به گزارش سارنا به نقل از باشگاه خبرنگاران پویا، معمولاً تحلیلهای اندیشمندان ما درباره راهبردهای دشمن و به طور خاص صهیونیسم جهانی، مبتنی بر تحلیلهای سیاسی و امنیتی است، در حالی که تنها با اندکی مطالعه درباره استراتژیهای یهودیت صهیونیست، به این نتیجه میرسیم که راهبردها و برنامههای آنها ریشه در باورهای اعتقادی چند هزار ساله دارد؛ این باورها در کتب تحریفشده آنها نهفته است؛ از این رو هر تحلیلگری که فارغ از نگاه اندیشهای در صدد تحلیل برنامههای دشمن به ویژه صهیونیست جهانی بر آید، نتیجه مطلوبی را دریافت نخواهد کرد.
شناخت مبانی فکریِ دشمن به قدری اثرگذار است که به راحتی میتوان به نقشهها، راهبردها و حتی عوامل نفوذ آنها در سایر کشورها دست یافت و اکنون که با ترور دو نخبۀ نظامی و علمی خود طی این سال اخیر مواجه شدیم، ضرورت این امر بیش از گذشته احساس میشود.
محمدتقی تقیپور دبیرکل جمعیت حامیان آزادی قدس طی گفتوگویی با خبرگزاری تسنیم، به برخی از لایههای اندیشهای تفکر صهیونیست و ارتباط آنها با سران آمریکا اشاره میکند.
وی در این گفت و گو به ارتباط بین سران آمریکا با یهودیت صهیونیسم و برنامههای مشترک آنها جهت تسلطشان بر جوامع اشاره میکند. تقیپور همچنین رقابت انتخاباتی در آمریکا را رقابت بین دو خاندان یهودی میداند که سالها بر اریکۀ قدرت قرار دارند و آنها هستند که نقش تعیینکننده در سرنوشت مردم آمریکا ایفا میکنند و اکنون دو فرد به نامهای ترامپ و بایدن دقیقاً بر اساس برنامههای صهیونیستها عمل میکنند.
مشروح گفت و گو را در ادامه میخوانید.
ترور نخبگان توسط صهیونیسم همان اندیشۀ کشتار پیامبران است
سؤال: تحلیلهای متعددی دربارۀ ترور شهید فخریزاده از سوی کارشناسان صورت گرفته است. شما از جمله اندیشمندانی هستید که محورهای تحلیلتان عمدتاً مبتنی بر نگاه تمدنی و بینالادیانی است. تحلیل خود را دربارۀ این رویداد تلخ بیان میفرمایید؟
اصل و اساس این اقدام به تفکر و اندیشه و آیین صهیونیست باز میگردد؛ آنها بر اساس این تفکر معتقدند هر فرد و گروهی که وجودش با منافع و مصلحت قومِ به اصطلاح برگزیده در تعارض باشد، یا باید تسلیم شود، یا در خدمت آن قوم در بیاید و یا از صحنۀ روزگار محو شود. این شیوۀ رفتاری و این اقدام، در طول تاریخ همواره وجود داشته است. آنها حتی زمانی که انبیای الهی را ناسازگار با منافع و اهداف خود میدیدند، به شدت مورد آزار و اذیت قرار میدادند و در مواردی آنها را به قتل میرساندند. در این باره آیات متعددی در قرآن داریم.
ما از این منظر به قضایای جهانی نگاه نمیکنیم و کارشناسان و مسئولان ما بدون در نظر گرفتن فضای فکری و اعتقادی صهیونیستها اهداف آنها را مطالعه نمیکنند، در حالی که اساس راهبرد آنها مبتنی بر تفکر شیطانیشان است.
نکتۀ بعد اینکه رهبران صهیونیستی ـ یهودی در دنیای معاصر، هرگونه پیشرفت و حرکتی که سبب اقتدار امت اسلامی به ویژه نظام جمهوری اسلامی ایران شود، به طور جدی مغایر و متضاد و در تقابل با سیاستهای رژیم جعلی اسرائیل و حتی قوم یهود تلقی میکنند. آنها معتقدند برای جلوگیری از اقتدار و پیشرفت دشمن، باید پیشدستی کنند؛ در این خصوص شگرد و تاکتیک شیطانی دارند؛ به این صورت که شعارشان این است: «جنگ را به خانۀ دشمن ببر و اولین ضربه را تو وارد کن».یا میگویند «بجنگ برای نیرنگ». یعنی تروری که طی آن دانشمند هستهای ما مورد هدف قرار گرفت، از این زاویه قابل تحلیل است؛ همچنان که سایر ترورهای دانشمندان هستهای مانند احمدی روشن، مسعود علیمحمدی، دکتر مجید شهریاری، شهید احمدی روشن و ترور نافرجام آقای فریدون عباسی باید با این منظر باشد.
سؤال: به نظر شما نتیجۀ این تفکر شیطانی چیست و به کجا ختم میشود؟
با توجه به شرایط دنیای امروز و منهای راهبرد و دیدگاه و آیین صهیونیستها و اقدامات رهبران یهودی، نتیجه این است که این اقدام یهودی ـ صهیونیستی نه از سر اقتدار، بلکه از شدت استیصال، انفعال و ضعف و درماندگی در برابر عظمت و اقتدار انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی و فراتر از آن، چشمانداز نوین تمدن اسلامی در جهان امروز سلطه است.
