به گزارش سارنا به نقل از فارس، منبر مجالس عزاداری و هیأتهای مذهبی، بُعد مهم محتوایی است که وظیفه معرفتافزایی به مخاطبان را عهدهدار است. مدتهاست که این انتقاد وجود دارد که منبرها و شیوه سنتی آنان دیگر پاسخگوی نیاز روز مخاطبان نیست و برای همین است که نسبت به قبل کمرونق شدهاند. در این زمینه در دومین قسمت برنامه «شمیم» با حجت الاسلام هادی الیاسی از منبریهای جوان کشور که این روزها مخاطبان بسیاری دارد به بحث و گفتوگو نشستیم که ماحصلش را در ادامه میخوانید:
دوست داشتم مداح باشم، اما بعد منبری شدم
شما ابتدا در مجالس حسینی مداحی میکردید و سپس به سمت منبر و سخنرانی آمدید. چرا این تغییر ایجاد شد؟
خود طلبه شدن من هم اتفاقی بود، زیرا شاید به تنها چیزی که فکر نمیکردم این بود که وارد حوزه شوم؛ ولی به دلایل و اتفاقاتی خدا به من توفیق داد که وارد راه سربازی امام زمان(عج) شدم. بعد هم که وارد حوزه شدم به منبر رفتن فکر نمیکردم؛ یعنی اگر آن زمان استعداد خودم را در حوزه طبلگی میسنجیدم، موفقتر میشدم، ولی این خلاء در اطرافیان یا در فضایی که من در آن درس میخواندم، وجود داشت که کسی به استعدادیابی فکر نمیکرد.
قبل از اینکه من وارد حوزه بشوم، کلاس قرائت قرآن میرفتم و به خاطر صدایی که داشتم در مسابقات شرکت میکردم و در فضای طلبگی هم به هیأت و مراسم روضه میرفتم و هیأتی بودم حتی مداحی هم میکردم و در چند هیأت قم به صورت رسمی، سینهزنی میکردیم و مثل مداحان امروز، دوران شور جوانی و عشق به امام حسین(ع) داشتیم.
برنامهریزی من برای همین مسیر بود که مداحی کنم، اما اتفاقی افتاد که بعد از اتمام پایه ۶ طلبگی، یعنی بلافاصله بعد از ازدواجم که به منزل خودمان آمدیم، تصمیم گرفتم معمم شوم و معمم شدم. زمانی که لباس روحانیت پوشیدم، دیگر نمیتوانستم به آن شکل به مداحی ادامه بدهم، باید در یک قسمت دیگری در هیأت فعالیت میکردم، برای همین به سخنرانی روی آوردم. البته قبل از آن یعنی در پایه ۲ و ۳، در جلسات تمرین منبر شرکت میکردم، ولی قصد من منبری شدن نبود، دوست داشتم صحبت کردن را هم یاد بگیرم. یادم است آن زمان منزل یکی از آقایان، سهشنبهها آبگوشت میدادند. یکی از طلبههای جوان عبا روی دوشش میانداخت و میرفت بحثی را ارائه میکرد یا مثلاً دو نفر، یک هفته هم من موضوع صبر را انتخاب کردم. تقریباً پایه سوم و چهارم طلبگی بودم و بحث را ارائه دادم. از سال ۸۶ به صورت رسمی منبر رفتن را آغاز کردم.
