به گزارش سارنا به نقل از الف و به نقل از خانهملت، محمدباقر قالیباف که با برنامه روایت حبیب گفتوگو میکرد، ضمن تبریک هفته دفاع مقدس به خانواده معزز شهدا، آزادگان، رزمندگان و جانبازان، گفت: همه ملت ما، آنهایی که بعد دفاع مقدس به دنیا آمدند و آنهایی که در دوران بودند، مدیون شهدا، آزادگان و جانبازان هستیم.
وی با اشاره به آشنایی اش با حاج قاسم سلیمانی افزود: ما هیچ کدام همدیگر را از قبل نمیشناختیم حتی بعضی از دوستان که در خراسان با هم هم رزم بودیم مانند شهید شوشتری چون در شهرستانی دیگر بودند، هم را نمی شناختیم چه برسد به دوستان دیگری مانند شهید باکری، شهید شفیع زاده، شهید کاظمی، شهید خرازی. آشنایی همهی بچه های جنگ با هم در میدان جنگ بود؛ من جمله شهید سلیمانی.ما در چزابه مستقر بودیم و آنجا چون جنگ شدید بود، تعدادی از بچههای خراسان هم در شوش و در عملیات فتح المبین مستقر شدند لذا من اولین بار شهید سلیمانی را در فتح المبین ولی در حد شناخت اولیه دیدم.
قالیباف اضافه کرد: درحقیقت از عملیات بیت المقدس یعنی از سال 61 به بعد ما با همدیگر آشنا شدیم و ارتباطمان با همدیگر تنگاتنگ شد تا همین روزهای آخر. یعنی حتی بعد از دوران دفاع مقدس هم با توجه به اینکه یک مدتی ما فاصلهی جغرافیایی با هم داشتیم مثلاً دیگر من آمده بودم تهران، اینجا در ادامهی کار مشغول بودیم و ایشان هنوز در کرمان مانده بود ولی ارتباطات بسیار تنگاتنگ به هر حال برقرار بود.
ویژگی هایی که در دفاع مقدس بود و امروز نیست
قالیباف با بیان این که در دوران دفاع مقدس واقعاً شایسته پروری، شایسته گزینی و شایسته سالاری بود گفت: اینها آن چیزهایی است که امروز واقعاً در سیستمهای مدیریتی در بخشهای مختلف باید بگوییم یا متاسفانه نیست یا ناقص و ضعیف هست. چون میدان عمل بود افراد در میدان عمل انتخاب میشدند فرماندهان قدرت سازماندهی بیشتر در شرایط سخت در میدان می شناختند آنجا پیدا میشدند. در جنگ فرهنگ بیا و برو متفاوت با بقیه دنیا بود.
وی افزود: صبح عملیات که هوا هنوز روشن شده یا نشده و گرگ میش بود همهی بچههای رزمنده چه خط موفق شده بود چه نشده بود چه خاکریز زده بود چه نزده بودند و ناقص بود نبود فرمانده لشکر و بقیه همه کنار هم پشت خاکریز بودند؛ در حقیقت آنجا بود که افراد شناخته شدند. بدون شک شهید سلیمانی هم همان جا شناخته شده شد. در عملیات فتح المبین بروز و ظهور پیدا کرد و جنوب شرق یعنی استان کرمان، سیستان و بلوچستان و هرمزگان تمام رزمندگانش در لشکر ثارالله آمدند.بدون شک یکی از لشکرهای موثر در جنگ ثارالله و یکی از فرماندهان شاخص جنگ شهیدسلیمانی بود.
3 مقطع زمانی موثر بر شخصت حاج قاسم
رئیس مجلس با تاکید بر این که ویژگیهایی که ما امروز حاج قاسم را به آن میشناسیم و شخصیت حاج قاسم در دوران دفاع مقدس شکل گرفت، گفت: همه ویژگی در دوران دفاع مقدس بود حاج قاسمی که در سن 63 سالگی به شهادت رسید با حاج قاسمی که در سن 25 سالگی در جنگ بود مراحلی را طی کرد. ما با وجود فاصله جغرافیایی که داشتیم اگر هر روز تلفنی صحبت نمیکردیم، حتما دو روز یکبار تلفنی صحبت میکردیم و ماهی یک بار با هم دیدار داشتیم.
