نوستالوژی‌های ایرانی «اصل ژاپن»


تیم ملی فوتبال ایران روز دوشنبه به مصاف تیم ملی فوتبال ژاپن می‌رود و همه منتظرند تا شاگردان کی‌روش با عبور از سد ژاپنی‌ها فینالیست جام ملت‌های آسیا شوند.

1/26/2019 10:49:18 AM
کد خبر: 943

به گزارش سارنا به نقل از ایسنا، تیم ملی فوتبال ایران روز دوشنبه به مصاف تیم ملی فوتبال ژاپن می‌رود و همه منتظرند تا شاگردان کی‌روش با عبور از سد ژاپنی‌ها فینالیست جام ملت‌های آسیا شوند.

اما ژاپن که امروز برای ما یک حریف فوتبالی است، خالق بخش زیادی از نوستالوژی‌های ماست؛ از تلویزیون‌های رنگی گرفته تا پلی‌استیشن و موتور هوندا و حتی کارتون فوتبالیست‌ها. سال‌ها بود که در بازار، هر چه را می‌خواستند راحت بفروشند و مشتری به آن اعتماد کند، می‌گفتند «اصل ژاپن» است. در ادامه، بخشی از این نوستالوژی‌های ایرانی «اصل ژاپن» را مرور می‌کنیم:

صوت و تصویر

از جمله نامدارترین برندهای مورد اعتماد ایرانی‌ها از زمانی که پای تکنولوژی‌های نوین به زندگی مردم باز شد و به‌ویژه مهمان ناخوانده‌ای به اسم «تلویزیون» در خانه‌ها جا خوش کرد، سونی و پاناسونیک بود.

سونی در هفتم ماه مه ۱۹۴۶ توسط ماسارو ایبوکا و آکیو موریتا در توکیو پایتخت ژاپن متولد شد. موریتا یک فیزیکدان بود که به ارتش ژاپن پیوست و در جریان جنگ جهانی دوم با ایبوکا آشنا شد. همان جا ایده تاسیس سونی شکل گرفت. هر دو با سرمایه اولیه ی ۵۳۰ دلار، یک مغازه اجاره کردند و با ۸ کارمند، به کار تعمیر رادیو مشغول شدند. البته نام آنچه موریتا و ایبوکا آن را تاسیس کردند از همان ابتدا «سونی» نبود و برای مدت ۱۲ سال، آنها با نام «توکیو تسوشین کوگیو» فعالیت می‌کردند. سپس در سال ۱۹۵۸، تصمیم بر این شد که نام شرکت را به «سونی» تغییر دهند.

در سال ۱۹۵۰، سونی اولین دستگاه ضبط صوت را در ژاپن ساخت. نام این محصول Type G بود و صرفاً در اختیار سازمان‌های دولتی قرار داشت. در سال ۱۹۶۸، سونی اولین تلویزیون رنگی خود را عرضه کرد؛ این تلویزیون در آن زمان از روشنایی و کیفیتی دوبرابر بیشتر از محصولات قبلی بهره می‌برد. در ایران زمانی که اکثراً تلویزیون سیاه و سفید توشیبا داشتند، هر وقت سریال، فیلم یا فوتبالی پخش می‌شد، کار آنهایی که تلویزیونشان رنگی بود درمی‌آمد چون فامیل دوست داشتند علاوه بر دیدن روی ماه صاحب تلویزیون، برنامه مورد علاقه‌شان را به صورت رنگی ببینند!

سال ۱۹۷۱، سونی از VP-۱۱۰۰ پرده برداشت؛ یک دستگاه پخش‌کننده ویدئویی که قادر بود نوارهای کاست را به نمایش بگذارد. این همان چیزی است که ما آن را در ایران به عنوان «ویدئو» می‌شناسیم و تا سال‌ها هم استفاده از آن ممنوع بود. برای دیدن دورهمی و البته هزارباره فیلم‌های شعله و رمبو و راکی و بروس‌لی، معمولاً زیر چادر مادرها یا داخل یک بقچه رنگ و رو رفته، از امن‌ترین جاها برای جابه‌جایی این وسیله ممنوعه به حساب می‌آمد! سال ۱۹۷۵ سونی از بتاماکس پرده برداشت؛ نوعی جدید از ضبط‌کننده‌های ویدئویی که ما در ایران به این دستگاه‌ها می‌گفتیم «ویدئوی فیلم‌کوچک». شاید خیلی‌ها هنوز لذت تماشای کارتون گربه‌های اشرافی، سیندرلا و سفیدبرفی در این ویدئوها را فراموش نکرده باشند.

