رابطه میان بعثت پیامبر(ص) با رشد فضایل اخلاقی/ تمام جهان در آستانه مبعث غرق در تفکرات جاهلی بود


پیغمبران خدا علیهم السلام همگی به فضیلت‌های اخلاقی توجه داشته و مردم را به این سمت هدایت کرده‌اند اما این نکته در بعثت حضرت محمد(ص) به کمال رسیده است.

3/10/2021 10:57:58 AM
کد خبر: 6061

به گزارش سارنا به نقل از تسنیم، حضرت ختمی‌مرتبت محمد مصطفی صلّی الله علیه و آله و سلّم هدف از بعثت و نبوت خود را در این جمله خلاصه کرده فرمودند: «انِی بعثت لأتمّم مکارم الأخلاق» به این معنا که «من مبعوث شدم تا مکارم و فضیلت‌های اخلاقی را به تمامیت برسانم و کامل کنم.»، همین نکته در روایت دیگری از حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام در کتاب شریف نهج‌البلاغه عنوان شده است که فرمودند: «یثیروا لهم دفائن العقول» به این مفهوم که انبیاء علیهم السلام مبعوث شدند تا گنجینه‌های مدفون‌شده عقل بشری را برانگیخته کنند، گویا به کمال رساندن مکارم اخلاقی و مبعوث کردن گنجینه‌های عقل، هر دو، با هم در ارتباط هستند. وقتی روش و سبک زندگی شخصیت‌های مهم صدر اسلام را مرور می‌کنیم، این نکته مشخص می‌شود که اصحاب گرامی پیغمبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله، مانند ابوذر غفاری، سلمان فارسی، عمار یاسر و دیگران تلاش زیادی در مسیر حق‌گویی، پرهیزکاری، ایثار، خدمت به مردم، شجاعت، عدالت و سایر مکارم اخلاقی داشتند به‌طوری که به اوج قله‌های کمال و فضایل اخلاقی و دینی رسیدند.

خبرگزاری تسنیم در گفت‌وگویی که با حجت‌الاسلام و المسلمین مسعود عباسپور، مدرس حوزه و کارشناس دینی انجام داده است، به بررسی هدف غایی از رسالت نبی مکرم اسلام که اتمام مکارم اخلاق و رشد عقلی بشریت بوده، پرداخته است. آن‌طور که این کارشناس دینی عنوان می‌کند، در سبک زندگی مردم آن دوران مشاهده می‌شد که در همه امور به قعر تاریکی‌ها و جهالت فرو رفته بودند، دختران را که به‌عنوان نعمت به آن‌ها داده می‌شد، زنده به گور می‌کردند و از داشتن دختر، خجالت‌زده بودند. در زمینه‌های اقتصادی به‌شدت اهل ربا و قمار بودند و درآمدهای حرام داشتند. روابط درون خانواده و اجتماعی به‌شدت نزول کرده و فرهنگ غلطی بر زندگی آن‌ها حاکم شده بود. البته این فرهنگ غلط تنها به مردم ساکن شبه‌جزیره عربستان محدود نمی‌شد، بلکه در سراسر دنیا و در سرزمین‌های دیگر هم نمونه‌های زیادی از اندیشه‌ها و آرای خرافی و باطل وجود داشت. به‌عنوان مثال حتی یونانیان آن زمان که در علم فلسفه فعال بودند، باور داشتند که موجودات زنده سه نوع هستند، شامل: انسان، حیوان و زن(!)، درواقع زنان را جزء انسان‌ها نمی‌دانستند و طبق همین باور غلط و اندیشه منحرفانه، زنان را از هر نوع حقوق انسانی دور می‌دانستند و آن‌ها را مثل حیوانات خرید و فروش می‌کردند.

همچنین مردم آسیای شرقی در منطقه چین امروزی هم دختران خود را زنده به گور می‌کردند و یا با تولد نوزاد دختر، پای او را در همان دوران نوزادی در سرب داغ می‌گذاشتند تا پای او فلج شود و وقتی بزرگ شد، نتواند از خانه خارج شود. در چنین اوضاعی بود که نور اسلام با بعثت پربرکت خاتم الانبیاء صلّی اللّه علیه و آله بر جان و دل مردم در طول تاریخ تابید تا سبک زندگی اسلامی را به آن‌ها آموزش دهد و فرهنگ ناب و کامل همراه با فضیلت‌های اخلاقی را در جوامع انسانی نهادینه کند.