قالیباف با بیان اینکه شخصیت حاج قاسم را ما باید در سه مقطع زمانی بگوییم، گفت: یک دهه، دههای بود که حاج قاسم در دوران دفاع مقدس بود. یعنی از همان اول جنگ 59، 60 ایشان حضور پیدا کرد تا سال 68. این یک جا که اساس چارچوب شخصیت شهید سلیمانی اینجا شکل گرفت. یک دهه هم حاج قاسم در شرق کشور شخصیتش شکل گرفت و این دو تا با هم در حقیقت متفاوت است و بیش از دو دهه با تجربه دوران دفاع مقدس شخصت وی شکل گرفت.
وی در این بخش از سخنانش با اشاره به فرهنگ و ویژگی های دوران دفاع مقدس گفت: اگر از من بپرسید مهمترین موضوع در دوران دفاع مقدس که شخصیت بچههای رزمنده و همهی فرماندهان ما را شکل داد و فرهنگ آنجا بود حتی فرهنگ بسیج درحقیقت در دوران دفاع مقدس شکل گرفت، اوج این نقطه کجاست؟ من میگویم اینکه فرماندهان و بچهها همه، همه در دوران دفاع مقدس باور داشتند به سنتهای الهی به این ایمان داشتند؛ وقتی میگوییم به خدا ایمان داشت یعنی به سنتهای الهی ایمان داشت، یعنی دیگر نمیگفتند حزب بعث چه دارد، صدام چه دارد، فرانسه چه داده، شوروی سابق چه داده، تانک و توپ آنها چه هست، اینها موضوع ما نبود. موضوع ما جمع کردن همه امکانات و تازیدن به دشمن بود.
وی تاکید کرد: این فرهنگ حاج قاسم را حاج قاسم کرد. شخصیتش را شکل داد. سنتهای الهی مبنای کار بود. لذا تجربه نظامی و مدیریتی پیدا کرد.
ارتباط گیری حاج قاسم با اقشار مختلف از فرهنگ و مذهب های مختلف
قالیباف با اشاره به مقطع دوم زندگی حاج قاسم یعنی حضور وی در قرارگاه قدس نیروی زمینی سپاه در جنوب شرق و منطقه سیستان و بلوچستان اظهار کرد: یک ویژگی هم حاج قاسم داشت که به هر حال بخشی از استان سیستان و بلوچستان مثل خراسان ما بخشی از استان هرمزگان برادران اهل سنت ما بودند اینها هم در لشکر میآمدند اینها هم میجنگیدند. حتی کار کردن با مذاهب مختلف را هم آنجا تمرین کرد حاج قاسم.اگر شما میبینید حاج قاسم در دههی سوم و در دورهی سومش در نیروی قدس در این بیست و اندی سالی که آنجا زحمت کشید و شما میبینید دوستان رزمندهی ما که علیه رژیم صهیونیستی میجنگندند چه شیعیان در لبنان در جنگ 33 روزه و چه اهل سنت و فتح در حوزهی نوار غزه میجنگند و هر دویشان به حاج قاسم عشق میورزند این به خاطر آن باورهایی بود که در دوران دفاع مقدس شکل گرفت.
حضور شهید سلیمانی در روستاهای دور افتاده و مناطق محروم
وی با اشاره به حضور سردار سلیمانی در قرارگاه قدس سپاه در جنوب شرق گفت: حاج قاسم آنجا رفت در دل روستاها، در دل مردم محرومیت زدایی را فهمید، معیشت را فهمید، زندگی با مردم را فهمید. شهید سلیمانی رنج دیده بود خودش، زحمت کشیده بود.
