پاسخ روشن و دقیقی برای آن ندارند با شوخی و مطایبه از کنار آن میگذرند. هر چند اهمیت و جدیت مساله در جای خود باقی است و لزوماً با پاسخ ندادن ما پرسشها پاک نمیشوند چگونه است که بشر با این همه پیشرفت و ترقی در علم و فناوری و نانو فناوری و ژنتیک و پزشکی توان مواجهه با ویروسی ناشناخته و ناخوانده به نام کووید نوزده را ندارد؟ ویروسی که به سرعت وارد ریه بشر شده و با تکثیر سریع جلو تنفس آدمی را میگیرد.
اما مسأله اصلی این ابتلاء و تلفات نیست، مسأله اصلی اضطراب و نگرانی میلیاردها انسانی است که هر لحظه خود را در معرض این بلای نابهنگام میبینند.
به هر حال مسأله جدی است و میتوان از منظرهای مختلفی به این بحران بشری نگاه کرد، اما نگارنده در این مطلب قصد دارم از زاویه خاصی به آن نگاه کنم که میتواند موافقان و مخالفانی داشته باشد، اما مهم این است که ذرهای انسان را به فکر فرو برده شاید و تنها شاید دنیای پسا کرونا را جهان بهتری برای زندگی سازد.
ماجرا این است که در پشت هستی و طبیعت که ظاهراً آرام و موقر و ساکت و بی تفاوت است هوشیاری عجیب و چشمان رصد گر و اسکنرهای بسیار قوی ای نهفته است.
سالیان مدیدی است بشر دچار طغیان و خود خدا انگاری و خود برتر بینی عجیبی در مواجهه و مقابله با هستی شده است. این طغیان عمومی است هم پیروان ادیان مختلف را شامل میشود هم لاادری ها و ملحدین را. این باور صد درصد غلط با هزار تأویل و تفسیر از یک سو و هزار فلسفه و تعقل نمایی به یک باور همگانی تبدیل شده است که هدف از خلقت هستی و جهان ما آدمیان بودیم و بس.
از این رو حق داریم و حتی وظیفه داریم و میتوانیم تا جایی که قدرت مان اجازه میدهد هر کاری خواستیم انجام دهیم و به هر امری دست درازی کنیم به عبارت دیگر گلیم تصرف ما در عالم را انتهایی نیست. حیوانات را ابزار و وسیله عیش و نوش و تفریح خود کردیم، غافل از اینکه حیوانات هم در این هستی مقام خود را دارند نه پایینتر از انسان و نه بالاتر از انسان و آنچه تاکنون گفته شده بافتههای ذهن همین انسان ذی نفع است. عدالت نهفته در هستی برای هر وجودی مقامی و جایگاهی مقرر کرده است و خوی متجاوز و کشتارگر بشر آن قدر تکرار شده و استمرار یافته که به عنوان امری بدیهی تلقی شده است.
بشر با طبیعت اعم از خاک و دریا و آب و کوه و رودخانهها و از همه مهمتر هوا چنان بی رحمانه رفتار کرده است که گاهی طبیعت در قالب سیل و طوفان و وارونگی هوا به این توحش انسان به ظاهر متمدن نما واکنش نشان میدهد. از اینها گذشته و از همه مهمتر انسانها نه تنها به حیوانات و گیاهان و طبیعت رحم نکرده و نمیکنند به ابنا خودشان هم رحم نمیکنند. هستی هوشیارانه ناظر بر این همه نابرابری؛ بی عدالتی، فقر، ظلم و جهل نوین است مجموعهای از زشتیها و پلیدیها که روزانه با صدها شبه نظریه و تئوری توجیه میشود. رسانهها در جهان با انواع و اقسام برنامهها و سرگرمیها برای انسانها لالایی غفلت میخوانند تا تلخیهای پیرامون مان را نفهمیم یا تجاهل کنیم.
جهان سرمایه داری با زرق و برق خود توهم خوشبختی را به بهای گزافی به انسانها میفروشد و دین فروشان هم از سر ناامیدی از این دنیا با تزریق تخدیر در بخش وسیعی از انسانها خوشبختی و سعادت را به جهان دیگر حوالت میدهند و بنیادگرایان هم که میخواهد بهشت را در همین دنیا بنا کنند بر آتش این جهنم می دمند که داعش نمونه اخیر آن بود.
مگر میشود این همه جنگ و جنایت در عالم جاری باشد و تأثیر آن بر زندگی دیگران ادارک نشود؟ بزرگترین درس کرونا برای بشر این هست که سرنوشت همه انسانها به هم گره خورده است و جهان انسانها جهان موازی نیست، بلکه جهان ما تارو پود در هم تنیده ای است. هیچ آهی بلند نمیشود مگر اینکه اثری بر جایی باقی میگذارد. نمیتوان حصاری حصین برای خودمان بسازیم و رخت و بخت خودمان را از دیگران جدا کنیم.
آری میتوانیم به این بیندیشیم که کرونا تنها و تنها یک واکنش هستی و طبیعت به کردار بشر است، البته که در این فتنه عالم گیر خشک و تر با هم میسوزند. با گناه و بی گناه. خوب و بد. صاحبان تقصیر و قصور فرقی نمیکنند. هستی و طبیعت به ما انسانها پیام میدهد که ای انسانهای به ظاهر متمدن از توهم خود بزرگ بینی و خود محور پنداری بیرون بیایید. این عالم بزرگتر و حکیمانه تر از آنی خلق شده که شما میپندارید. این کره خاکی در برابر عظمت هستی ذرهای بیش نیست این زمان هم در برابر صدها میلیارد سال عمر هستی ثانیهای بیش نیست.
چه برسد به ما انسانهای زنده در سال ۲۰۲۰. قواعد حاکم بر هستی هم آنی نیست که شما انسانها وضع و جعل میکنید تا جایی که با این قوانین همراه و همسو هستید. اوضاع بر وفق مراد خواهد بود و اگر با هزاران کلک و تحریف و توجیه در برابر نظم این هستی قد برافراشتید و با پرچم فریبای اشرف مخلوقات و اومانیسم به رخسار طبیعت و هستی تیغ کشیدید، منتظر واکنشهای ویرانگر باشید. کرونا یکی از این واکنش هاست، اما متأسفانه آخرین آنها نیست. آیا بشر به این بلوغ خواهد رسید که برای دوران پساکرونا حیات نوینی را آغاز کند و در برابر طبیعت متواضعتر و مهربانتر باشد؟
امیر دبیری مهر
نظر بدهید