به گزارش سارنا به نقل از مهر، سرایندگان پارسی از دیرباز تاکنون اشعار بسیاری را با مضامین آئینی و دفاع از ارزشهای دینی و اسلامی سرودهاند و بخش مهمی از ادبیات پارسی (از کسایی مروزی، ناصر خسرو، فردوسی، سنایی، مولانا، خواجوی کرمانی، ابن یمین فریومدی، اوحدی مراغهای، حافظ شیرازی، شاه نعمت الله ولی و دیگر شاعران کهن ادب پارسی تا سرایندگان معاصر همچون ملک الشعرای بهار، شهریار و…) به سرودههای آئینی اختصاص دارد و شاعران ایران زمین به سرودههایی با درون مایه ولایتمداری و دلدادگی به پیامبر اسلام (ص) و اهل بیت طاهرینش (ع) علاقه و گرایش بسیاری داشتهاند و این بخش از ادب پارسی میراث گرانبهایی از پیشینیان این سرزمین ارزیابی میشود که برای نسل ما و نسلهای آتی برجای مانده و زینت بخش صفحات کتب ادب درخشان پارسی است. (مناقب علوی در شعر فارسی، ص ۱۷- ۱۶)
در میان شاعران پارسی گو، کم نبودند کسانی که محبت خویش را با سرودن اشعاری نغز و دلربا نثار اهل بیت (ع) کرده و در خصوص فضیلتهای اهل بیت پیامبر (ص) اشعار زیبایی را سرودهاند. در این چارچوب پرداختن شاعران به مناقب امام الموحدین حضرت علی بن ابی طالب (ع) و نیز رثای امام حسین بن علی (ع) و مظلومیت آن یگانه دوران (ع) در جریان جانسوز کربلا از جلوهای بیشتر برخوردار بوده و بخش بسیاری از ادب آئینی پارسی به بیان فضیلتها و بزرگی این دو امام همام (ع) سروده شده و سرایندگان بسیاری واقعه دردناک کربلا را موضوع اشعار خویش قرار دادهاند. به طور نمونه اکبر شاه هندی در رباعی زیبا با اشاره به نقش امام علی (ع) در فتح خیبر (در سال هفتم هجری) و ستایش دلاوری آن حضرت (ع) چنین سروده است:
ای آنکه ترا خدا غضنفر کرده / با دست تو، فتح باب خیبر کرده
اکبر نتواند که ترا مدح کند / چون مدح تو خدای اکبر کرده
(یک قطره از دریا، ص ۲۲۱).
شاعری دیگر به نام ادهم کاشانی نیز با اشاره به والایی و مقام درخور ستایش امام المتقین (ع) چنین سروده است:
اوصاف علی به گفتگو ممکن نیست / گنجایش بحر در سبو ممکن نیست
من ذات علی به واجبی نشناختم / اما دانم که مثل او ممکن نیست (همان).
علامه جلال الدین دوانی نیز در رباعی زیبایی در ستایش امام علی (ع) چنین سروده است:
ای مصحف آیات الهی رؤیت / وی سلسلهی اهل ولایت مویت
سرچشمهی زندگی لب دلجویت / محراب نماز عارفان ابرویت
(سیمای علی در آینه شعر فارسی، ص ۱۶).
حاج ملأ هادی سبزواری حکیم و فیلسوف نامدار ایرانی نیز در سرودهای زیبا چنین گفته است:
جز نور علی نیست اگر درک بود / با غیر علی کیم سر برگ بود
گویند دم مرگ علی را بینم / ای کاش که هر دمم دم مرگ بود
(امیر مؤمنان علی در منظر ادیبان، ص ۲۳).
در میان سرایندگان معاصر حاج میرزا احمد عابد نهاوندی مشهور به حاج مرشد چلویی و متخلص به ساعی، شاعری دلسوخته بود که برای سالیان فراوان در بازار تهران به کسب و فعالیت تجاری اشتغال داشت و چلوکبابی وی در بازار تهران معروف بود. او (متولد ۱۲۹۷ شهر نهاوند) کاسبی منصف و علاقهمند به مردم بود و در کارهای خیر نیز پیشقدم میشد. نقل است که درِ مغازهاش چنین نوشته بود: نسیه و وجه دستی داده میشود؛ حتی به جنابعالی به قدر قوت.
درِ مغازه مرحوم حاجی به روی همگان گشوده بود و میکوشید به دیگران نیکی کند و از مردم تهیدست و بینوا دستگیری نماید. وی میگفت: بعضی آتشهاست که با نان خاموش میشود.
وی با آنکه سِنی ازش گذشته بود و در روزگار کهنسالی به سر میبرد، شخصاً در مغازهاش به کسب و کار اشتغال داشت و گاه نزد مشتریان میرفت و کمی روغن بر غذایشان میریخت و با سخنان شیرین خود نکات اخلاقی و تربیتی نیز میگفت و حاصل تجارب عمر خویش را به آنان ارزانی میداشت.
وی از ذهنی پویا و خلاق در سرودن شعر برخوردار بود و سرودههایی از او برجای مانده است؛ متأسفانه در جریان آتش سوزی که در مغازه حاج مرشد رخ داد، بسیاری از سرودههایش در آتش سوخت و در دیوان و دفتر شعری جمع نشد. این میان اما بخشی از اشعارش در دیوان شعری با نام «دیوان سوخته» گردآوری شد که اکنون در اختیار علاقهمندان قرار دارد.