شخصیت حاج قاسم جمع اضداد بود
وی تاکید کرد: حاج قاسم یکی ویژگیاش این بود که جامعیت داشت؛ یعنی به تعبیری جمع اضداد بود، حاج قاسم در بعضی از موضوعات و کارها بسیار سخت بود ولی بسیار آدم لطیف و ملایمی هم بود.دوستانی که با حاج قاسم کار کردند میدانند یک وقتهایی یک نهیبی میزد یک تشری به بچهها میزد، ولی هیچ کدام از این مدیرها از دست حاج قاسم ناراحت نمیشدند. چرا؟ چون غضب حاج قاسم از محبتش بلند شده بود. این غضب ناشی از کینه و تکبر نبود. برای بهتر شدن بود.لذا دعوای حاج قاسم هم لذت بخش بود. حاج قاسم آدم مقتدری بود، قدرت داشت. ولی در اوج قدرت اهل گذشت بود.
وی با بیان اینکه مردم داری ویژگی دوم شهید سلیمانی بود، افزود: همیشه در حرفهایش این بود؛ که اگر ما یک قطعه از بهشت را بخواهیم ببینیم باید دوران دفاع مقدس را ببینیم. چرا که آنجا اعتماد بود، محبت بود، گذشت بود، ایثار بود، برادری بود، دنیاطلبی نبود، بالا پایین نبود. هر چه من الان بخواهم آن را بگویم آن فضا چه بود چون دوستان و جوانهای امروز آن فضا را ندیدند واقعاً نمیشود مقایسهاش کرد و همیشه حسرت به این میخوردیم. همین جا بود که شهید احمد کاظمی همیشه گریه میکرد که ما از کاروان شهدا جا ماندهایم.
وی تاکید کرد: پس تا اینجا مشخص شد که مکتب حاج قاسم دو ویژگی دارد؛ اول باور به سنت الهی و مردمی بودن. یعنی در هر تصمیمی مبنایش مردم بود.ما بین رزمندگان کسی را نداریم که چهل سال بی وقفه مجاهدت کرده باشد، حاج قاسم از سال 60 تا لحظه شهادتش مجاهدت کرد. اگر ما به تهران آمدیم و در کارهای ستادی و جهادی مشغول شدیم، حاج قاسم یک دهه اسلحه به دست با هدف محرومیت زدایی و مجاهدت با با شرورهایی که وابستگی خارجی داشتند، مبارزه کرد. حاج قاسم را همه در 5،6 سال اخیر شاختند در حالی که او 35 سال بی نام و نشان برای کشور در اوج خدمت کرد و هیچ گاه نخواست دیده شود. حاج قاسم 22 سال فرمانده نیروی قدس بود و از افتخارات غیر دفاع مقدس برخوردار است و هیچ رسانه و روزنامه و مردمی او را نمیشناختند.
قالیباف یادآور شد: حاج قاسم فرمانده شجاعِ اثرگذارِ دوران دفاع مقدس با تجربه کار مردمی، سازمان مردمی در 10 سال در جنوب شرق کشور با سن 42 سال، فرمانده نیروی قدس شد و توانست پس از آن این همه عظمت و افتخار بیافریند. حاج قاسم دشمن شناس بود و آمریکا و دستگاه استکبار را به درستی شناخت و توانست با مردم باوری و اعتقاد به سنت الهی امت اسلامی را پای انقلاب بیاورد و هرکه به فرهنگ قرآن احترام گذاشت، دستش را بوسید و مشغول به کار کرد.
وی یادآور شد: حاج قاسم 20 سال امریکا را در خلیج فارس با این سه باور یعنی سنت الهی، تکیه به مردم و اخلاص زمین گیر کرد. البته بدانید که قاسم سلیمانی که تا نوجوانی کفش به پایش نکرده در یک روستای محروم قنات ملک زندگی کرد. این فرهنگ جماران و مکتب امام خمینی و مکتب اهل بیت بود که قاسم را پرورش داد شد مکتب سلیمانی، مکتب سلیمانی پرورش یافتهی همین حسینیه و امام این حسینیه است و بگذارید همین جا بگویم متأسفانه این فرهنگ و این باور امروز در بخشهای مختلف در دههی 90 برای ادارهی جامعهمان متأسفانه وجود ندارد.
قالیباف افزود: حاج قاسم به همهی مردم احترام میگذاشت. حتی یک وقتی، ممکن بود سلیقهی سیاسی یک کسی را هم نپسندد ولی به او احترام میگذاشت با او تماس میگرفت. ارتباطش را با او قطع نمیکرد. ولی هیچ موقع هم حاج قاسم از مواضعش که سرباز ولایت باشد و واقعاً گوش به فرمان ولیاش باشد ذرهای تردید پیدا نکرد.