نشان به اینکه آنها که رؤیای نیل تا فرات یعنی از مصر تا عراق و حتی سوریه را برای اهداف تمدنی خویش در سر میپرواندند، با وجود اقتدار مقاومت اسلامی به سردمداری کشور عزیزمان ایران، پروژۀ خود را شکستخورده دانستند و پس از آن، با تشکیل داعش به محدودهای حداقلی یعنی عراق تا شام اکتفا کردند که آن هم با شکست مواجه شد. این مسئله جز کینه و انتقام برای آنها باقی نگذاشت. اما این انتقام از سوی خداوند بیپاسخ نمیماند و با گسترش نفرت از صهیونیسم جهانی، به زودی سپاهی جهانی علیه آنها شکل میگیرد.
سؤال: انتخاب این مقطع زمانی برای ترور نخبگان نظامی و علمی ما به ویژه پس از پیروزی انقلابی اسلامی ایران و اکنون در اوج اقتدار نظام اسلامیمان چه پیامی برای ما دارد؟
انتخاب این مقطع زمانی برای ترور شخصیتی علمی از ایران اسلامی و بلکه عالم اسلام، از چند بعد باید مورد توجه فرهیختگان و مسئولان و دلسوختگان نظام قرار گیرد:
نکته اول، مراقبت از ارسال پالسهای ضعف، ذلت و اشتیاق به صلح و سازش به هر قیمتی است که عمدتاً از سوی برخی جناحهای سیاسی در داخل کشور صورت میگیرد. این اقدام برای سرزمین ما گران تمام میشود و هزینههای زیادی مثل چنین ترورهایی را به دنبال خواهد داشت.
این عده مشاهده کردیم طی این سالها همواره بر طبل «سایۀ جنگ بر سر ملت ایران» به فریب کوبیدند و خواستند به مردم ما تفهیم کنند که تنها از راه گفتوگو و سازش و در واقع تسلیم در برابر شیطان بزرگ و ایادی عبری و عربی آنها، سایۀ جنگ از سر کشور برداشته میشود. دیدیم که این منطق اشتباهی بود. اتاق فکر آنها پیامبر صلی الله علیه و آله را نبیّ سازش و امام حسن مجتبی را امام صلح معرفی کردند در حالی که حقیقت ورای آنچیزی است که به مردم القاء کردند و خود هم به خوبی میدانند.
این جماعت در گستاخی دشمن، نقش اساسی و کلیدی داشتند. ما شاهد بودیم که آنها نام دانشمندانمان را دو دستی تقدیم مأموران آژانس بینالمللی هستهای کردند؛ لذا این جریان، انجمنهای صهیونی و ایادی ابلیس را به این جمعبندی رساندند که جریانی صاحبنفوذ درون کشور وجود دارد که بقای و موجودیت خود را در تعامل با اروپا و آمریکا پیوند زده است و برای خود و ملتش حاضر است هرگونه بهای سنگین و هزینهبری را تحمیل کند و حتی از هرگونه اقدام انقلابی و اسلامی برای انتقامگیری از عاملان ترور دانشمندان و نخبگان ما خودداری میکند.
آمریکا و ترامپ بازیچۀ دست یهودند
سؤال: در یک سال اخیر شاهد ترور سردار عزیزمان شهید سلیمانی بودیم که آمریکا و ترامپ گستاخانه این اقدام را بر عهده گرفتند. در ترور اخیر علیه شهید فخریزاده نیز قریب به یقین اسرائیل و صهیونیستها در آن نقش داشتند. این پیوستگی و همبستگی میان آمریکا و صهیونیستها از کجا ناشی میشود و هر کدام دنبال چه منافعی هستند؟
تحلیل خود را بر اساس تحقیقات و پژوهشهای خود عرض میکنم. مرکز فرماندهی بخش بزرگی از دولت و قدرت حاکم بر آمریکا که همان دولت سایه و مخفی است در والاستریت، واشنگتن و نیویورک است؛ مشتی از یهودیان صهیونیست هستند که علم و ثروت فراوانی دارند. آمریکا و اروپا که باید در اصل تفکر مسیحیت در فرهنگ کشورهایشان حاکم باشد، فرهنگ صهیونیست را پذیرفته است. همان تفکری که مبتنی بر حسگرایی، لذتجویی و مفسدهگرایی و قدرتطلبی آن هم به هر قیمتی است. فقط نام و کلیسایی از مسیحیت باقی مانده است و همان طور که در مصاحبههای قبل عرض کردم، فرماندهی، تصمیمگیری و برنامهریزی کارها دقیقاً کار سازمان اطلاعاتی صهیونیست جهانی یا «اینتلیجنس سرویس» (Intelligence Service) بود. آمریکا یا ترامپ در این بین بازیچه و ابزارند. او از خاندان روچیلد است. داماد وی یعنی "جرارد کوشنر" گماشته آنها است که یهودی است.
