به گزارش سارنا به نقل از تسنیم، بر اساس گزارشهای تاریخی، امام حسین علیهالسلام در روز هشتم یا دهم ذیالحجه مکه را به قصد عراق ترک کردند. فارغ از نگاه تاریخی به علل خروج امام از مکه بهسوی عراق، نیاز است فلسفۀ حقیقیِ این حرکت امام مورد ارزیابی قرار گیرد؛ چرا که حرکت اباعبدالله علیهالسلام از همان ابتدا تا انتهای قیام با مشیت خداوند صورت گرفت و لحظهای از رفتار امام خالی از مشیت خداوند نیست.
این مسئله بر پایه آیات متعددی از قرآن است، از جمله آیه29 سوره تکویر که فرمود «وَ ما تَشاؤُنَ إِلاَّ أَنْ یَشاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمین»؛ یعنی خواست شما قطعاً مطابق با خواست خداوند رب العالمین است؛ همچنان که امام هادی علیهالسلام ذیل این آیه فرمود «إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ قُلُوبَ الْأَئِمَّةِ مَوْرِداً لِإِرَادَتِهِ فَإِذَا شَاءَ اللَّهُ شَیْئاً شَاءُوهُ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ وَ ما تَشاؤُنَ إِلاَّ أَنْ یَشاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمین»؛ یعنی خداوند دلهاى ائمه را محل اراده خویش قرار داده، هر گاه خداوند چیزى را بخواهد آنها خواهند خواست؛ اینست تفسیر آیه:وَ ما تَشاؤُنَ إِلاَّ أَنْ یَشاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمین. (تفسیر القمی، ج2، ص409) خود آن حضرت از رسول الله صلی الله علیه و آله نقل فرمود «یَا حُسَیْنُ، اخْرُجْ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ یَرَاكَ قَتِیلًا» یعنی ای حسین، قیام کن، چرا که خداوند میخواهد تو را در حالی که کشته شدی، ببیند.»
اصل حج، معرفت به امام است
اما برای دستیابی به لایههای معرفتیِ قیام و خروج امام حسین علیهالسلام از مکه بهسوی کربلا باید بدانیم اصل حج، معرفت به امام حیّ و کعبه مثالی از امام است.
مؤمنان حقیقی، روز عرفه و صحنۀ عرفات را موقفی برای شناخت امام میدانند؛ به این معنا که خداوند تمام آداب و عبادات ما را به معرفت امام گره زده است. بنابراین اگر در احادیث میخوانیم «تَمامُ الْحَجِّ لِقَاءُ الْإِمَام» حج کامل در گروی امام است و یا میخوانیم «بِالْإِمَامِ تَمَامُ اَلصَّلاَةِ وَ اَلزَّکَاةِ وَ اَلصِّیَامِ وَ اَلْحَجِّ»، با امام نماز و زکات و روزه و حج کامل میشود ناظر بر همین حقیقت است؛ ضمن آنکه حضرت زهرا سلامالله علیها فرمود «مَثلُ الْامامِ مَثَلُ الْکعْبَةِ اذ تُوْتی وَ لَا تَأْتِی»؛ یعنی امام همچون کعبه است که باید به سویش حرکت کنند نه او به سوی مردم.
حال با این دیدگاه در مییابیم که کعبه نماد و امام هم حقیقت کعبه است و مؤمنان با هر بار طواف به دور کعبه، در وجودشان سعی میکنند تا طواف به دور امام را تمرین کنند و محور زندگیشان را امام قرار دهند و همواره رو به سوی او باشند.
امام حسین علیهالسلام در ماجرای خروجشان از مکه بهسوی کربلا درس اماممحوری را به اصحاب خویش آموختند؛ آن عده از یاران که معرفت حقیقی به امام نداشتند، کعبه را اصل دانستند و با امام همراه نشدند. در ماجرای جنگ صفین نیز این اتفاق به صورت دیگری اتفاق افتاد. آنها که قرآن را جدای از عترت دانستند و شأن قرآن را فراتر از امام حیّ فرض کردند، دچار لغزش شدند در حالی که امیرالمؤمنین میفرمود منم قرآن ناطق و اگر قرآن، امام نداشته باشد، سبب ضلالت گمراهان است.
سه گروهی که به کاروانیان حسینی پیوستند
در صورت کلی سه دسته با امام حسین علیهالسلام از مکه خارج شدند:
دستۀ اول، یاران خاص آن حضرت از جمله حضرت ابوالفضل علیهالسلام، حضرت زینب سلامالله علیها، حضرت علی اکبر و ...
دستۀ دوم، آن عده از صحابی که آن معرفت خاص را نداشتند، اما آموخته بودند هر کجا معرفت ندارند، باید تسلیموار رفتار کنند.
دستۀ سوم، عدهای که با رویکرد سیاسی و با هوای حکومت با امام همراه شدند. این عده افراد هر اندازه در طی مسیر متوجه میشدند که قیام امام به ظاهر منجر به شکست میشود، از کاروان جدا میشدند. بنابراین دو دستۀ اول با امام تا آخرین لحظۀ قیام همراه شدند و به لقای الهی رسیدند.
جالب است که امام حسین علیهالسلام هنگام خروج جملهای کلیدی دربارۀ فلسلفۀ قیام خویش و شرط همراهی با کاروانیان را بیان فرمودند. حضرت فرمود «مَنْ کانَ باذِلاً فِینا مُهْجَتَهُ وَمُوَطِّناً عَلی لِقاءِ اللهِ نَفْسَهُ فَلْیَرْحَلْ مَعَنا فَإِنّی راحِلٌ مُصْبِحَاً إِنْ شاءَ اللهُ تَعالی»؛ یعنی آگاه باشید، هر یک از شما که حاضر است در راه ما از خون خویش بگذرد و جانش را در راه لقای پروردگار نثار کند، پس آماده حرکت با ما باشد که من فردا صبح حرکت خواهم کرد، ان شاءالله». شرطِ گذشتن از جان در مسیر عترت و رسیدن به لقای الهی به عنوان هدف، دو گزارۀ مهم در این فراز از کلام امام است؛ لقای الهی که همان لقای خلیفةالله در قیامت است، همان آرمانی است که خداوند آن را برای مؤمنان به خود برگزید و این عبارت، همان اصل فلسلۀ حج است که به آن اشاره شد: «تَمامُ الْحَجِّ لِقَاءُ الْإِمَام»؛ یعنی اصلاً حج آمد تا انسانها به لقاء دست یابند.
نظر بدهید