یک سند وجود ندارد که میرزا کوچک خان تجزیه‌طلب بود + عکس


یک تاریخ ‍پژوه گفت: کسانی میرزا را تجزیه طلب می‌دانند که خودشان عامل انگلیس بودند. تمام اسناد و کتاب‌های نهضت جنگل را مطالعه کردیم و یک سند دال بر‌اینکه گفته شود ما باید کشور‌ ایران و گیلان را تجزیه و جمهوری گیلان‌ ایجاد کنیم، وجود ندارد.

12/4/2021 11:44:34 AM
کد خبر: 7726

به گزارش سارنا به نقل از فارس، نهضت جنگل از نخستین حرکت‌های ملت‌ ایران در پاسخ به عدم تحقق آرمان‌های انقلاب مشروطه بود که فریاد حق‌طلبی را از گلوی فدائیان جنگل، سر داد که پس از هفت‌سال مبارزه و پشت سرگذاشتن فراز و نشیب‌های بسیار با شهادت میرزا کوچک‌خان به پایان رسید. به همین مناسبت با میثم عبدالهی تاریخ‌پژوه به گفت‌وگو نشستیم که در ذیل می‌آید: 

‌‍‍‍‍‍* ایران در زمانی که نهضت جنگل شکل گرفت در چه شرایط تاریخی به سر می‌برد، زمینه‌های پیدایش‌ این قیام چه بود و قیام جنگل چه اهدافی داشت؟

نهضت جنگل یکی از بزرگترین نهضت‌های تاریخ معاصر‌ ایران است‌. این نهضت بعد از نهضت امام خمینی (ره) که نهضتی عظیم و پانزده ساله بود، نهضتی هفت ساله بود. درباره‌ این نهضت و خود شخصیت میرزا کوچک خان، کتاب‌ها و منابع زیادی وجود دارد که هر چند بیشتر آنها توسط دشمنان نوشته شده است اما به‌هرحال درباره اثرگذاری او در آن برهه تاریخی منابع زیاد است.

درباره خود نهضت جنگل و‌ اینکه از کجا شروع شد، باید پاسخ دهم همانطور که اشاره کردم‌، این نهضت هفت ساله است اما بیشتر منابع فقط به یک سال و نیم آخر آن پرداخته‌اند.

*چرا به آن پنج سال و نیم کمتر پرداخته شده ، آیا غرض‌ورزی داشته‌اند؟

بله، ببینید تلاش زیادی شد که‌ این دوره مورد غفلت قرار بگیرد، چرا که بحث تأسیس نهضت را می‌خواستند، حذف کنند. به‌هرحال بیشتر منابع در دوره پهلوی‌ها نوشته شده و پهلوی‌ها هم کسانی بودند که با کودتای انگلیسی سوم اسفند سرکار آمدند و خودشان میرزا را کشتند و سرکار آمدند.

یعنی شخصیت خبیثی که دستور‌ این  جنایت را داد، خود رضاخان البته پشت پرده و با دست‌های انگلیس بود و خود‌ این بحث مفصلی می‌طلبد که بگوییم رضاخان برای‌ اینکه جنایت خود را بپوشاند و چهره میرزا را که قهرمان مبارزاتی مردم‌ ایران بود، خراب کند و فضای آن دوره را پرشبهه نشان دهد، منابع را به‌ این سمت برد.

به همین دلیل است که نهضت جنگل به شدت از سوی عوامل استعمار، انگلیسی و پهلوی‌ها کوبیده شد و آنچه که مورد علاقه استعمار انگلیس است، همین بود که اتهامات نهضت جنگل نوشته شود.

‌این اتهامات از سوی دو دسته بود، یکی جریان روشنفکری لیبرال سلطنت طلب، یعنی افرادی مثل تقی‌زاده و فروغی و شبهاتی که به پای میرزا بستند و دوم جریان روشنفکری چپ که تلاش کردند میرزا را مصادره و به نهضت خیانت کرده و آن را نابود کنند.‌ این‌ها در شهادت میرزا نقش داشتند.