در سال ۱۹۷۹ این کمپانی از اولین نسل «واکمن» پرده برداشت. همان دستگاهی که می‌توانست به شکل قابل حملی یک نوار کاست را برای شما پخش کند. این دقیقاً همان دستگاهی است که بچه‌های دهه شصت برای مجاب کردن پدر و مادرشان به خرید آن، می‌گفتند با آن، نوارهای زبان گوش می‌دهند و انگلیسی خود را تقویت می‌کنند یا حتی وعده شنیدن تلاوت‌های مجلسی عبدالباسط را می‌دادند!

سال ۱۹۸۲، سونی اولین پخش‌کننده CD را به شکل جهانی به فروش رساند و دوسال بعد هم دیسک‌من که مثل همان واکمن بود، با این تفاوت که به جای کاست می‌توانست CD پخش کند، به بازار آمد و رشد سریع CD مدیون این سیستم شد. سال ۱۹۹۴، کنسول بازی PlayStation در ژاپن به فروش رسید؛ محصولی که در سال ۱۹۹۵ به بازار ایالات متحده و اروپا رسید و تا پایان سال ۱۹۹۶، بیش از ۱۰ میلیون از آن فروخته شد. این آمار تا پایان ۱۹۹۸ به بیش از ۵۰ میلیون دستگاه رسید و پلی‌استیشن، پای ثابت گیم‌نت‌های ایران شد؛ همان جایی که بچه‌ها با هزار زحمت از پدر و مادرشان پول می‌گرفتند تا کودکی‌شان را آنجا بین قهرمان‌های بازی‌های جنگی و رزمی سپری کنند و هنوز برای خیلی‌ها جای پس‌گردنی‌هایی که پدر یا مادر بابت فراموش‌کردن موعد برگشت به خانه و دیر رسیدن تقدیمشان کرده‌اند، به عنوان یادگار از روزگار گیم‌نتی می‌سوزد! سال ۱۹۹۵ نیز دوربین دستی برای ضبط ویدئو عرضه شد و از همان دوران بازار فیلمبرداری از مراسم در ایران رونق گرفت.

تا امروز همان فناوری‌ها و سیستم‌ها روزآمد شده است و هر روز شکل تازه‌ای از آنها به بازار می‌آید که احتمالاً برای نسل‌های بعدی تبدیل به نوستالوژی خواهد شد.

بنیانگذار شرکت پاناسونیک هم «کونوسوکه ماتسوشیتا» بود که فعالیتش در صنعت الکترونیک را از بخش فروش شرکت هیتاچی آغاز کرد. او در سال ۱۹۱۸ کارخانه تولید ابزار برقی ماتسوشیتا را برای تولید لوازم برقی جانبی راه انداخت. در سال‌های نخست، شرکت به فروش لامپ و اطو پرداخت و در سال ۱۹۲۷ اولین تولید خود را که لامپ‌های دوچرخه بود، با برند ناسیونال به بازار ژاپن عرضه کرد.

پس از جنگ جهانی دوم، ماتسوشیتا اقدام به بازسازی و سازماندهی مجدد ساختار شرکت پاناسونیک کرد و محصولات جدیدی را به بازار ژاپن فرستاد که شامل رادیو، دوچرخه و لوازم خانگی می‌شد. ماتسوشیتا در راستای تولید لوازم مورد نیاز پس از جنگ، کمک‌های فراوانی به برادر همسرش برای راه‌اندازی شرکت سانیو کرد. گرچه این شرکت بعدها به بزرگ‌ترین رقیب پاناسونیک تبدیل شد اما سرانجام در سال ۲۰۰۸ پاناسونیک آن را خرید!

در اواسط دهه ۱۹۷۰ تلویزیون‌های پاناسونیک، به بازارهای آسیا و خاورمیانه وارد شد و پس از موفقیت در فروش این تلویزیون‌ها در بازارهای وسایل الکترونیکی آسیا و ایالات متحده آمریکا، در اواخر این دهه، در پی افزایش تقاضای بازارهای اروپا به این محصول، تلویزیون‌های پاناسونیک به بازارهای اروپا نیز عرضه شد. همچنین در دهه ۸۰، ماتسوشیتا شرکت تابعه پاناسونیک سنیور پارتنر را راه‌اندازی کرد که نخستین محصول آن اولین کامپیوتر ژاپنی سازگار با آی‌بی‌ام بود.