وی اضافه کرد: بعضی وقتها به او میگفتم حاج قاسم خلاصه تو چرا این طوری مایه میگذاری این فرد فلان اشکال را دارد، میگفت درست است؛ ولی تو ندیدی این بچه پشت خاکریز در جنگ چطوری جنگید. اگر امروز اشکال دارد مقصر منم نه این. حتی وقتی ناراحت می شد شب می رفت خونش، حاج قاسم زنده بود اما هیچ گاه برای خودش زندگی نکرد و همیشه برای انقلاب، اسلام و مردم زندگی کرد.
مقاومت در دمشق تا لحظات آخر
وی گفت: ناراحتی ما این است که چرا این فرهنگ، اتفاق و دستاورد بزرگ را پرورش دهیم. حاج قاسم در شکل گیری گروههایی مانند زینبیون و فاطمیون در منطقه نقش کلیدی و محوری داشت زیرا همه نقش برای وی بود، فکر و اندیشه و روش مبتنی بر مکبت با سه ویژگی مذکور بود البته شهید سلیمانی سختی بسیاری در ابعاد مختلف کشید.
قالیباف با اشاره به سختیهایی که حاج قاسم آنها را با توکل برخدا و اعتماد به سنتهای الهی تحمل میکرد، گفت: ما در روزهای که ماه مبارک رمضان هم بود، عملیاتهایی را انجام دادیم. از سوی دیگر ایشان برای تشییع شهدای حرم گام بزرگی برداشتند تا تشییع این شهدای مظلوم و غریب به صورت مفصل انجام شود. دغدغه شهید سلیمانی رسیدگی به خانواده شهدا بود.
وی با بیان اینکه شهید سلیمانی هیچ گاه دست از مجاهدت برنداشت، گفت: شما میدانید که در برههای سوریه این قدر شرایطش سخت شد که دیگر تقریباً حتی بچههای رزمندهی آنجا هم ناامید شده بودند اما حاج قاسم تا لحظهای در سوریه مقاومت کردند که در مرکز شهر دمشق با تیر کلاش به مرکز حکومت آنجا تیر میخورد و به حاج قاسم گفتند تو تا کی میخواهی مقاومت کنی، دقیقا تا اینجا که رسید رزمندهها مقاومت کردند، یک مرتبه دیدیم که چه فرجی حاصل شد و چگونه داعشیها و آن برنامه آمریکا در منطقه که امنیت ملی ما را هم در خطر انداخته بود، شکست خوردند.
شهید سلیمانی هیچ گاه برای دنیا زندگی نکرد
رئیس مجلس شورای اسلامی با اشاره به اخلاص شهید سلیمانی، یادآور شد: شهید سلیمانی هیچ گاه برای دنیا زندگی نکرد و واقعا شهید زنده بود. امروز که جسمش اینجا نیست، اخلاص و عظمت و فرهنگ شهادتش ماندگار شده است. در تشییع جنازه شهید سلیمانی این عظمت و فرهنگ را میشد احساس کرد، تشییع شهید در داخل و حتی در بغداد و کربلا بینظیر بود. کشور چهل روز عزادار بود زیرا شهید سلیمانی با اخلاص کار کرد. بچههای حاج قاسم هنوز نتوانستند با نبود او کنار بیایند زیرا تشنه محبت پدر هستند.
خون شهید سلیمانی در گام دوم انقلاب غربزدگی را از کشور ریشه کَن میکند
وی افزود: شهید سلیمانی در دنیا زنده بود و همه وقت خود را وقف مردم کرد و با این سه ویژگی گام برداشت و بعد هم به شهادت رسید و واقعا سید الشهدای نهضت اسلامی و مقاومت اسلامی نام گرفت. لذا معتقدم شهید سلیمانی شهیدی بود که خون او مثل خون شهید بهشتی در ابتدای انقلاب بود. شهید بهشتی در گام اول انقلاب با مظلومیت، مدیریت و اثر گذاری بالا از دست رفتند. خون شهید بهشتی ریشه نفاق را در کشور کَند و معلوم نبود اگر خون بهشتی نبود، نتیجه حضور منافقین و تنشهای داخلی چه میشد.