هدف از بعثت رسول خاتم صلوات الله علیه

ـ اهمیت و جایگاه مکارم و فضیلت‌های اخلاقی و نهادینه کردن آنها میان انسان‌ها تا چه‌اندازه است که خداوند متعال، پیغمبر خود را برای این منظور مبعوث فرموده است؟

رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله برای اخلاق پسندیده، ایمان و عقیده قلبی و عقلی به نبوت مبعوث شده‌اند، چون زمانی که مکارم اخلاقی در دوران انسان و در عقل او به کمال رسیده باشد و انسان با عقل خود آن را پذیرفته و درک کرده باشد، در وجودش پایدار نگه می‌دارد، به این ترتیب است که اخلاقی که از ایمان و عقل برخاسته است، اخلاق ظاهری و باطنی او را پاک می‌کند.

آن‌طور که تاریخ اسلام را مرور می‌کنیم، پیغمبران خدا علیهم السلام همگی به فضیلت‌های اخلاقی توجه داشته و مردم را به این سمت هدایت کرده‌اند اما این نکته در بعثت حضرت خاتم الانبیاء صلّی اللّه علیه و آله به کمال رسیده است، بر همین اساس بوده که دانشمندان دینی و عالمان اسلامی به این اصل مهم توجه زیادی داشته‌اند و برای تهذیب اخلاق در جامعه، فداکاری‌ها و ایثارهای زیادی کرده‌اند، به این علت که سرچشمه و منبع نهضت عالم‌گیر اسلام، همان اخلاق نیکو و فضیلت‌هایی است که بر اثر نبوت حضرت محمّد صلّی اللّه علیه و آله به جامعه ارائه شد.

ارتباط میان رشد عقلی و آراسته‌شدن به مکارم اخلاقی

ـ چه ارتباطی میان مکارم اخلاقی و عقل وجود دارد؟

در روایتی از پیغمبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله می‌خوانیم که آن حضرت فرمودند: «إنّی بعثت معلّماً» به این معنا که "من به‌عنوان یک معلم مبعوث شده‌ام"، درواقع آن حضرت معلم بشریت است که در طول 23 سال رسالت و نبوت خود، زحمات زیادی برای مردم در طول تاریخ کشیدند که جامعه جهانی مدیون زحمات و تلاش‌های آن حضرت است. در زمینه شخصیت و تلاش‌های آن حضرت مطالب بسیاری زیادی وجود دارد که همگی ثابت می‌کند هدف نبی مکرّم اسلام رشد عقلی و اخلاقی بشریت بوده و این دو، همراه و همگام هم خواهند بود.

بیشتر بخوانید

ـ همین نکته که نبی مکرّم اسلام به‌عنوان معلمی برای مردم در طول تاریخ مبعوث شده است، در سوره مبارکه جمعه هم مورد تأکید قرار گرفته است.

درست است، در سوره جمعه می‌خوانیم: «هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیهِمْ آیاتِهِ وَ یزَکِّیهِمْ وَ یعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَ الْحِکمَةَ وَ إِن کانُوا مِن قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ؛ و کسی است که میان جمعیت درس‌نخوانده، رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آن‌ها می‏‌خواند و آن‌ها را تزکیه می‏‌کند و به آنها کتاب (قرآن) و حکمت می‏‌آموزد هرچند پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند.»، درواقع تزکیه و تعلیم هر دو کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند و پیغمبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله، مسئول رساندن عقل و اخلاق به کمال خود بوده‌اند.

