به گزارش سارنا به نقل از مهر، هشتم صفر سالروز رحلت جناب سلمان فارسی (س)، صحابه گرانقدر پیامبر اعظم (ص) میباشد.سلمان فارسی از شخصیتهای آزاده، مجاهد و بلندآوازه اسلامی است. وی با اینکه ایرانی نژاد بود، در میان عربها و مسلمانان حجاز، به مقامی رفیع و مرتبهای بلند دست یافت تا جایی که پیامبر (ص) در مورد او فرمود: «سلمان منا اهل البیت؛ سلمان از ما اهل بیت است».
در جنگ احزاب پیامبر به پیشنهاد او دستور داد تا خندقی دور مدینه برای ممانعت از دشمن حفر کنند و همین اقدام باعث پیروزی اسلام در آن جنگ شد. سلمان از یاران امام علی بن ابیطالب (ع) به شمار میرفت و بر این اعتقاد بود که او جانشین راستین و بلافصل رسول خدا (ص) است. سلام در زمان عمر بن خطاب از جانب خلیفه استاندار مدائن شد و در همان شهر وفات نموده به خاک سپرده شد. سلمان فارسی از روزی که اسلام اختیار کرد و ایمان آورد، شخصیتی به تمام معنی آزاده، مجاهد و عابد به شمار میرفت.
در سال اول هجری هنگامی که پیامبر میان هر دو نفر از مسلمانان مهاجر و انصار پیمان برادری برقرار نمود، میان سلمان و ابودرداء انصاری نیز عقد اخوت بست و در این ماجرا به سلمان فرمود: «یا سلمان أنت منا أهل البیت و قد آتاک الله العلم الاوّل والآخر والکتاب الاوّل والکتاب الآخر»؛ ای سلمان، تو از اهل بیت هستی و خدای سبحان به تو دانش نخستین و واپسین را عنایت کرده است و کتاب اول (نخستین کتابی که بر پیامبران الهی نازل شده بود) و کتاب آخر (قرآن مجید) را به تو آموخته است.
سلمان فارسی در فتح مدائن نقش ویژهای داشت. سلمان در میان رزمندگان، افزون بر اینکه به زهد و قناعت معروف بود، از مرگ هراسی نداشت و در میان صفوف مسلمانان، حضوری دلیرانه داشت و در برابر دشمنان اسلام که مبارز میطلبیدند، سینه سپر میکرد و از ایشان دلهرهای نداشت. این شهامتش از قلبی آکنده از ایمان و پارسایی سرچشمه میگرفت.
سلمان فارسی، صحابه بزرگ پیامبر (ص)، با نگاهی خاص به قدرت و مسئولیت، دارای نگاهی متعالی و ارزشی بود و این مقوله را به عنوان زمینهای برای حاکمیت ارزشهای الهی و خدمت به خلق میدانست. سبک مدیریت او در عرصههای سیاسی، نظامی و فرهنگی برگرفته از آموزههای پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله و امام علی علیه السلام بود. در این مجال و به مناسبت سالروز وفات آن مرد بزرگ تاریخ ایران و اسلام، سعی میکنیم، شیوههای حکومت داری این صحابه گرانقدر حضرت رسول (ص) که میتواند الگویی ارزشمند برای حاکمیت دینی در جامعه باشد، را بررسی نمائیم:
سلمان محمدی
سلمان فارسی نخستین ایرانی است که پس از رنجهای فراوان و پیمودن راههای طولانی و سفرهای پرماجرا و گرفتار شدن به بردگی، از چشمه زلال اسلام ناب محمّدی سیراب و گوی سبقت را در دینداری و تقوا از هم کیشان خویش ربود. تنها او بود که جمله «سلمان از ما اهل بیت است» را از پیامبر مهر و رحمت (ص) شنید و به سلمان محمّدی معروف شد.
پیامبر (ص) درباره پیشگامی سلمان به اسلام فرمود: پیشگامان چهار نفرند؛ من پیشگام عرب به اسلام هستم. صهیب پیشگام رومیان به اسلاماست. سلمان پیشگام ایرانیان به اسلام است و بلال پیشگام حبشه به اسلام میباشد. پیامبر (ص) در تعبیر بالاتری فرمود: «من پیشگام همه فرزندان آدم هستم، و سلمان پیشگام مردم ایران است».
سلمان، حدود ۱۹ سال استاندار مدائن بود. اما قبل از آن در کنار پیامبر (ص) هم مشاورههای نظامی میداد و هم به عنوان جنگاور در کنار پیامبر (ص) در جنگها شرکت میکرد، از طرفی هم یکی از عرفای زمان خودش به حساب میآمد. معمولاً بعد زهد و ساده زیستی سلمان باعث میشود که ابعاد حکمرانی و مسائل اجتماعی سلمان کمتر دیده شود اما باید توجه داشت اگر انسان به مراتب بالای ایمان و انسانیت برسد بیشتر دغدغه مسئولیتهای اجتماعی و فرهنگی خواهد داشت و نمیتواند ساکت باشد و گرنه این خود نقصی در انسانیت و ایمان فرد خواهد بود.