قالیباف تاکید کرد: خون شهید سلیمانی که تمام قد در مقابل دستگاه استکبار ایستاد و هژمونی امریکا را در منطقه و دنیا به لرزه انداخت، هیبت امریکا را شکست، در گام دوم انقلاب بدون تردید خون شهید سلیمانی و اخلاص وی در این کشور، ریشه غرب زدگی و غرب گرایی و آنهایی که دل دشمن بستند را از این کشور خواهد کَند. از روزی که شهید سلیمانی یک رزمنده بود تا روزی که محبوب ترین شخصیت در بین مردم شد، رفتارش با کسی تغییر نکرد. حاج قاسم در مقابل ظالم میایستاد.
ناگفته هایی از منش مردم مداری حاج قاسم
وی با اشاره به روحیه مردم مداری و مردمی شهید سلیمانی گفت: بارها بود در خیابان که میرفتیم خب دو نفر با هم یک اختلافشان مثلاً میافتد مثلاً یک تصادفی شده بود. تا حاج قاسم میدید مثلاً اینها یک اختلافی آنجا دارد و خلاصه یک درگیری است باورتان نمیشود نگه میداشت میآمد و میرفت جلو. آن زمان چهرهی شهید سلیمانی خب خیلی شناخته شده نبود. میرفت آنجا میایستاد کار اینها را دنبال میکرد، هفتهی بعد میدیدیم که مثلاً اگر آن ماجرا به دادگستری رفته آن جایی که احساس میکرد باید حق یکی را دنبال کند واقعاً پیگیری میکرد. حالا شما نگاه کنید فرمانده نیروی قدس هم بود ولی کسی نمیدانستند اما تلفن میزد کارش را انجام میداد.
وی افزود: یا با این همه مشغله بعضی اوقات میدیدی یک فرزند شهید میگفت که عمو من دوست دارم مثلاً شب عروسیام شما اینجا باشی، مخصوصاً در کرمان و آنجا که دیگر میشناختندش؛ باور کنید یک کاری میکرد که حتماً بتواند ولو نیم ساعت هم آنجا برود میرفت در آن مجلس شرکت میکرد.
حاج قاسم در مدیریت دقیق وانعطاف خوبی داشت ذهن جبال و طراحی داشت. کارش امنیتی اطلاعاتی سیاسی و گفت و گو میکرد و می جنگید و خیلی وقت ها کراها را یک تنه انجام می داد هم در نبرد و هم در مهمترن جلسات سیاسی با گروه های مختلف حضور داشت.
ناگفته های قالیباف درباره روز شهادت حاج احمد کاظمی
قالیباف همچنین با اشاره به روز شهادت حاج احمد کاظمی، گفت: روزی که حادثهی شهادت شهید کاظمی اتفاق افتاد، شهید سلیمانی کرمانشاه بود و بنا بود آن هواپیمایی که شهید کاظمی را برد ارومیه که سقوط کرد بعد از ارومیه برگردد شهید سلیمانی را از کرمانشاه بردارد بیاید تهران. آن روز صبح من حدود ساعت 9 و نیم در شهرداری بودم و با وزیر خارجهی ونزوئلا جلسه داشتیم. من وسط صحبتها بود یک مرتبه این دوستان همراه آمدند یک یادداشت به من دادند که آقای سلیمانی پشت خط است و میگوید که حتماً الان بیا کار دارم. من گفتم ما وسط صحبتیم حالا شما به ایشان بگو من حتماً تمام شد ده دقیقه یک ربع دیگر میآیم تماس میگیرم.
وی افزود: آن دوستمان رفت بیرون یکی دو دقیقه نگذشت دو مرتبه آمد گفت نه گفته که هر چه هست هر کجا هست، رها کند پای تلفن بیاید. خلاصه من رفتم پای تلفن یک مرتبه دیدم شروع کرد به گریه کردن بلند بلند گریه میکرد. خیلی ناله کرد خیلی گریه کرد. گفت که حاج احمد به شهادت رسیده است و من هم الان در کرمانشاه هستم و شما سریع دیگر هر کاری داری رها کن برو منزل شهید تا آنها از جای دیگر مطلع نشوند.