دوران جاهلیت، دوران غفلت همه انسان‌ها بود

ـ برای روشن شدن اهمیت به کمال رساندن اخلاق، خوب است آشنایی مختصر و مجملی با اوضاع صدر اسلام و امروز زندگی خود داشته باشیم، آن دوران اخلاق انسان‌ها در چه‌حدی بود که نبی مکرم اسلام، هدف از رسالت خود را اتمام مکارم اخلاق عنوان کردند؟

برای آشنایی با مفاهیم قرآن کریم از جمله موضوع رسالت رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و معلمی آن حضرت باید با اوضاع آن زمان آشنا باشیم، از یک سو از نظر خداپرستی کار انسان آن دوران به جایی رسیده بود که جای خالق و مخلوق را تغییر داده بود و نمی‌دانست، درواقع انحطاط عقلی انسان به‌حدی بود که مخلوق و درست‌کرده دست خود را خالق خود می‌نامید، با دست خودشان مجسمه و بت می‌ساختند و از روی جاهلیت آن را خالق خود می‌دانستند و می‌پرستیدند.

ـ البته عده‌ای بت‌ها را شریک خدا می‌دانستند.

درست است، برخی افراد بت‌ها را خدای یکتا نمی‌دانستند و آن‌ها را به‌عنوان شریکان خدا در نظر می‌گرفتند و برای همین آن‌ها را عبادت می‌کردند. آن‌ها گمان می‌کردند به‌وسیله این بت‌ها و سنگ و چوب‌ها، به خدای یکتا مقرب می‌شوند و حتی اموری مثل بارش باران و لطف‌های خدا را از طریق همین بت‌ها ممکن می‌دانستند، مثلاً وقتی خشک‌سالی می‌شد، از بت‌ها می‌خواستند که باران ببارد و نعمت و روزی آن‌ها را زیاد کنند.

حتی گاهی اوقات با خرما، بت درست می‌کردند، آن را پرستش می‌کردند و بعد آن خرما را به‌عنوان تبرک می‌خوردند، غافل از اینکه خدا و خالق باید در هر امر و کاری از مخلوق و آفریده خود بی‌نیاز باشد. این نهایت غفلت و جهالت انسان آن دوران را نشان می‌دهد که عقل او به‌شدت نزول کرده بود.

از سوی دیگر در سبک زندگی مردم آن دوران مشاهده می‌شد که در همه امور به قعر تاریکی‌ها و جهالت فرو رفته بودند، دختران را که به‌عنوان نعمت به آن‌ها داده می‌شد، زنده به گور می‌کردند و از داشتن دختر، خجالت‌زده بودند. در زمینه‌های اقتصادی به‌شدت اهل ربا و قمار بودند و درآمدهای حرام داشتند. روابط درون خانواده و اجتماعی به‌شدت نزول کرده و فرهنگ غلطی بر زندگی آن‌ها حاکم شده بود.

اندیشه‌های جاهلیت در یونان باستان

ـ آیا این نوع رویکردهای غلط جاهلیت فقط میان اعراب وجود داشت؟ به‌هرحال می‌دانیم که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله که برای هدایت همه انسان‌ها در تمام زمین و تمام تاریخ مبعوث شدند، مردم سرزمین‌های دیگر چه فرهنگ و آداب غلطی داشتند که نیاز به هادی و پیشوای الهی داشتند؟

نکته مهمی است، چون تمام آنچه در مورد جاهلیت و دوران قبل از بعثت نبی مکرم اسلام عنوان می‌شود، گویا تنها برای مردم سرزمین عربستان بوده است، این در حالی است که حتی یونانیان آن زمان که در علم فلسفه فعال بودند، باور داشتند که موجودات زنده سه نوع هستند، شامل: انسان، حیوان و زن! درواقع زنان را جزء انسان‌ها نمی‌دانستند و طبق همین باور غلط و اندیشه منحرفانه، زنان را از هر نوع حقوق انسانی دور می‌دانستند و آن‌ها را مثل حیوانات خرید و فروش می‌کردند.

در این شرایط می‌توان نگاه کرامت اسلام به زنان را در نظر گرفت و تأثیر فرهنگ اصیل اسلامی در سوی‌گیری و بهبود سبک زندگی انسان‌ها درک کرد. نه‌تنها در عربستان، بلکه حتی در چین هم مردم دختران خود را زنده به گور می‌کردند، حتی مردم چین، با تولد دختران پای او را در همان دوران نوزادی در سرب داغ می‌گذاشتند تا پای او فلج شود و وقتی بزرگ شد، نتواند از خانه خارج شود.