شرکت پاناسونیک طیف وسیعی از محصولات و تجهیزات الکترونیکی، الکتریکی و صنعتی را تولید و عرضه می‌کند اما آنچه برای ما خاطره‌انگیزتر است، تلفن‌های پاناسونیک است؛ همان تلفن‌هایی که بعد از شماره‌گیرهای دستی چرخشی به خانه‌هایمان پا گذاشته بود و کلی دکمه داشت که از خیلی‌هایش سر در نمی‌آوردیم یا اساساً در کشور ما کاربردی نداشت. بعدتر هم آنچه امروز برایمان یادآور شنیدن خبرهای تلخ یا شیرین است، تلفن‌های بیسیم بود؛ همان تلفن‌های سفید و خاکستری بزرگ و سنگین که در دهه هفتاد به خانه‌ها رسید و هر کس از آنها داشت برای خودش کسی به حساب می‌آمد. از عجایب تلفن‌های بیسیم این بود که هر کس آن را دستش می‌گرفت تصور می‌کرد چون بیسیم است و امکان جابه‌جایی دارد، حتماً باید موقع مکالمه راه برود!

 

ماشین و موتور

تویوتا، مزدا، نیسان، یاماها و هوندا، شخصیت‌هایی هستند که از وقتی حافظه‌مان یاری می‌کند در کوچه و خیابان‌ها با آنها زندگی کرده‌ایم.

ریشه‌های تأسیس شرکت خودروسازی تویوتا، به سال ۱۹۲۶ بازمی‌گردد؛ زمانی که ساکیشی تویودا، اقدام به راه‌اندازی شرکت صنایع تویوتا کرد. پیشینه این شرکت که در صنعت نساجی فعالیت می‌کرد نیز به ابتدای قرن بیستم بازمی‌گردد که به عنوان یک کارخانه ریسندگی فعال بود. ساکیشی تویودا که سال‌ها همچون پدرش به فروش فرش اشتغال داشت، این کارخانه را راه‌انداخته بود و در سال ۱۸۹۴ یک ماشین بافندگی صنعتی نیز ابداع کرده و ساخته بود. تویودا که در سال ۱۹۲۹ در رشته مهندسی مکانیک از دانشگاه توکیو فارغ‌التحصیل شده بود، در کارخانه پدر مشغول به کار شد اما همه توجه او صرف ساخت موتور اتومبیل بود. در سال ۱۹۳۰ کیشیرو تحقیق روی موتورهای گازوئیلی را آغاز کرد. او در مورد برنامه آینده خود با رئیس شرکت، ریسابورو مشورت نمود، ریسابورو در ابتدا بسیار محتاط بود و فریادهای اعتراض از داخل و خارج کمپانی بلند شد اما کیشیرو بر تصمیم خود پافشاری می‌کرد و عقیده داشت که این تجارت برای کمپانی سودمند خواهد بود و از همه مهم‌تر دولت نیز آشکارا برای سیاستگذاری پیشبرد صنایع اتومبیل در تلاش بود. طولی نکشید که ریسابورو موافقت کرد و کیشیرو دپارتمان اتومبیل را در سال ۱۹۳۳ در قسمت کوچکی از کارخانه ریسندگی پدر، راه‌اندازی کرد. هدف او تولید اتومبیل‌های مناسب با شرایط ژاپن بود؛ در حالی‌که نکات مثبت اتومبیل‌های خارجی را نیز در نظر داشت. در سال ۱۹۳۵ اولین کارخانه خودروسازی تویوتا، آغاز به کار کرد و سال بعد، لوگوی تویودا به تویوتا تغییر یافت. یک سال بعد، یعنی ۱۹۳۷ شرکت تویوتاموتور به‌طور رسمی افتتاح و به این ترتیب یکی از موفق‌ترین کارخانجات ریسندگی ژاپن، در بین دو جنگ جهانی با تغییر گرایش، به کارخانه خودروسازی تبدیل شد.

زنده‌ترین تصاویر قدیمی از تویوتا برای ما برمی‌گردد به مدل‌های سواری کرونا و کارینا که جوان‌های دهه ۵۰ و ۶۰ آن را در حد آن روزها اسپرت می‌کردند و در خیابان‌های خلوت و بی‌ترافیک، شاخ دور دورهای آن زمان می‌شدند.

تصویر آشنای دیگر از تویوتا برای ایرانی‌ها، همان ماشین خاکی‌رنگی بود که در کنار جیپ در جبهه‌ها حضور داشت؛ یعنی لندکروز. جنگ بین دو کره در دهه ۱۹۵۰ میلادی را می‌توان سرآغاز تولید این خودرو به حساب آورد. پس از حمله کره شمالی به کره جنوبی در سال ۱۹۵۰ میلادی، ایالات متحده آمریکا به عنوان یکی از متحدین کره جنوبی که ژاپن را در تصرف خود داشت، به خودرویی نظامی نیاز داشت تا علاوه بر قابلیت‌های نظامی و مانورهای خارج از جاده‌ای، محصولی محلی نیز بوده و به سادگی در دسترس ارتش این کشور برای مبارزه در منطقه باشد.