حال این دولت سایه یا همان صهیونیسم مسیحی که به باور ما همان فراماسونرها و انجمنهای شیطانپرستی است، به این جمعبندی رسیدند، حضور مجدد دونالد ترامپ در سمت ریاست جمهوری، به مصلحت آنها نیست و «بایدن» بهترین گزینه است. هرچند او را کاتولیک میدانند، اما معتقدم یهودیِ مخفی یا «مارانو» و مهمتر اینکه یک صهیونیست دو آتیشه است.
وابستگیِ ترامپ و بایدن به دو خاندان بدنام یهودی
ضمن آنکه رقابت ترامپ با بایدن، رقابت دو خاندان بزرگ یهودی در آمریکاست: یکی خاندان «روچیلد» و دیگری، «راکفلر». این دو خاندان سالیان سال در مرکز قدرت آمریکا قرار دارند که متأسفانه کمتر مورد توجه کارشناسان ما قرار دارد. راکفر همان خاندانی هستند که سالها به صدام شیمیایی فروختند و جوانان این مرز و بوم را با عارضههای شیمیایی مواجه کردند و اکنون کمترین اقدام آنها، تولید تراریخته است که خود عامل بسیاری از سرطانهاست.
تیم جریان حامی دونالد ترامپ، معتقدند او بهترین گزینه برای اهداف و برنامههای آمریکا و اسرائیل است؛ در واقع ترامپ را بهترین مجری برنامههای ددمنشانۀ خود علیه کشور ایران و سایر کشورهای اسلامی میدانند. این دو برای آنکه وفاداری خود را نشان دهند، در پازل برنامههای صهیونیستها نقش ایفا میکنند و ترور دو نخبۀ نظامی و علمی ما را افتخار خود تلقی میکنند.
مسئلۀ بعد در انتخاب این ترور در این دورۀ زمانی، اوضاع بحرانی و آشفتگی سیاسی و امنیتی در اراضی اشغالی فلسطین است. پس از تشکیل دولت ائتلافی اسرائیل به ریاست نتانیاهو که تقریباً از اردیبهشت شمسی شکل گرفت، این حکومت جعلی دچار چالش و تنش و اختلافات داخلی شد. اکنون تظاهراتی که طی 6 ماه گذشته توسط مردم اسرائیل شاهدیم، این کشور را در آستانۀ چالشهای بزرگ قرار داده است. در این بین، درگیری حزب «آبی و سفید» با حزب نتانیاهو بر آتش این اعتراضات افزوده است. این حزب برای رقابت در انتخابات سراسری اسرائیل تشکیل شد.
ماجرا از این قرار بود که هشت ماه قبل توافق کرده بودند که اگر حد نصاب آرا را نیاوردند، کابینهای ائتلافی شکل دهند که طی آن، یک سال نتانیاهو و یک سال «بنی گانتس» وزیر جنگ و رئیس حزب آبی و سفید نخست وزیر شود. طبق این توافق، بنا شد لایحۀ بودجۀ دولت برای دو سال آینده تنظیم شود. علیرغم تهدیدی که ریاست حزب آبی و سفید دارد، نتانیاهو سعی میکند این ائتلاف را بر هم بزند و خودش بر مسند قدرت باشد. 23 دسامبر 2020 اگر در روند تصویب بودجه به جمعبندی نرسند، روند انتخابات جدید، خود به خود در دستور کار دولت اسرائیل قرار میگیرد. نتانیاهو در تلاش است طرح برگزاری زودهنگام انتخابات را کلید بزند. از سوی دیگر حزب آبی و سفید تهدید کرده از ائتلاف خارج میشود و سبب فروپاشی کابینه میشود؛ بنابراین هر دو طرف، برای برگزاری انتخابات زودهنگام اشتیاق دارند و هر کدام در تلاشند دیگری را از صحنه خارج کند.
نتیجه اینکه برخی کانونهای پشت پردۀ قدرت دولت آمریکا و اسرائیل در فلسطین اشغالی، استمرار قدرت و تداوم نخست وزیری نتانیاهو را گزینهای مناسب هم برای دولت آمریکا و هم اسرائیل ارزیابی میکنند.
در این برهۀ زمانی اقدام به ترور داشمندان ما میکنند تا بر محبوبیت نتانیاهو در بین یهودیان و صهیونیستها و هم در اراضی فلسطین اشغالی و هم بین یهودیان نفوذی در دولت آمریکا بیفزایند. اینها با این اقدامات سعی دارند بگویند قدرت از آن ما است و این ما هستیم که دشمنان اسرائیل را با کمترین دردسری در خاک خودشان از بین ببریم.
ما تنها گزینۀ ما پیروی از دستورات حضرت آقا است. یکسری رسانههای ما و برخی روشنفکران ما که تمایل به سمت آمریکا و تلآویو دارند و به گونهای فضاسازی میکنند که وارد درگیری داخلی بین احزاب شویم تا اصل قضیه که همان انتقام سخت از عاملان جنایت است، به حاشیه رود. این رفتار هم نوعی توطئه است.
منبع: تسنیم
نظر بدهید