منبری برای جذابیت نباید محتوا را فدای ذائقه مخاطب کند
بسیاری این روزها در زمان مجالس عزاداری موقع منبر بیرون از جلسه میمانند و با مداحی وارد میشوند. دلیل این امر چیست؟ محتوا جذابیت ندارد یا نوع سبک ارائه محتوا در منبر؟
عوامل مختلفی دارد. من هم در نوجوانی یا جوانی بیشتر در فضای عشق به امام حسین دنبال فضای شور آن بودم. این شور و جذابیت در مداحی بیشتر اتفاق میافتد. مداح از ابزارهای متفاوتی برای جذب مخاطب استفاده میکند. از نغمه و سینهزنی استفاده میکند و در همان برنامه یک ساعته که اجرا میکند، روضه، زمینه، زمزمه، واحد، شور و سرود پایانی دارد. یعنی ممکن است مخاطب در یک جلسه از مداح ۵، ۶ سبک متفاوت بشنود و این آهنگها و نغمهها گاهی به جان انسان مینشیند. من خودم در ماشین این نوحهها را گوش میدهم و تکرار میکنم و بعضی از آنها را حفظ میکنم و بچه من هم اینها را حفظ میکند. قطعاً جذابیت اینچنینی در فضای منبر نیست.
در فضای منبر ابتدا بسماللهالرحمنالرحیم با همین اندازه صدا و انتهای منبر هم با همین اندازه صدا کلام پایان مییابد، نهایتش من ابتدا با یک صوتی میتوانم شروع کنم مثل روش خطبهخوانیهای قدیم و روضه را با لحن دیگری تحویل بدهم. در کشورهایی مثل عراق و کشورهای اطراف ما، بحث ارائه نوحه با مداح است و روضهخوانی با خطیب است. قبلاً در ایران همین شکل بوده و غالباً کسانی که صدای خوب و دلنشینی داشتند، سمت خطابه میرفتند و روضهخوانهای قدیمی ما غالباً با صوت روضه میخواندند. اگر کسی میخواست سخنرانی کند و صدا نداشت، به او سخنران و خطیب نمیگفتند.
جذابیت مداحی بیشتر است، اما این باعث نمیشود که ما غافل بشویم. در همان زمانی که ما در شور جوانی بودیم، بین ۲۰ سال تا ۲۳ سال که اوج فعالیتهای هیأتی من بود و قبل از معمم شدن من، یادم است که بعضی از خطبا که اسم آنها را در بنر هیأت میدیدیم، برای ما جذابیت داشت و پای صحبت آنها مینشستیم و ما از منبر آنها لذت میبردیم.
این جذابیت را سخنران هم باید ایجاد کند؛ با ارائه بحثی که دارد؛ با فضای سخنی که باید بشناسد، مخاطبشناسی کند، البته نه اینکه به ذائقه مخاطب صحبت کند؛ نه اینکه من فقط بخواهم با ذائقه مخاطب پیش بروم. مثلاً در یک جلسه تهران به من میگفتند اینجا باید احساسی صحبت کنید. آیا درست است که من اینجا فقط با ذائقه مخاطب پیش بروم؟ نه وظیفه من این است، ذائقه مخاطب را نگاه کنم و سعی کنم متناسب آن ذائقه، روشی را چاشنی بحثم کنم نه اینکه بحثم را بر مدار ذائقه مخاطب بچینم.
من وظیفهای دارم و باید در منبر ایجاد انگیزه کنم تا افزایش معرفتی شکل بگیرد. اگر این افزایش معرفت و ایجاد انگیزش در مخاطب نسبت به انجام یک عمل ثواب یا ترک یک عمل ناثواب بعد از منبر من شکل بگیرد، من در بحث خودم موفق بودم، ولو مخاطب من از نیم ساعت یا ۴۰ دقیقه بحث من، ۱۰ دقیقه آن را دریافت کند. من در همان ۱۰ دقیقه توانستهام پیام خودم را به مخاطب القاء کنم.
منبر هنوز جایگاه اثرگذاری خود را از دست نداده است
آیا منبرهای ما در شرایط کنونی این جذابیتها را دارند یا به بیان روزمرگیها دچار شدهاند؟
همانطوری که در کسوت روضهخوانی و مداحی آسیبهایی وجود داشته و دارد و بزرگان و دلسوزان این حوزه نسبت به شناخت این آسیبها فعالیت و دلسوزی میکنند، این طرف هم همین است. در فضای منبر هم بوده و مسلماً ملزوماتی را باید داشته باشد. کسی که میخواهد به سمت خطابه بیاید، اعتقادات، مبانی دینی و احکامش و ذیِ طلبگیاش باید رعایت شود؛ چون او قرار است ویترین و یک نوع الگویی در اخلاق، در احکام، در فقه، در تاریخ، در حدیث و در تفسیر شود.
