به گزارش سارنا به نقل از مهر، شورای سیاستگذاری سی و یکمین دوره نمایشگاه بینالمللی کتاب در آخرین نشست خود که چهارشنبه گذشته برگزار شد نتوانست درباره ترکیب و ساختار تازه نمایشگاه کتاب به قطعیتی دست پیدا کند.
با وجود اینکه در تمامی دو هفته گذشته دستور کار اصلاح ساختار نمایشگاه کتاب با مدیریت مشاور اجرایی معاونت فرهنگی در دستور کار بوده است و در این زمینه بحثهای متعددی انجام شده است، به نظر میرسد این ساختار تازه برای اجرایی شدن هنوز نتوانسته اقناع عمومی اعضای شورا را به دست بیاورد.
در ساختار تازه اتفاقات تازهای در زمینه ادغام کمیتهها و نیز تقلیل جایگاه برخی کمیتهها به بخش در نظر گرفته شده است که یکی از عجیبترین آنها ادغام کمیته ناشران خارجی وکمیته امور بینالملل نمایشگاه و حذف بخشهایی از آنها از جمله سرای بازار جهانی کتاب است.
از دیگر اتفاقات نیز همانطور که در برخی رسانهها درباره آنها گمانه زنی شده و اطلاع خبرنگار مهر حاکی از قطعی شدن آن است ادغام کمیته روابط عمومی، ستاد خبری و سایت همچنین فضای مجازی و نیز ادغام دو بخش اجرایی و پشتیبانی با هم و کمیته مالی و اداری با هم است.
اما درباره این اتفاق تازه در نمایشگاه که در راستای کوچک سازی و چابکی نمایشگاه و نیز کاهش هزینهها در دست اقدام قرار گرفته است توجه به چند مساله قابل توجه است.
نخست اینکه طبق آئیننامه نمایشگاه کتاب که مصوب و به امضا رسیده توسط وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال 1394 است نمایشگاه کتاب تهران «مهمترین رویداد فرهنگی ایران در حوزه کتاب و نشر بینالملل» است که یکی از اهداف آن «گسترش فرهنگ ایرانی- اسلامی»کتاب و کتابخوانی مبتنی بر اقتصاد و فرهنگ صنعت نشر کتاب در عرصه داخلی و بینالمللی» تعریف شده است و بر همین اساس یکی از اهداف ویژه آن تعامل صنعت نشر داخلی با صنعت نشر بینالملل در ایران تعریف شده است.
با این تفاسیر و با با توجه تاکید این آئیننامه - که بدون اذن وزیر امکان تغییر در آن نیست- بر وجوه بینالمللی نمایشگاه کتاب اصرار بر کاهش و در هم ریختگی بخشهای بینالمللی نمایشگاه کتاب تهران عجیب به نظر میرسد.
از سویی حذف بخش کارنامه نشر که سال گذشته محلی خوب و کارآمدی برای ارتباط آژانسهای ادبی و دبیرخانه طرح گرنت با آژانسهای بینالمللی خرید و فروش حق رایت کتاب و نمایندگان آنها و محلی برای انتقال تجربه ناشران و نویسندگان ایران در مواجهه با بازار جهانی کتاب بود در این ترکیب تازه عجیب به نظر میرسد. در کنار آن ادغام بخش بینالملل که به نوعی پیشانی نمایشگاه کتاب به شمار میرود و دریچه مواجهه آن با بازار جهانی نیز عجیب به نظر میرسد. این مساله زمانی خود را مهم و قابل تامل نشان میدهد که بدانیم برای نخستین بار پس از سه دهه برگزاری نمایشگاه کتاب، این بخش توانسته خود را به کیفیتی از اجرا نزدیک کند که برای چند سال آینده نیز میهمانان ویژه و متقاضیان حضور در ایران مشخص شده و به اطلاع آنها رسیده است و نیز موضوع حضور میهمان ویژه و شهر ویژه نیز در این رویداد به سامان رسیده است. در چنین موقعیتی ادغام این بخش از نمایشگاه کتاب با بخش ناشران خارجی که در واقع به طور معمول ناشران ایرانی واردکننده کتاب و نیز برخی ناشران و فروشندگان کتاب غیر ایرانی هستند که با اهداف صرفا تجاری در این رویداد حضور دارند چیزی جز نوعی بیتدبیری برای نابودی بخش نوپا و در راه موفقیت بینالمللی نمایشگاه کتاب نیست.
اما در سایر ادغام ها نیز این مساله کماکان نامکشوف مانده است که آیا با ادغام کمیتهها در هم در نیروی انسانی فعال و هزینههای این گروهها چه قدر صرفهجویی انجام خواهد شد و چابکی مد نظر تصمیم گیران معنا پیدا میکند. تقسیم کار منطقی بخش اطلاع رسانی و روابط عمومی و فضای مجازی نمایشگاه در سامان فعلی در صورت ادغام با مدیریت کدام بخش و با کاهش نیروی انسانی کدام بخش و با چه هدفی در حال شکلگیری است؟ کدام یک از این بخشها اساسا نیروی انسانی زائد و یا ناکارآمدی در انجام اهداف خود داشتهاند؟
در همین زمینه ادغام دو بخش برنامهریزی و اجرا که فعالیت هر کدام لازم و ملزوم هم است و البته نیاز به مدیران و نوع نگاه و تصمیمگیری مجزا دارند نیز کمی عجیب جلوه میکند.
با وجود صحه گذاشتن بر مشکلات و تنگناهای مالی و نیز ناکارآمدی برخی از بخشهای اجرایی نمایشگاه کتاب و با نگاهی به سوالات زیر چند مساله دیگر نیز خود را رخ مینمایاند.
آیا حاکمشدن تفکر صحیح و منطقی اقتصادی مبتنی بر کشف و احصا فرصتهای اقتصادی تازه بر اداره نمایشگاه که به شکل عجیبی نسبت به آن مقاومت میشود نمیتوانست بسیاری از مشکلات مالی پیش روی این رویداد فرهنگی را رفع و رجوع کند؟ تجربه ماجرای بخش تبلیغات نمایشگاه کتاب در سال گذشته تا چند دوره میبایست تکرار شود تا خرد جمعی بر تغییر آن صحه بگذارد؟
در یک نگاه کلی بزرگشدن این چنینی نمایشگاه کتاب و اصرار بر همپوشانی همه بخشهای نشر و دوری از خرد شدن این نمایشگاه به دو یا سه رویداد همسنگ و تخصصی چرا هیچگاه جدی گرفته نشده و به هر قیمتی این اتفاق ده ساله را با کمیت فعلی روانه اجرا میکند؟ برای چابک سازی و کوچکسازی نمایشگاه تا چه اندازه خرد جمعی بدنه نشر و نیز صاحب نظران و نیز تجربههای جهانی در این زمینه بهرهبرداری شده است؟
اینها بخشی از سوالاتی است که برگزاری این رویداد پس از سه دهه عبور از برگزاری آن در انتظار پاسخی برای آن است، پاسخی که اعضای شورای سیاستگذاری این رویداد کمتر وقتی برای پاسخ به آن برای خود متصور هستند.
نظر بدهید