سلمان، شخصیت جامعی داشت
حکومت داری نیاز به دانش فراوان دارد و سلمان کسی بود که قبل از حکومت داری دانش خود را در مشاورههای مختلف و در بحثهایی که در زمان پیامبر صلیالله علیه و سلم مطرح میشد، به ظهور و بروز رسانده بود و نشان میداد که در سطح بالایی از معلومات دینی و اجتماعی و سیاسی و حتی نظامی است.
عمق فهم و گستره دانش سلمان به حدی بود که حتی خلیفه دوم بسیاری از مسائل پیچیده حکومت را با مشاوره خصوصی سلمان حل میکرد و خیلی از اوقات وقتی که سلمان پیش خلیفه میرفت خلیفه دیگران را از دست خود بیرون میکرد با سلمان به صورت خصوصی مشورت مینمود.جالب است که بعد مشورتی به حکومت و خلیفه باعث نشد که سلمان در موارد خلافی که رخ میدهد، همراه خلیفه باشد بلکه حتی در نامه نگاری رسمی به خلیفه دوم مواردی را متذکر و وی را نصیحت کرد و بیان کرد که حکومت داری باید به شیوه رسول الله باشد نه شیوه کنونی.
حتی میتوان به بحث امر به معروف و نهی از منکر که فراتر از نصیحت به حاکمان است اشاره کرد به عنوان مثال سلمان در بحث سقیفه ابوبکر و عمر را نهی از منکر کرد و آنها یادآور شد که جانشین رسول خدا، علی (ع) است و از این رو بحث حدیث غدیر و موارد این چنین را دائماً مطرح میکرد آنها را از این منکر جانشینی نادرسته پیامبر به شدت نهی میکرد. پس هم بحث نصیحت رهبران جامعه به هم امر به معروف و نهی از منکر در این زمینه در مورد سلمان مطرح است.
حکومت داری سلمان در مدائن
در ارتباط با حکومت داری سلمان، میتوان به ابعاد مختلفی اشاره کرد. بحث در مورد حکومت داری سلمان، هم بحث سیاست هست هم بحث نظامی هم بحث فرهنگی است. از طرفی وقتی که ما حکومت را مطرح میکنیم بحث قدرت میاید. در ادبیات اسلامی هم هر جا قدرت هست، معنایش مسئولیت است اگر حق حاکمیتی هست در کنارش مسؤول بودن و پاسخگو بودن مهم است اگر ما این حق را داریم که قدرت داشته باشیم، یعنی مشروعیت قدرت داریم، باید به مردم پاسخگو هم باشیم. قدرت در نگاه سلمان برخلاف خیلی از دنیا پرستان بود. نه اینکه بخواهد از آن سو استفاده کند و محو قدرت باشد. قدرت در نگاه او از نظر دنیایی حقیر بود بلکه قدرت را اگر میخواست به عنوان ابزار خدمت به مردم میخواست
. وی افزود: از سلمان در مورد قدرت پرسیدند جواب داد: شیرینی دوران استفاده از شیر حکومت و تلخی جدایی از آن. یعنی اینکه این حکومت ظاهری با نگاه دنیایی شیرین است ولی حقیقت آنکه نداشتن ثبات و ترک میز قدرت است و قرار است از آن جدا شوی، چون هر قدرتی پایانی دارد، ازلی دارد، تلخی دارد. تلخی از شیر گرفتن هست. یا در جایی در مورد دنیا میگوید که دنیا همانند ماری خوش خط و خال، ظاهری زیبا دارد، در حالی که درون آن نه تنها زیبا نیست بلکه کشنده و مهلک است. این نگاه مهم است، دنیا به درد شما نمیخورد و همیشه خود را مهیای مرگ بدانید.
با توجه به زهد و ساده زیستی که سلمان داشت به صورت آگاهانه و همیشگی به ارائه مدل حکومت مردمی و ساده زیست همراه با توجه به عدالت اجتماعی و رفع نیازهای مردم به خصوص فقرا توجه ویژه داشت. از دیگر ویژگیهای حکومتداری سلمان میتوان توجه ویژه به حق محوری و حق مداری و شکیبایی را عنوان کرد. این مسئله در نامههای سلمان به افراد مختلف به خوبی بروز دارد. از جمله کارهایی که سلمان بدان میپرداخت باز آفرینی سنتها و افکار پیامبر بود. در هر فرصتی ذکر و نام پیامبر را مطرح میکرد. عنوان میکرد که حق و حقیقت، پیروی واقعی از پیامبر است مثلاً در داستانی که دونفره از طرف ابودردا به نزد وی آمدند و به او گفتند آیا تو سلمان صحابی رسول خدا هستی؟ او جواب داد که معلوم نیست من صحابی رسول خدا باشم چراکه صحابی واقعی رسول خدا کسی است که با رسول خدا در بهشت انیس و مونس باشد و نه فقط در این دنیا. لذا به صرف دیدن و بودن با رسول الله (ص) مغرور نشد.
نظر بدهید