به گزارش سارنا به نقل از تسنیم، به باور شیعه، عدم ایمان به مهدویت مساوی با انکار تمام رسالت انبیا و ولایت ائمه علیهمالسلام است. از این جهت در گام اول ایمان به امام غایب و در گام بعد مطالعه و تفکر درباره ملحقات آن مثل آخرالزمان و ظهور، مورد تأکید آیات و روایات است. هرچند عموم شیعیان نسبت به امام عصر عجل الله تعالی فرجه اعتقاد راسخ یافته و با همین تفکر مقابل استکبار جهانی ایستادگی به خرج دادهاند، اما در گام دوم که همان تفکر و تدبر درباره آخرالزمان و ظهور است، جامعه نخبگانی ورود جدی نداشتهاند.
این در حالی است که از صدر اسلام تا دوران ائمه علیهمالسلام، مهدویت، آخرالزمان و ظهور از اصلیترین معارف محسوب میشد تا حدی که حتی دشمنان به طمع دستیابی به قدرت، سعی کردند خود را مصداق منجی معرفی کنند؛ به این صورت که فضای فکری و جوّ قالب بر مردم در سالهای پایانی حکومت بنیامیه به قدری ملتهب و مناسب قیام بود که افراد مختلف به امید رهایی از حکومت ظالمانه و غاصبانه بنیامیه، دست به قیامهای متعددی زدند که در این بین موضوع جانشینی یکی از خاندان رسول خدا به عنوان مهدی از جایگاه ویژهای برخوردار بود؛ از مهمترین این قیامها میتوان به قیام زید بن علی، قیام معاویه طالبی، قیام خراسانیان، قیام نفس زکیه و روی کار آمدن عباسیان اشاره کرد که در این بین، عباسیان اقدامات وسیعی در نسبت دادن جریان منجی به خاندان خود به خرج دادند.
در مقابل این جریانات باطل، ائمه علیهمالسلام کوشیدند تا تبیین صحیحی نسبت به موعود ارائه دهند تا از یک سو جامعه را از فتنه مدعیان مصون نگه دارند و از دیگر سو به معرفی مهدویت حقیقی و تصویری از آیندهی پیش رو ارائه دهند. هر اندازه به دوران ولادت امام زمان (عج) و عصر غیب نزدیک میشویم، حساسیت زیادی را از سوی ائمه نسبت به امر مهدویت شاهدیم؛ دوران امام جواد علیهالسلام از این امر مستثنی نبود. آن امام بزرگوار در کنار معرفی مهدویت راستین، به تشریح آینده و فتنههای آخرالزمانی میپرداختند و به این مناسبت، راهکارهایی را در راستای عبور از این فتنهها ارائه میدادند؛ به عنوان نمونه فردی به نام صقر بن أبىدلف گوید: از امام جواد شنیدم که میفرمود:
امام پس از من فرزندم على است، امر او امر من و سخن او سخن من و طاعت او طاعت من است و امام پس از او فرزندش حسن است، امر او، امر پدرش و سخن او سخن پدرش و طاعت او طاعت پدرش باشد، سپس سکوت کرد. گفتم: اى فرزند رسول خدا، امام پس از حسن کیست؟ او به شدت گریست، سپس فرمود: پس از حسن فرزندش قائم به حقّ امام منتظر است، گفتم: اى فرزند رسول خدا، چرا او را قائم میگویند؟ فرمود: زیرا او پس از آنکه یادش از بین برود و اکثر معتقدین به امامتش مرتدّ شوند قیام میکند. گفتم: چرا او را منتظر میگویند؟ فرمود: زیرا ایام غیبتش زیاد شود و مدّتش طولانى شود و مخلصان در انتظار قیامش باشند و شکّاکان انکارش کنند و منکران یادش را استهزاء کنند و تعیینکنندگان وقت ظهورش دروغ گویند و شتابکنندگان در غیبت هلاک شوند و تسلیمشوندگان در آن نجات یابند؛ إِنَّ مِنْ بَعْدِ الْحَسَنِ ابْنَهُ الْقَائِمَ بِالْحَقِّ الْمُنْتَظَرَ فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لِمَ سُمِّیَ الْقَائِمَ قَالَ لِأَنَّهُ یَقُومُ بَعْدَ مَوْتِ ذِکْرِهِ وَ ارْتِدَادِ أَکْثَرِ الْقَائِلِینَ بِإِمَامَتِهِ فَقُلْتُ لَهُ وَ لِمَ سُمِّیَ الْمُنْتَظَرَ قَالَ لِأَنَّ لَهُ غَیْبَةً یَکْثُرُ أَیَّامُهَا وَ یَطُولُ أَمَدُهَا فَیَنْتَظِرُ خُرُوجَهُ الْمُخْلِصُونَ وَ یُنْکِرُهُ الْمُرْتَابُونَ وَ یَسْتَهْزِئُ بِذِکْرِهِ الْجَاحِدُونَ وَ یَکْذِبُ فِیهَا الْوَقَّاتُونَ وَ یَهْلِکُ فِیهَا الْمُسْتَعْجِلُونَ وَ یَنْجُو فِیهَا الْمُسْلِمُونَ. (کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص 378)
طبق این حدیث، در عصر غیبت اکثر معتقدین به امامت امام عصر نسبت به امامت ایشان مرتد میشوند. موضوع ارتداد اقوام در آخرالزمان از مسائلی است که در سایر احادیث به آن اشاره شده است؛ از جمله اینکه یونس بن عبدالرحمن یکی از یاران امام کاظم علیهالسلام میگوید نزد حضرت رفتم و گفتم ای فرزند رسول خدا آیا تو قائم بر حق هستی؟ حضرت در پاسخ فرمود: «من قائم به حق هستم، اما قائم کسی است که زمین را از دشمنان خدای عز و جل پاک میکند و آن را از عدالت پر میکند، همانگونه که از جور و ظلم پر شد. او پنجمین از پسران من است. برای او غیبتی طولانی است، و ترس بر خودش امتداد دارد. در آن اقوامی مرتد میشوند و در آن گروهی دیگر ثابت قدم میمانند؛ یَرْتَدُّ فِیهَا أَقْوَامٌ وَ یَثْبُتُ فِیهَا آخَرُونَ»؛ سپس امام به راهکار مصونیت از این فتنه اشاره کرده، فرمود «خوشا به حال شیعه ما، آنهایی که به ریسمان ما در غیبت قائم ما چنگ انداختند و در راه ولایتمان ثابت قدم هستند و از دشمنان ما بیزاری میجویند. آنها از ما و ما از آنها هستیم. قطعاً به امام بودن ما راضی هستند و ما نیز به شیعه بودن آنها راضی هستیم؛ پس خوشا به حال آنها. سپس [باز هم] خوشا به حال آنها؛ به خدا سوگند آنها در درجههای ما روز قیامت همراه ما هستند.» (کمال الدین و تمام النعمة، ج2 ، ص361)
نظر بدهید