سیدحسن تقی‌زاده در حال گفت‌وگو با صادق رضازاده شفق

همه‌ این‌ها تلاش کردند که چهره میرزا را بد نشان دهند و دروغ‌هایی مثل چپ، کمونیست، دزد، یاغی‌گر و تجزیه‌طلب را به او ببندند اما در  واقع همه‌ این اتهامات مورد پسند دربار و شاه بود و هیچ ارتباطی با نهضت جنگل نداشت تا سال پنجاه و هفت که دست افراد سالم بسته بود.

* فکر نهضت از چه زمانی در ذهن میرزا جرقه زد و چطور پیش رفت؟

نهضت جنگل در سال ۱۳۳۳ و طبق اسناد در عید فطر شروع شد. فضای نهضت جنگل پس از جنگ جهانی اول است، در دوره‌ای که‌ ایران تازه اعلام بی‌طرفی کرده اما روس‌های تزاری و متحدانشان از شمال و جنوب‌ ایران را محاصره کردند و فضای وحشتناک قحطی و ترور و بیماری کشور را دربر گرفته بود.

به پیش از‌ این دوره هم بپردازیم‌ اینکه‌ ایران درگیر مشروطه بود و انگلیس‌ها و روس‌ها در آن دوره هم یک سری رفتارهای عجیب و غریبی داشتند و سعی می‌کردند در ‌ایران دخالت کنند.

در هر حال در سال ۱۳۳۰ ه. ق، روس‌ها کل مناطق شمالی‌ ایران را با موافقت انگلیسی‌ها اشغال کردند، هنوز جنگ جهانی شروع نشده و رشت، تبریز و مشهد از مهمترین شهرهای اشغالی بود. در‌ این قضایا در شهرهای شمالی، عده‌ای از مشروطه‌خواهان و مردم رشت کشته شده بودند، مشروطه تعطیل و در تبریز عده‌ای کشته و بالای دار رفته بودند، حرم مقدس رضوی در همان سال بمباران و هتک حرمت شد و مشهد در تصرف بود. در واقع در رشت هم با کشتار، ترور و دستگیری به طور کامل در دست روس‌ها بود.

کنسول روسیه تزاری در همان اثنی، لیست مفصلی به وزارت امور خارجه دارد که ‌این‌ها عده‌ای از مشروطه‌خواهان بودند که باید از رشت اخراج شوند و فعالیت سیاسی و اجتماعی نداشته باشند و میرزا هم از جمله‌ این افراد بود و قرار شد که براساس حکم روسیه تزاری، اینها پنج سال از ‌ایران تبعید شوند و تبعید هم شدند. بنابراین فضا ‌اینطور بود که روس‌ها در‌ ایران حکم صادر می‌کردند.

میرزاکوچک خان در جریان مشروطه از جمله فاتحین تهران و فعالان مشروطه بود و عده دیگری از علمای رشت هم در ‌این جریان، فعالیت پررنگ داشتند، میرزا هم در ‌این قضایا حکم تبعید را می‌گیرد و‌ این مدت پنج ساله را در تهران بوده و ارتباطش را بعد از فتح تهران با رئوس مشروطه قطع کرده بود، چون مشخص شد که رئوس مشروطه رشت از عوامل انگلیس در ‌ایران بودند و کشور را چپاول و ترور می‌کردند و‌ این فضا باعث شد که میرزا تذکرات زیادی به سران مشروطه گیلان داد و با آنها چندین سال ارتباط نداشت تا‌ اینکه در سال ۱۳۳۳ در صدد برآمد که یک کار جدی برای مقابله با استعمار ‌ایران کند و فکر نهضت جنگل در همین اثنی در ذهن میرزا جرقه می‌خورد.

میرزا از جمله علمای برجسته معمم رشت بود و علمای برجسته دیگری هم در رشت از اساتید او بودند. بنابراین او همه فعالیت‌هایش در دوره مشروطه در عرصه روحانیت بوده و در رشت هم انجمن روحانیون ‌ایران را تأسیس کرده بوده و عده‌ای از طلاب و فضلای رشت در‌ آن جا حضور داشتند.


میرزا کوچک خان جنگلی در دوران طلبگی

زمانی که او احساس کرد، دولت مرکزی دستش برای کوتاه کردن دست استعمار بریده است، تصمیم گرفت خودش برای نجات‌ ایران کاری کند و امنیت مردم را بازگرداند،‌ این‌ها همه در سخنرانی‌ها و نامه‌های میرزا موجود است. او در‌ این سخنرانی‌ها می‌گوید که وقتی دولت کاری نمی‌کند، ما به عنوان علما وظیفه داریم که برای امنیت و استقلال‌ این مردم کاری کنیم تا کشور تحت سلطه خارجی‌ها نباشد.

او در یکی از سخنرانی‌هایش می‌گوید که در دین اسلام گفته شده، در برابر کسانی که چشم طمع به سرزمین‌های اسلامی دارند، ما وظیفه داریم فداکاری کرده و حتی اگر شهید هم شویم باز هم باکی نداریم. در هر صورت میرزا در‌ این فضا وارد کار شد و ‌این بحث شروع نهضت جنگل است.

میرزا در راستای مشروطه زخمی و جانباز شده بود و در فتح رشت، تهران و قزوین شرکت کرده بود اما بعد به ‌این نتیجه رسید مشروطه خواهان کسانی نیستند که بخواهند برای اسلام و ‌ایران دل بسوزانند پس با آنها قطع ارتباط کرد. بعد او جدا فعالیت‌هایی را شروع و به صورت مستقل کار کرد تا وارد رشت شود. او مخفیانه وارد رشت شد و با چند نفر از دوستانش وارد مشورت برای مقابله با استعمار، حفظ استقلال و بیرون کردن اجنبی شد. از جمله‌ این افراد دکتر حشمت است.


میرزا کوچک خان جنگلی در دوران فعالیت‌های مشروطیت

پس از آن او موفق شد که حمایت دوستانش را جلب کند. اول چند نفر از علما با کنسول روسیه به گفت‌وگو نشستند و موفق شدند که او را راضی کنند تا میرزا وارد رشت شود.

کنسول روسیه هم با ‌این شرط که میرزا تعهد بدهد هیچ فعالیت سیاسی انجام ندهد و منافع روسیه را به خطر نیاندازد، قبول کردند که میرزا وارد رشت شود. میرزا هم وارد رشت شد و با ده نفر از علمای برجسته رشت تشکیلاتی به نام هیأت اتحاد اسلام به صورت سری به راه انداختند و هیچ‌کس از تاسیس آن خبر نداشت و همه علمای برجسته رشت به همراه حاج احمد کسمایی تاجر(تنها عضو غیر مجتهد و غیر روحانی) عضو‌ این تشکیلات شدند.‌

این تشکیلات در قالب مراسم‌های مذهبی پوششی، کار خود را شروع کرد و علمای برجسته عضو‌ این جلسات در واقع موسسین نهضت جنگل بودند. در منابع موجود تلاش شده تا نقش‌ این علما مطرح نشود. نهضت جنگل سه برهه دارد که برهه اول، سه ساله، برهه دوم، برهه دو ساله و برهه آخر هم یک سال و نیم آخر است.

* ویژگی‌های هر یک از ‌این برهه‌ها را شرح دهید؟

دوره سه ساله اول دوران رهبری هیأت اتحاد اسلام و نهضت جنگل یعنی سال‌های ۱۳۳۳ تا ۱۳۳۶ است، در این سال‌ها کل تصمیمات و برنامه‌های نهضت توسط هیأت اتحاد اسلام که علمای برجسته رشت بودند، گرفته می‌شد.‌

این علما مغز متفکر شورای مرکزی بودند و میرزا هم بازوی اجرایی‌ این‌ها بود چرا که از همه کوچکتر بود. همه‌ این تلاش‌ها برای مقابله با استعمار و دستیابی به استقلال صورت می‌گرفت.

