«تجربه نزدیک به مرگ، پدیدهای به قدمت تشریف انسان در مهبط تن، حالتی که فرد به یک باره از کالبد برون میشود و پس از مشاهده فرازی از بیکرانههای عالم غیب، به قالب جسم باز میگردد، علائم حیات خواه در جسم باشد یا نه، این تجارب با مرگ قطعی شباهتی قطعی دارند، ادراک غیرمادی برون از جسم مادی» این جملههایی است که هر قسمت از فصل سوم برنامه تلویزیونی «زندگی پس از زندگی» با آن آغاز میشود و هر روز تجربه نزدیک به مرگ یک شخص را روایت میکند.
به گزارش سارنا به نقل از فارس، سه سالی میشود که عباس موزون ساخت برنامه «زندگی پس از زندگی» را آغاز کرده است، برنامهای که در روزهای اول، آنچنانی که باید مورد توجه قرار نداشت و به همین منظور عباس موزون فصل اول آن را با هزینه شخصی تولید کرد؛ اما کم کم این برنامه مورد توجه جمع کثیری از مخاطبان تلویزیون قرار گرفت و حال پربینندهتری برنامه افطار تلویزیون است.
این برنامه که از شبکه چهار سیما روی آنتن میرود اثبات کرد که وقتی یک برنامه تلویزیونی محتوای قوی داشته باشد و فرم را نیز به شکل صحیح به کار بگیرد، میتواند مخاطب را به دنبال خود بکشاند. اما مگر «زندگی پس از زندگی» چه چیزی را نمایش میدهد که انقدر تماشاگر دارد؟
شخص تجربهگر در استودیو برنامه حاضر میشود و از کمی از قبل از واقعه، روایت میکند و سپس به روز تجربه میرسد، تجربهای از جنس متفاوت با همه چیزهایی که انسان میتواند با تمام حواس خود درک کند، تجربهای از جنس مرگ. شخص مدتی از کالبد خود خارج میشود و تجربیاتی پیدا میکند که درک و فهم آن با هیچ یک از حواس انسانی قابل دریافت نیست و سپس بعد از این مشاهدات دوباره به به کالبد خود باز میگردد.
خانمی میانسال جلوی دوربین نشسته است و با عباس موزون گفتوگو میکند. او میگوید که دست به خودکشی با دارو زده است و تا پیدایش میکنند و او را به بیمارستان میرسانند، از کالبد جسم خود خارج میشود و به عالمی دیگر میرود. او میگوید که من در بیابانی خشک بودم که داخل آن بیابان تا چشم کار میکرد قبرهایی بود که میتوانستم حس کنم که همه آنها به وسیله خودکشی از دنیا رفته بودند. به نحوی آنها در آن بیابان و در درون آن قبرها انتظار میکشیدند تا زمان واقعی مرگشان فرا برسد تا شاید از این بیابان خشک نجات یابند. تجربهگر میگوید دو نفر دست او را گرفته بودند و او را از روز آن قبلها میکشیدند، وقتی او از روز این قبرها عبور میکرد قبر خراب میشد و صدای ناله و فریاد صاحب آن قبر به همراه خاک به هوا بلند میشد. او میگوید وقتی داخل قبلها را نگاه میکردم لحظه خودکشی آن شخص صاحب قبر را میدیدم، مثلاً یک نفر را دیده است که به وسیله خودسوزی کرده و به این شکل از دنیا رفته است.
روز دیگر پسری 28 ساله که حسابرس شرکتی است، در استودیوی برنامه حاضر میشود و از تجربه نزدیک به مرگ خود میگوید. او روایت میکند که به علت ابتلا به ویروس کرونا به کما رفته و دقایقی از کالبد جسم خارج شده است. او میگوید که همراه با شخصی وارد تونلی نورانی شده و پس از گذر کردن از آن تونل نورانی پدر بزرگ خود را مشاهده در آرامگاه خانوادگیشان ملاقات کرده است. او میگوید که وقتی به قبرستان نگاه کردم، دیدم که صاحبان قبرها همگی بر روی قبر خود به سمت قبله نشستهاند و انگار انتظار چیزی را میکشند.
اینها تنها بخش کوچکی از افرادی است که در برنامه «زندگی پس از زندگی» حاضر شدهاند و تجربیات نزدیک به مرگشان را روایت کردهاند. بسیاری از مخاطبان این برنامه سادگی را یکی از بزرگترین ویژگیهای برنامه «زندگی پس از زندگی» میدانند. عباس موزون سازنده این برنامه درباره این سادگی در گفتوگوی اخیر خود گفته بود که «ما به هیچ وجه سعی نمیکنیم روایتهایی که داخل هر قسمت داریم را دست کاری کنیم و به تجربهگر نمیگویم جلوی دوربین بنشین و با حالتی اندوهگین تجربه خود را روایت کن».
«زندگی پس از زندگی» نمونهای از یک برنامه موفق و پرمخاطب از یک شبکه کم مخاطب است. بسیاری از تماشاگران شبکه چهار سیما صرفاً برای دیدن این برنامه تلویزیون خود را روی شبکه چهار قرار میدهند و پس از اتمام این برنامه، کانال تلویزیون خود را تغییر میدهند.
نظر بدهید