در زمینه خوراک هم چیزی نبود که انسان‌های آن دوران نخورند، همان‌طور که در خطبه 26 نهج‌البلاغه می‌خوانیم که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در این باره می‌فرمایند: «تَشْرَبُونَ الْکَدِرَ وَ تَأْکُلُونَ ‏الْجَشِبَ وَ تَسْفِکُونَ دِماءَکُمْ وَ تَقْطَعُونَ أَرْحامَکُمْ، أَلاَصْنامُ فِیکُمْ مَنْصُوبَةٌ، وَ الْاثامُ بِکُمْ ‏مَعْصُوبَةٌ.» به این معنا که «آب‌های آلوده می‏‌نوشیدید و غذاهای ناگوار می‏‌خوردید، خون یکدیگر را به‌ناحق می‏‌ریختید و پیوند خویشاوندی را می‏‌بریدید، بت‌ها میان شما پرستش می‏‌شد و مفاسد و گناهان، شما را فرا گرفته بود.»، همه این گرفتاری‌ها به‌دلیل نداشتن علم و اخلاق بود که موجب این اندازه از انحطاط فرهنگی شده بود.

ـ در این شرایط، بعثت پیغمبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله چه برکاتی برای مردم داشت؟

اولین حرکت رسول خدا صلّی الله علیه و آله این‌گونه تبیین شد که: «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ؛ اِقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ؛ خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ؛ اِقْرَأْ وَرَبُّکَ الْأَکرَمُ؛ الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ؛ عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ‌یعْلَمْ» به این معنا که «به نام خداوند بخشنده بخشایشگر؛ بخوان به نام پروردگارت که (جهان را) آفرید، همان کس که انسان را از خون بسته‏‌اى خلق کرد. بخوان که پروردگارت (از همه) بزرگوارتر است؛ همان کسى که به‌وسیله قلم تعلیم نمود و به انسان آنچه را نمى‏‌دانست یاد داد.»، درواقع اولین آیاتی که در غار حرا بر نبی مکرم اسلام نازل شد، دستور به عقل و اخلاق بود، در وهله اول می‌فرماید که به نام جلاله «اللّه» و خدای واحد بخوان، یعنی اول توحید را درست کن و در وهله دوم علم انسان‌ها را بالا ببر و ارتقاء بده. در سایه همین ایمان و علم است که انسان به کمال می‌رسد.

نهضت سوادآموزی در مکتب نبی مکرم اسلام

وقتی سطح ایمان و علم مردم بالا برود، آن‌ها خود به خود دارای فرهنگ صحیح زندگی خواهد شند و از زیر یوغ حیوانیت خارج می‌شوند و عقل بشر در سایه ایمان و علم کامل می‌شود. در ابتدای دین اسلام ذکر شریفی است که «قولوا لا اله الّا اللّه تفلحوا» بگویید خدایی جز خدای یکتا نیست تا رستگار شوید. تأکید اساس و اصل اسلام توحید است که در ابتدای اسلام آموزش داده می‌شود. البته سال‌ها طول کشید که پیغمبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله موفق شدند موضوع وحدانیت خدای متعال را به مردم آموزش دهند و در عقل آن‌ها نهادینه کنند تا عقل انسان بر مدار درست و صحیح خود برگردد.

در عین حال تأکید آن حضرت بر آموزش علم موضوعی بود که باید به آن توجه ویژه شود، چنان‌که می‌فرمودند: «طلب العلم فریضة علی کلّ مسلم و مسلمة» به این معنا که طلب علم بر هر مرد و زن مسلمان واجب است، حتی در برخی از جنگ‌ها دیده می‌شد که پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله می‌فرمودند که "هر اسیری که ده مسلمان را باسواد کند، آزاد خواهد شد."، در عین حال به افرادی که علم آموخته بودند، می‌فرمودند که "علم خود را به بقیه مردم هم آموزش بدهید."، به این صورت نهضت سوادآموزی به این ترتیب توسط رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله راه‌اندازی شد.

نظر بدهید


نام:


ایمیل:


موضوع:


توجه: دیدگاه هایی که حاوی توهین و تهمت و یا فاقد محتوایی که به بحث کمک میکند باشند احتمالا مورد تایید قرار نمیگیرند.