آنچه ما از این خودرو در جبهه‌ها به یاد داریم، مربوط به مدل J۴۰ می‌شود که از ۱۹۶۰ تولید می‌شد و در جنگ نیز بیشتر دست نیروهای ارتش بود. نسل چهارم این خودرو هم سری J۶۰ بود که در سال ۱۹۸۰ معرفی شد که به عنوان خودروی فرماندهی و امدادی و با نام مستعار ۴WD در جنگ حضور داشت.

در سال ۱۹۱۴ نیز کارخانه اتومبیل‌سازی کوچکی، آغاز به تولید یک وسیله نقلیه دو سیلندر کرد که تنها ده اسب بخار قدرت داشت. نام این خودرو دات تعیین شد که اولین حروف نام شرکای آن بود. سال‌ها گذشت تا در سال ۱۹۳۰ اتومبیل دات دستخوش تغییر شد و خودروی کوچک جدیدی بنام پسر دات Son of DAT تولید شد و چندی بعد نیز به داتسون (در زبان ژاپنی به معنای خورشید تابان) شهرت یافت. در سال ۱۹۳۴ داتسون اقدام به مشارکت با خودروساز دیگری کرد که نهونسانگ نام داشت و پس از آن نام داتسون به نیسان تغییر یافت.

اما آنچه از نیسان برای ما خاطره‌انگیز است، پاترول نام دارد. روزهایی که هنوز مثل الان تعداد شاسی‌بلند سوارها اینقدر زیاد نبود، پاترول‌سواری برای خودش ابهتی داشت. آن وقت‌ها اگر کسی در بین اقوام و فامیل پاترول داشت و البته کمی هم مهربان بود، کلی آدم سوار می‌کرد و می‌زد به دل جاده چالوس یا هراز. بچه‌ها که جثه‌شان کوچک‌تر بود، تا آنجا که در عقب بسته شود در بخش انتهایی پاترول جا داده می‌شدند و بخش جلویی هم گاهی تا ۸ نفر مسافر می‌زد!

در سال ۱۹۵۱ اولین خودروی دو دیفرانسیل کمپانی نیسان به نام پاترول از خط تولید خارج شد که از بسیاری جهات مورد توجه ژاپنی‌ها قرار گرفت. از نظر ظاهری بسیار شبیه به اتومبیل جیپ ساخت آمریکا بود و تا سال ۱۹۸۰ نیز تغییرات زیادی کرد.

در ایران فقط نسل سوم پاترول معروف به سری ۱۶۰ و ۲۶۰ تولید و در واقع مونتاژ شد. تولید این خودرو در ایران از سال ۱۳۶۴ آغاز شد. در سال ۱۳۷۲ تجهیزات بیشتری مانند هیدرولیک فرمان، کولر، رینگ پهن و گارد محافظ سپرجلو و همین‌طور زاپاس‌بند عقب به‌طور استاندارد توسط کارخانه به آن اضافه شد که در افزایش راحتی و همچنین زیبایی ظاهری آن سهم بسزایی داشت بطوری‌که در سال‌های بعد از آن و همچنین اکنون دیگر در ایران یافتن نیسان پاترول بدون این تغییرات ظاهری کار مشکلی است.

در سال ۱۳۸۲ به دلیل عدم برخورداری از سامانه انژکتور و برخوردار نبودن از استانداردهای عدم آلایندگی هوا، تولید پاترول در ایران متوقف شد و بر این اساس جوان‌ترین پاترولی که ممکن است امروز ببینیم حداقل ۱۵ سال سن دارد.

موتورسیکلت، از آن وسیله‌های دوپهلو در ایران بود. هم خودروی خانواده‌های کم‌درآمد به حساب می‌آمد، هم وسیله پز دادن جوان‌های پولدار بود. برای خیلی‌ها یادآور رفیق‌بازی‌ها و شمال‌رفتن‌های یهویی است و بعضی‌های دیگر هم هرگز به رویای داشتن یاماها تریل یا هوندا ۱۲۵ گوجه‌ای یا حتی لحظه‌ای سوار شدن بر آن دست پیدا نکردند. البته خیلی‌های دیگر هم بودند که فقط زورشان می‌رسید پوستر آنها را به دیوار اتاق یا داخل کمدشان بچسبانند و هیچوقت تصور نمی‌کردند بتوانند موتور بخرند.

شاید نخستین روزهایی که CG۱۲۵ پا به ایران گذاشت سال ