به گزارش سارنا به نقل از مهر، محفل شعر عاشورایی «آستان مهر» با حضور جمعی از شاعران پیشکسوت و جوان و اجرای امیرحسین مدرس عصر شنبه ۲۲ مرداد برگزار شد.
در اینمحفل شعر عاشورایی، محمدعلی مجاهدی، علیرضا قزوه، مرتضی امیری اسفندقه، سعید بیابانکی، محمدسعید میرزایی، هادی جانفدا، قاسم صرافان، احمد علوی، عباس کیقبادی، محمدمهدی سیار، ساراجلوداریان و فریبا یوسفی حضور داشتند و اشعار آئینی و عاشورایی خود را برای حاضرین خواندند.
همچنین در این مراسم مهدی امین فروغی به سخنرانی و محسن عرب خلقی به مرثیهخوانی پرداخت.
محمدعلی مجاهدی متخلص به پروانه در این محفل دو شعر تقدیم و کرد که یکی از آنها را با هم میخوانیم:
نیزه میسازد بلند اندازهی خورشید را
ارتفاع قامت آوازهی خورشید را
هر چه این طوفان نظام چرخ را از هم گسست
ذرهای بر هم نزد شیرازهی خورشید را
رنجه از رنج سفر هرگز نگردد آفتاب
دیده کی چشم فلک خمیازهی خورشید را
های های گریهی شط میزند دامن هنوز
التهاب داغ بیاندازهی خورشید را
نینوا آنروز در نی نالهی داود ریخت
شوری از آواز پر آوازهی خورشید را
بر کویر تشنه ی این خاک میپاشد هنوز
آسمان هر روز خون تازه ی خورشید را
حجله ی خون است و شاباش شهادت بنگرید
رقص و دست افشانی پروازهی خورشید
میرسد این کاروان امشب به شهر آفتاب
میگشاید آسمان دروازهی خورشید را
پیوند شعر با عاشورا پیوند شگرفی است
امین فروغی نویسنده و پژوهشگر نیز در این محفل به اشعار سروده شده برای امام حسین (ع) پرداخت و با بیان اینکه پیوند شعر با عاشورا پیوند شگرفی است، گفت: اشعار عاشورایی به سه دسته تقسیم میشوند، دسته اول اشعاری هستند که پیش از عاشورا سروده شدهاند همانند اشعاری امیرالمومنین حضرت علی (ع) در مورد عاشورا سرودهاند. یا اشعاری که به حضرت طاهره صدیقه سلام الله علیها سروده شدهاند.
فروغی افزود: دسته دیگر، اشعاری هستند که بیشتر در قالب رجزهایی است که در روز عاشورا توسط اباعبدالله الحسین و اصحابش در واقعه کربلا سروده شدهاند و دسته سوم اشعاری است که پس از شهادت امام حسین (ع) سروده شدند.
وی ادامه داد: اولین شعری که از امام حسین (ع) شنیده شد در آغاز سفر از مدینه به کربلا بود. این موضوع از سوی «فرزدق» شاعر معروف عرب روایت میشود. در این روایت گفته میشود هنگامی که امام (علیه السلام) به سوی کوفه پیش میرفت فرزدق را دید، فرزدق سلام کرد و گفت: «ای فرزند رسول خدا! چگونه به مردم کوفه اعتماد کردی با آن که آنان پسر عمویت مسلم بن عقیل و پیروانش را کشتند؟» اشک از دیدگان امام جاری شد و فرمود:
«رَحِمَ اللهُ مُسْلِماً فَلَقَدْ صارَ إِلی رَوْحِ اللهِ وَ رَیْحانِهِ وَ جَنَّتِهِ وَ رِضْوانِهِ، أَلاَ إِنَّهُ قَدْ قَضَی ما عَلَیْهِ وَ بَقِیَ ما عَلَیْنا»؛ «خداوند مسلم را رحمت کند، او به سوی رَوْح و ریحان و بهشت و رضوان خداوند رهسپار شد، بدانید او به تکلیف خویش عمل کرد و هنوز تکلیف ما باقی مانده است».
فروغی افزود: امام سپس این اشعار را ایراد فرمود:
«فَإِنْ تَکُنِ الدُّنْیا تُعَدُّ نَفیسَةً * فَدارُ ثَوابِ اللّهِ أَعْلی وَ أَنْبَلُ
وَ إِنْ تَکُنِ الاَبْدانُ لِلْمُوتِ أُنْشِأَتْ * فَقَتْلُ امْرِیء بِالسَّیْفِ فِی اللّهِ أَفْضَلُ
وَ إِنْ تَکُنِ الاَرْزاقُ قِسْماً مُقَدَّراً * فَقِلَّةُ حِرْصِ الْمَرْءِ فِی الرِّزْقِ أَجْمَلُ
وَ إِنْ تَکُنِ الاَمْوالُ لِلتَّرْکِ جَمْعُها * فَما بالُ مَتْرُوک بِهِ الْحُرُّ یَبْخَلُ»
«اگر (لذّات) دنیوی با ارزش به شمار آید، سرای پاداشِ الهی (بهشت) از آن برتر و ارزشمندتر است و اگر بدنها برای مرگ آفریده شده، شهادت در زیر ضربات شمشیر در راه خدا بهتر است و اگر روزیها به تقدیر الهی تقسیم شده، حریص نبودن در طلب روزی زیباتر است و اگر اموال و دارایی برای واگذاشتن جمع آوری میشود، چرا آزاد مردان (در بذل و بخشش آن) بخل بورزند؟»
فروغی گفت: طبق نقلی دیگر هنگامی که فرزدق با کاروان امام حسین (علیه السلام) برخورد کرد امام (علیه السلام) از وضعیّت مردم کوفه سوال کرد و فرزدق پاسخ داد: «دلهای مردم با تو و شمشیرهایشان بر ضدّ توست!».
وی افزود: آخرین شعر از امام حسین (ع) هم لحظاتی پیش از شهادت ایشان بود. امام چند بیت شعر لحظاتی پیش از شهادت میخواند که فرمودهاند:
«قومٌ اذا نودوا لدفع ملمّة
و الخیل بین مدعس و مکردس
لبسوا القلوب علی الدروع فاقبلوا
یتهافتون الی ذهاب الانفس»
فروغی در پایان گفت: امام در این اشعار میفرماید: «آنان گروهی هستند که در حالی که دشمن نیزه در دست و با آرایش نظامی در مقابل آنها صف آرایی کرده بود از آنان برای دفع گرفتاری کمک خواسته میشد، آنان قلبهای خود را بر روی زرهها میپوشیدند و در راه از دست دادن جانهای خود میشتافتند.»
محافل شعر «آستان مهر» توسط مرکز آفرینشهای ادبی در مناسبتهای مذهبی و آئینی مختلف برگزار میشود و شاعران و مداحان اهل بیت گرد هم میآیند تا متناسب با موضوع هر روزی به شعرخوانی بپردازند.
فاطمه میرزا جعفری
نظر بدهید