شور و جذابیت در مداحی بیشتر اتفاق میافتد. مداح از ابزارهای متفاوتی برای جذب مخاطب استفاده میکند. از نغمه و سینهزنی استفاده میکند و در همان برنامه یک ساعته که اجرا میکند، روضه، زمینه، زمزمه، واحد، شور و سرود پایانی دارد. در فضای منبر ابتدا بسماللهالرحمنالرحیم با همین اندازه صدا و انتهای منبر هم با همین اندازه صدا کلام پایان مییابد
حدود ۱۲ سال پیش با جمعی از دوستان در فرهنگستان علوم خدمت حضرت آیتالله میرباقری حفظهالله رسیدیم که بحث منبر شد. ایشان آن زمان فرمودند اگر میخواهید به منبر فکر کنید یا منبری شوید، این سلسله مباحث را باید بخوانید و شروع به گفتن کردند. در تاریخ باید این کتابها را ببینید، در تفسیر باید این تفسیرها را ببینید، در حدیث باید این کتابها را بخوانید و وقتی تمام شد و من نوشتم، گفتم آقا خواندن اینها ۱۰ سال طول میکشد! حالا نظر ایشان این بود که به اجتهاد هم برسید و بعد به منبر بروید. من گفتم آقا پس ما برویم و ۱۰ سال دیگر منبر را شروع کنیم! فرمود نه منبر بروید، ولی از الآن هدفگذاری کنید تا ۱۰ سال بعد حداقل این کتابها را خوانده باشید، تا ۱۰ سال بعد از منبر ۱۰ سال پیش استغفار نکنید که این چه بود که من ۱۰ سال گذشته گفتم؟! کاش من بیشتر مطالعه میکردم!
نیاز داریم به ایجاد جاذبه. گاهی ما با دوستان منبری صحبت میکنیم و میگوییم برای افزایش ظرفیت منبر چه باید کنیم؟ پیشنهاد من این است که چالشهای منبر را که میشود روی آن فکر و برنامهریزی کرد، مدنظر بگیریم. یک موضوع افزایش ظرفیتهای منبر باشد که بزرگان منبر و عزیزانی که صاحب این فضا هستند فکر کنند که چه باید کنیم؟ گاهی به یک نتیجه مشترک میرسیم و این نتیجه مشترک جواب میدهد. البته با همه اینها هنوز منبر جایگاه خودش را در اثرگذاری دارد، حالا یک جاهایی بیشتر و یک جاهایی کمتر است. جنس مخاطبین در جلسات منبر هم متفاوت است، یک جایی است که برای شنیدن منبر آمدند اما یک جایی برای مداحی آمدند و دوست دارند صدای یک مداح خاص را بشنوند، ما هم از این فضای منبر آن جلسه برای القای پیام استفاده میکنیم.
گاهی بیشتر به فرم پرداختیم و گاهی بیشتر به محتوا
ضعف و مشکل منبرهای امروز از نظر شما محتواست یا فرم؟
به نظر من هر دو! گاهی در بعضی از موارد برخی از افراد نیاز به ارائه بحث به دیگران دارند، چه اشکالی دارد! چند سال است که با دوستان مینشینیم و در خصوص موضوعات بحث در دهه اول محرم همفکری میکنیم. اول بحث میکنیم یک موضوع مشترکی را پیدا میکردیم و بعد در خصوص این موضوع مشترک با هم همفکری میکردیم تا این بحث چکش بخورد و نقد شود.
یک بخش منبر محتواست و بخش دیگر فرم است. متاسفانه جاهایی بیشتر به فرم توجه کردیم و از محتوا غافل شدیم و جاهایی هم برعکس.
آسیبهای منبر یک بحث خانوادگی است و باید خودمان حلش کنیم
منبری که زمان اهل بیت(ع) غیرمسلمانان را جذب میکرد، امروز در مقابل رقبایش همچون فضای مجازی شکست خورده است؟
البته در گذشته و زمان اهلبیت رسانه در دو موضوع خلاصه بود؛ یکی شعر و یکی هم خطابه و غیر از این رسانهای نداشتیم و اگر اهلبیت میخواستند پیام خودشان را به مردم برسانند در قالب شعر میرساندند یا خطابههایی که داشتند. امروز تعدد رسانه داریم که منبر هم یک رسانه است. الان فضاهای جدیدی که در این ۱۰ سال وارد رسانه شده است، تنوع رسانهها را ایجاد کرده است.
یک بخش منبر محتواست و بخش دیگر فرم است. متاسفانه جاهایی بیشتر به فرم توجه کردیم و از محتوا غافل شدیم و جاهایی هم برعکس
الان مخاطب منبر مثلاً اگر کارمند است، فرصتی ندارد یا دیگر افراد فرصت ندارد در تمام جلسات حضور پیدا کنند، اما در شب قدر همه هستند، چرا این اتفاق مهم صورت میگیرد؟ چون هم شب مهمی است و هم یک فرصتی برای این موضوع اختصاص داده میشود.
اینطور نیست که ظرفیت منبر کاملاً از بین رفته باشد یا شکست خورده باشد، منبر به خاطر تبلیغ چهره به چهرهاش اثرگذاری دارد، چون رسیدن نفوس به همدیگر است. امام صادق میفرماید: «تَزَاوَرُوا فَإِنَّ فِی زِیَارَتِکُمْ إِحْیَاءً لِقُلُوبِکُمْ وَ ذِکْراً لِأَحَادِیثِنَا» دور هم جمع شوید، از یکدیگر فاصله نگیرید؛ زیرا شما وقتی کنار هم جمع شدید چون شیعیان ما هستید حرفهای ما را نقل میکنید»، مثلاً اگر ما به صورت مجازی با هم صحبت کنیم این احساسی که در گفتگوی چهره به چهره است منتقل نمیشود، در منبر این احساس، انتقال معارف را سهلتر میکند.
منبر هنوز جایگاه دارد ولی دچار یکسری آسیبها شده است که نمیشود این آسیبها را نادیده گرفت و این بحث خانوادگی است و باید از داخل آن را درست کرد و لازم نیست مردم آسیبها را بدانند، خودمان باید بدانیم. باید بشنویم و برای ماندگار شدن و بهتر شدن جایگاه منبر، خودمان را نقد کنیم.
شیعه از عاشورا برای تبیین حقانیت خود بهره میبرد
مقام معظم رهبری فرمودند هیات محل جهاد تبیین است. امسال در شبهای محرم، برای این امر چه برنامهای دارید؟
مقام معظم رهبری فرمودند جهاد تبیین، کاری است که سیدالشهدا(ع) انجام دادند. در اصل تبیین، جایگاه اصلی هدایت بود که در آن زمان دستگاه طاغوت، جایگاه اصلی هدایت را کنار زده بود. عاشورا یعنی تبیین حقیقت و سیدالشهدا مجرایی را برای تبیین حقیقت درست کردند که ۱۴۰۰ سال است، شیعه از این بستر عاطفه، شور، حماسه، عرفان، عشق و عقلانیت برای تبیین حقانیّت خود و تبیین حقانیّت اسلام بهره میبرد! این یک میراثی است که به ما رسیده است و حضرت امام(ره) فرمودند محرم و صفر اسلام را زنده نگه داشته است و حیات اسلام به همین تبیین است. حیات دین ما به همین تبیین است که ما هر سال بیاییم و واقعیتهای را به مخاطب گوشزد کنیم و تذکر بدهیم. کار هر ساله ما یک نوع تبیین است.
بخشی از تبیین میتواند در قالب منبر شکل بگیرد که وظیفه القای معارف را برعهده دارد. باید بر منبر، آن مواردی که موردنیاز جوانان ما و مخاطب است، سنجیده و نیازسنجی شود و در قالب سخنرانی ارائه شود. با چند نفر از دوستانم در قم تقریباً دو ماه است که جلسات مشترکی داریم و موضوعات مختلف را بررسی کردیم که امسال چه موضوعی را مطرح کنیم. به دو موضوع مشترک رسیدیم که ذیل آنها برای هرشب موضوعات ریزتر را استخراج کردیم تا ان شاء الله آن چیزی که میگوییم، به درد مخاطب بخورد و به جان مخاطب بنشیند.
نمیشود دور از جامعه بود و درد مردم را شناخت
شما با لباس غیرروحانی بین مردم حضور پیدا میکنید و با مردم گفتوگو میکنید. این ارتباطات چقدر در انتخابات موضوعات منبر برای شما تاثیر داشته است؟
من اگر بخواهم خودم را از جامعه جدا کنم، نمیتوانم درد مخاطب را بشناسم. اگر امروز من بخواهم بفهمم چه چیزی مورد نیاز جوانان است و دشمن از چه راهی وارد شده است؛ هم دشمن فرهنگی و هم دشمن اعتقادی ما چه بمبارانی انجام میدهد؟ و اگر مواضع مورد شلیک دشمن را بخواهم بشناسم باید همین کار را انجام بدهم وگرنه فقط با درس، محراب و منبر نمیتوانم ارتباط خوبی با مردم بگیرم.
نیاز داریم با جوانها بنشینیم، شوخی کنیم، حتی با آنها سالن ورزشی برویم، ادبیات آنها را بشنویم. آنها فرهنگ و باور متفاوتی دارند، اگر من ارتباط بین این فرهنگ و باور را پیدا کنم میتوانم آن باور را تصحیح کنم تا فرهنگ هم تصحیح شود. الان جوانهای ما باورهایشان را یا از کتاب میگیرند یا از رسانه و فضای مجازی میگیرند؟ کتاب خواندن که خیلی کم شده است، حتی کتابهایی که باید باور جوانان را شکل بدهد مانند تعلیمات دینی جایگاه خود را در مدارس و دانشگاه از دست داده است!
در روز عید غدیر دیدید که ۳ میلیون نفر با یک همایش و فراخوان آمدند و عشق به امیرالمومنین را نشان دادند، یا در اربعین امام حسین یا در تجمعات مذهبی، یا در شبهای قدر و همین شبهای محرم شاهد حضور چشمگیر مردم هستیم، پس هنوز مردم تشنه این باور و معرفت هستند، ما باید آن باور را تصحیح کنیم.
اگر امروز حجاب مورد دشمنی قرار گرفته و حیا از جانب دشمن کوبیده میشود و خانواده مورد هجمه است، ممکن است جوانان را به خاطر برخی از نیازهای به فضاهای بد، برخی از فیلمها، برخی از گزارهها، پیامها و حرفها و ... بکشاند. دکتر هم اول علائم ظاهری را نگاه میکند و بعد از بیمار سوال میکند که چه شده و باید تعریف کند، من این تعریف را باید از چرخیدن بین مردم دریافت کنم. وقتی بین مردم باشم و با مردم باشم، میتوانم نیازسنجی کنم و وقتی در مجلس یک حرفی میزنم این پل ارتباطی ۱۴۰۰ سال پیش با الان را میتوانم پیدا کنم. در غیراینصورت حرفی میزنم که برای گذشته است. بله من باید گذشته را به یاد بیاورم و با نیاز امروز و با زبان قوم تطبیق دهم و به مخاطب ارائه کنم تا خودش را در این مباحث جایگذاری کند.
امیرحسین کسائی
نظر بدهید