در همین شورا تصمیم گرفته شد که نهضت جنگل یک تشکیلات پارتیزانی در جنگل گیلان و فومن و تولم، فعالیتش را شروع و افرادی که در آن هستند، به‌این شکل مشغول باشند.

*چه توفیقاتی‌ در‌ این سه سال به دست آوردند؟

آن دوره همانطور که گفتم‌، ایران در تصرف روسیه بود و نهضت جنگل هم در‌ این سال‌ها چند جنگ بزرگ با عوامل خارجی، خوانین داخلی و قزاق‌های روسیه تزاری و دولت مرکزی و بعد هم انگلیسی‌ها داشتند. از جمله‌ این افراد داخلی همین رضاخان، تیمورتاش که حاکم گیلان هم شده بود، فضل الله زاهدی و رزم آرا که در خاطراتشان هم گفته‌اند بودند که در‌ این برهه چند ساله همه در گیلان با نهضت جنگل درگیر بودند.


فضل‌الله زاهدی در لباس نظامی در دوران رضاخان

 

نهضت جنگل تا سال ۱۳۳۴ هجری قمری دولت مرکزی‌ ایران را به رسمیت می‌شناخت و حتی برای تاسیس روزنامه جنگل هم‌ از دولت مرکزی درخواست امتیاز کرده بودند. این در شماره اول روزنامه هم آمده و گفته شده که‌ این‌ها‌ ایرانی‌هایی هستند که به قوانین کشور احترام می‌گذارند و همه قوانین را برای خود لازم الاجرا می‌دانند و شش سال شرایط‌ این‌طور بود. بنابراین خود جنگلی‌ها به‌ این مسائل احترام می‌گذاشتند اما خودشان هم می‌گویند که از بس برای تاسیس روزنامه درخواست کردند، مجبور هستند بدون مجوز کار کنند، چرا که دولت به آنها جواب نداده است.

*درباره ویژگی‌های دوره دوم نهضت جنگل هم برایمان بگویید؟

دوره دوم مربوط به دوران رهبری کمیته اتحاد اسلام از سال ۱۳۳۶ تا ۱۳۳۸ هجری قمری است‌ این هیأت یازده ـ دوازده نفره‌ای بوده اما مشخص نیست چه کسانی بودند چرا که‌ اینها را در منابع مخفی کرده و حتی اسم علما و نقششان را هم نگفته‌اند، علتش هم‌ این بوده که نقش علما را کمرنگ کنند. ما خودمان یک لیستی با حدس و گمان پیدا کردیم که همه قطعی نیستند.

در‌این برهه هیأت اتحاد اسلام به کمیته‌ای با تغییراتی مثل حضور افراد غیر روحانی تبدیل شد. نام و افراد‌ این کمیته مشخص است و دیگر کار مخفی نمی‌کردند. منتها خیلی مسائل که در منابع مطرح شده در فضای کشور هم بازتاب پیدا کرده و طبیعی هم هست.

اما در یک سال و نیم آخر که ۱۳۳۸ تا ۱۳۴۰ ه.ق است، جمهوری‌ ایران مطرح شده بوده و اصلاً حرفی از جمهوری گیلان نیست و در اسناد نهضت جنگل هم یک سند که نوشته شده باشد، جمهوری گیلان، وجود ندارد و‌ این موارد در منابع تجزیه‌طلب‌هاست که به میرزا کوچک خان بسته شده است.

میرزا خودش گفته که همه فعالیت‌های من در راستای استقلال‌ ایران است و در نامه‌ای که او برای سفیر شوروی در تهران نوشته، آورده که من تجزیه‌ ایران را خیانت می‌دانم و‌ این عین تعبیر میرزاست و نهضت برای استقلال‌ ایران به وجود آمد و واقعا هم‌ این همه جنگ و تلاش و زحمت شبانه روز در جنگل و شرایط سخت پارتیزانی برای استقلال خواهی است.