قالیباف با اشاره به برگزاری مراسم تشییع و تدفین شهید کاظمی در اصفهان گفت: خلاصه بعد از دو سه روز از اصفهان برگشتیم، بعد یکی از نزدیکان آقا برای من و حاج قاسم تعریف کرد گفت که آقا فرمودند «نگاه کن! به اینها میگویند رفیق».
دعای رهبر انقلاب برای قالیباف و شهید سلیمانی
وی افزود: سوابق ما را حضرت آقا میدانستند که ما چگونه با هم حتی مسافرت میرفتیم. روزی بنا بود برویم سوریه با هم و خانوادهها هم بودند اما آقا فرمودند که سه نفری نروید دو نفرتان بروید. اما ما دیگر نرفتیم چون آقا فرمودند سه نفری نروید ما هم اصلاً سفر نرفتیم. بعد از یک مدت که آقا پرسیدند که خب سفرتان را رفتید؟ عرض کردیم نه، گفتند خب چرا، گفتیم دیگر شما میدانید ما اگر سه نفری اجازه میدادید میرفتیم اگر اجازه ندادید دیگر ما نرفتیم. آقا فرمودند که حالا بروید.
قالیباف افزود: یک روز شاید یک دو سال قبل دو نفری خدمت حضرت آقا بودیم؛ آقا فرمودند «من هر وقت عکس شهید کاظمی را میبینم بلافاصله در ذهن من تصویر سه نفر در ذهنم میآید، تصویر آقای سلیمانی و شما. دوستان باوفایی با هم بودید و انشاءاللّه که عاقبت همهتان ختم به شهادت شود، منتها خدمت کنید و بعد شهید شوید.»
وی با بیان اینکه حاج قاسم عاشق شهادت بود، گفت: وقتی شهید همدانی و سایر دوستان به شهادت میرسیدند، میگفت باقر امیدوارم خدا با یک تیر هم که شده جان مرا بگیرد و جز به شهادت به سرنوشت دیگری گرفتار نشویم. شهید سلیمانی در اوج اخلاص، مبارزه، عزت و اقتدار به شهادت رسید. آنقدر هم دلداده اهل بیت و حضرت اباعبدالله، حضرت ابوالفضل(ع) و حضرت زهرا(س) بود که وقتی به شهادت رسید، همه این ویژگی ها را داشت یعنی به دست شقی ترین فرد به شهادت رسید، علمداری بود که دستش قطع شد، کسی بود که پهلو و قلبش شکافته شد و سرش جدا شد و در کرمان وقتی میخواستیم شهید سلیمانی را به خاک بسپاریم به دلیل جمعیت بسیار، تصمیم گرفتیم پیکر او را روز بعد در تاریکی و هنگام اذان صبح بدون اطلاع در محل دفن کنیم.
قالیباف یادآور شد: بارها میگفت، باقر اگر شهید شدم مرا کنار شهید خرازی دفن کنید لذا با این همه عظمت، شهید سلیمانی در زمان دفن، در حقیقت بدون اطلاع دیگران هنگان اذان صبح و در تاریکی دفن شد مثل حضرت زهرا(س) دفن شد. در وصیت نامهاش هم نوشت که سرباز وطنم و نوشت امام خمینی بود که اسلام را پشت ایران آورد و استقلال و عظمت ایران را حفظ کرد، این سرزمین را در مقابل دشمن حفظ کرد لذا شهید سلمیانی هم سرباز وطن، اسلام و آقا و خدمتگزار مردم بود لذا مردم از هر قشری دوستدار شهید سلیمانی هستند.
وی تصریح کرد:این نتیجه مکتب سلیمانی است که به سنت الهی اعتقاد دارد و از همه وجود به مردم باور دارد و با اخلاص کارش را انجام میهد و خدا عهد کرده به چنین مجاهدینی، این چنین پاداش دهد. ان شاءالله همه توفق پیدا کنیم راه این شهدای عزیز را پیش ببریم و عاقبت ما هم ختم به شهادت شود.
نظر بدهید