به گزارش سارنا به نقل از مهر، نشست ناسیونالیسم ایرانی: نگاهی به روایت های کلاسیک متقدم و متاخر روز گذشته در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
موسی نجفی در این نشست گفت: بحث من در مورد هویت یابی و ملت سازی نوین شیعه در کنار سایر عناصر هویتی ایرانی است. دعوای هویت را می توانیم در سه نظریه خلاصه کنیم. یکی نظریه ایران باستان است که امروز در ایرانشهری نمود دارد. دوم بازگشت به خویشتن و تلفیق اسلام و ایران است. نظریه سوم هم این است همه اینها را می خواهد در یک تفسیر مدرن بپذیرد. من خود را در نظریه دوم قرار دادم.
وی ادامه داد: معتقدم هویت ایرانی سه مرحله داشته است. یک مرحله ۵۰۰ ساله داشته که از صفویه شروع شده و هویت شیعی ما بوده است. هویت دوم هویت ۹۰۰ ساله ماست که از صدر اسلام تا صفویه است که عنصر زبان فارسی در آن نقش دارد. ما جز خلافتی بودیم که همه مسلمان بودند و آنچه ما را متمایز می کند مذهب ما نیست بلکه زبان ما بوده است. سومین هویت ما هویت ایران باستانی ما در دنیای قدیم و تخت جمشید و هخامنشیان و... است.
نجفی گفت: در نظریه من همه این سه هویت دیده می شود اما نسبت آنها طولی است. آنچه در قرن دهم اتفاق افتاده این بوده که مذهب شیعه به این عناصر فرهنگی شخصیت سیاسی داده است. مذهب شیعه به عناصر فرهنگی گذشته ما جهت داد و ما هویت جدیدی پیدا کردیم.
وی افزود: ما در تاریخ شخصیت هایی تاریخی ای داریم که جای این هویت های سه گانه را عوض کردند. یکی نادرشاه افشار است. او رسمیت مذهب شیعه را از بین برد و نفرت عجیبی علیه خود به وجود آورد. نفر دوم هم رضاشاه پهلوی بود که هویت ایران باستان را با یک قرائت مدرن مطرح کرد.
وی اظهار داشت: هر یک از این سه گروه، طیف های متنوعی را شامل می شوند. در این دیدگاه از عناصر مختلف مذهب و زبان و جغرافیا و تاریخ گذشته به نظر می رسد شخصیت و روحیه خاصی برای ایرانیان میتوان تصور نمود. از این منظر عناصر گفته شده، هریک امروز با ذات ایرانی عجین است و او میتواند با هریک و یا با مجموع آنها در مقابل یک «غیر» از تمایز و یا هویت مستقل خودش دفاع کند ؛ اما نکته اینجاست که آیا مشارکت و تاثیر این عناصر و عوامل یکسان و بدون تغییر تاریخی و فرهنگی است ؟ و یا اینکه این ارکان هر یک اولویت بندی و سطح خاصی را پوشش داده و به اصطلاح در یک «نظام طولی» می توان آنها را «نسبت سنجی» نمود.
نجفی گفت: به نظر می رسد هویت ملی ایرانی از قرن دهم تا به امروز وارد مرحله خاصی شده است که ویژگی آن جذب عناصر جدیدی در کنار سایر عوامل قبلی است. هر چند ایران در زمانی از نظر مذهبی خودش را ذیل خلافت تعریف میکرد فلذا زبان فارسی نقش هویتی اصلی را در تشخص ایرانی نسبت به سایر مسلمانان داشته است ؛ اما با رسمیت یافتن مذهب شیعه در ایران توسط صفویان ، ایرانیان به شخصیت و هویت جدیدی دست پیدا نمودند که در عین همبستگی با سایر مسلمانان ، از ذیل و دایره خلافت بیرون آمده و در یک چرخش تاریخی سرنوشت ساز اسلام ولایی و امامت را برای فرهنگ و آمال و شخصیت خود در کنار سایر عناصر پذیرفتند.
وی ادامه داد: ایرانیان از پنج قرن قبل مذهب تشیع را به عنوان مرکز و کانون فرهنگ و ارزش های حیاتی خود پذیرفته و با تکلم فارسی در این محدوده خاص به سطحی از درک و هویت و تظاهر اجتماعی و سیاسی رسیده اند و این نوعی ملت سازی جدید است که در نوع خود به این صورت شبیه و نظیری در تاریخ ندارد.
وی در پایان گفت: مردم ایران ملتی تمدن ساز بوده اند و ضمن تجربه های بسیار، نظام حکومتی پیشرفته ای داشته اند. وقتی با اسلام مواجه شدند گوهر گمشده خود را بازیافتند و بدون پذیرش ظلم و ستم حاملان این اندیشه، حقیقت آن را حفظ کردند و بین اسلام و عربیت تفکیک قائل شدند.
نظر بدهید