حال کسانی میرزا را تجزیه طلب می‌دانند که خودشان عامل انگلیس بودند،‌ اینها کتاب‌های زیادی در‌ این فضا نوشتند اما هیچ سندی در‌ این زمینه ندارند که میرزا گفته باشد من می‌خواهم رشت را پایتخت و‌ ایران را تجزیه کنم.

میرزا اعلامیه داد که جمهوری‌اش، جمهوری‌ ایران است و در‌ این اعلامیه می‌گوید که ما باید پایتخت را بگیریم و جمهوری ما در کل‌ ایران باید برقرار شود، آن زمان جمهوری ما موقتی است و پس از آن باید به آرا مردم گذاشته شود و سپس جمهوری ما با رأی مردم دائمی خواهد شد.

گرفتن تهران و مازندران خیلی در دوره نهضت جنگل مهم است. هر چند بحث فتح تهران برای نیروهای میرزا چیز عجیبی نبود چون قبل از آن هم تهران گرفته شده بود و راه و حکومت تغییر کرده بود و میرزا هم جزو فاتحین تهران بود حال ابتدا بحث مشروطه خواهان و عوامل انگلیس هم دخیل بود اما بعد هم رشتی‌ها آمدند. منتها تبریزی‌ها در آن دوره با دلائل مختلف نتوانستند به تهران برای فتح کمک کنند.

در هر حال دوره سوم بحث جمهوری خواهی میرزا و نهضت جنگل به صورت جدی مطرح شد. او بحث جمهوری اسلامی‌ایران را در رشت مطرح می‌کند، جمهوری او جمهوری شوروی نبوده، شورا در رأس جمهوری بوده است و‌ این هم جزو مباحثی بود که شبهاتش وجود دارد. جمهوری او سوسیالیستی و شوروی نبوده و به خاطر فضای جنگل و پارتیزانی بودن شرایط، لازم شد که لباس رزم بپوشد و از فضای روحانیت و معمم بودن فاصله بگیرد.

در‌ این دوران میرزا یک نامه به یکی از مسئولین ارتش قزاق می‌نویسد و در آن می‌گوید که انگلیس می‌خواهد کشور ما را استعمار کند و‌ این دولت خبیث می‌خواسته‌ ایران را در بازارهای لندن بفروشد. شما دارید از‌ این دولت دفاع می‌کنید و تلاش می‌کنید آن را برقرار نگه دارید؟ میرزا می‌گوید که ما به هیچ وجه‌ این استعمار را نمی پذیریم و‌ این دولت هم باید برکنار شود و ما هم به هیچ‌وجه با آن کنار نمی‌آییم. همه‌ این‌ها باعث شده که ما به فکر بیافتیم کشورمان را به استقلال و جمهوری برسانیم. این نامه خیلی جالب و کوبنده است.

در هر حال میرزا کوچک خان خودش مشروطه خواه بود اما بعد از مدتی خودش متوجه شد که‌ این فضای مشروطه، آنی نیست که باید باشد و به همین دلیل هم گفته بوده که‌این مشروطه که ما دیدیم توسط افراد درباری اجازه اجرا ندارد و همان فضای استبدادی سابق را‌ ایجاد کرده و عوامل انگلیس در رأس قرار گرفتند. این فضا واقعاً چه فضایی است و جوابگوی ملت‌ ایران‌ نیست. جمهوری میرزا یک جمهوری اسلامی با نوع آرمان‌ها و اهداف خاص خود بود که بسیار جالب و مهم است.

رحمت رمضانی

نظر بدهید


نام:


ایمیل:


موضوع:


توجه: دیدگاه هایی که حاوی توهین و تهمت و یا فاقد محتوایی که به بحث کمک میکند باشند احتمالا مورد تایید قرار نمیگیرند.