مرحوم حاج مرشد که بیشتر اشعار وی در بیان فضائل و مناقب اهل بیت طاهرین (ع) بود و برخی نیز از شهرت برخوردار شد، سرودن شعر و ادبیات را به شکل علمی و آکادمیک فرا نگرفت؛ بلکه موهبتی از جانب خداوند بود و او نیز از این نعمت خدادادی در راه عقیده و باورهای مذهبی و دینیاش بهره جست. باید اذعان کرد که اشعار وی در ستایش اهل بیت (ع) بسیار خواندنی و زیباست که از عمق دلدادگیاش به مکتب اهل بیت (ع) حکایت دارد.
وی در سروده زیبا و به یاد ماندنی چنین گفته است:
من غم مهر حسین با شیر از مادر گرفتم / روز اول کآمدم دستور تا آخر گرفتم
بر مشام جان زدم یک قطره از عطر حسینی / سبقت از مشک و گلاب و نافه و عنبر گرفتم
عالم ذَر ذرهای از خاک پای حضرتش را / از برای افتخار از حضرت داور گرفتم
بر در دروازهی ساعات یک ساعت نشستم / تا سراغ حضرتش از زینب مضطر گرفتم
زینبی دیدم چه زینب کاش مداحش بمیرد / من ز آه آتشینش پای تا سر در گرفتم...
(دیوان سوخته، ص ۱۶).
وی در رثای شهید کربلا و تصویرسازی صحنه عشق بازی با خدا چنین سروده است:
شمهای گویم ز عشق ذوالفنون / تا شود از بهر عاشق رهنمون
رهنمونی میکند تا کربلا / وز حدیث البلاء للولاء
عاشقان را عشق بس باشد دلیل / خاصه عشق حضرت رب الجلیل
عقل و علم و عشق هر جا جمع شد / عالمی پروانه و او شمع شد
روز عاشورا شب اسرار عشق / گرم شد از هر طرف بازار عشق
کار عشق از هر طرف بالا گرفت / وز شهیدان یک بیک امضا گرفت
تا شما لب تشنه جانبازی کنید / در ره جانان سرافرازی کنید
تیری آمد بر هدف تا پر نشست / بر گلوی نازک اصغر نشست
تیر دیگر آمد آمد با شتاب / آمد از دست قدر تا مشک آب
عقل و علم و حلم و دانش مات شد / تشنگی اهل بیت اثبات شد...
(همان، ص ۱۸- ۱۷).
همچنین حاج مرشد در سرودهای درس آموز چنین گفته است:
کو آنکس که کار برای خدا کند؟ / برجای بی وفایی مردم وفا کند
هر چند خلق سنگ ملامت بر او زنند / در جای سنگ نیمهی شبها دعا کند
کو آن طبیب مشفق مربوط مهربان / درد دل شکسته دلان را دوا کند
دامان گل فتاده بدست صبوحیان / کو بلبلی که شور و نوایی بپا کند؟
ساعی اگر که طاعت حق را کنی قبول / دین ترا خدای محمد ادا کند
(همان، ص ۶۰).
وی در ستایش امام علی (ع) و مراتب دلدادگی خود به امام المتقین (ع) چنین سروده است:
روزگاری در ولایت روزگاری داشتم / خاطر راحت دل بی بند و باری داشتم
آمدم دنیا برای دیدن روی علی / ورنه من با مردم دنیا چه کاری داشتم؟
در دبستان قدر دانشسرای علم دوست / چون علی مرتضی آموزگاری داشتم
دهرها بگذشت سالم دورها زد روزگار / من بهر دوری بدور خود حصاری داشتم
(همان، ص ۶۶).
مرحوم در جای دیگری از دیوانش به جایگاه والای کربلا اشاره کرده و ستمگران دشت نینوا را به باد انتقاد میگیرد:
گر خاک کویت ای شه خوبان دوا نبود / دیگر به کارخانهی حکمت دوا نبود
پرسیدم از کسی ز مقامات کعبه گفت / کعبه نبود کعبه اگر کربلا نبود
کشتند اگر، اسیر چرا، سوختن چرا؟ / ظلم آنقدر به آل پیمبر روا نبود
از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام / جز اشک و آه بهر اسیران غذا نبود
ساعی اگر که مرثیه آغاز میکنی / فریاد کن که منتقمی جز خدا نبود
(همان، ص ۷۴).
حاج مرشد که شاعری آئینی از میان شاعران دلسوخته معاصر بود و از سرایندگان گمنام و کمتر شناخته شده ادب پارسی در دوران معاصر محسوب میشود، سرانجام در شهریور سال ۱۳۵۷ در سن ۹۰ سالگی در تهران چشم از جهان فروبست و به دیدار حق شتافت. روانش شاد و نامش جاودانه
فهرست منابع
۱- احمدی بیرجندی، احمد، مناقب علوی در شعر فارسی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی ۱۳۷۹
۲- ثابتی، رضا، سیمای علی (ع) در آئینه شعر فارسی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ۱۳۷۹
۳- روحانی، احمد، امیر مؤمنان علی (ع) در منظر ادیبان، انتشارات وثوق ۱۳۷۹
۴- عابد نهاوندی، علی، دیوان سوخته، نشر سبحان ۱۳۷۷
۵- مجاهدی، محمد علی، یک قطره از دریا، ۱۳۷۰
جواد گودینی
نظر بدهید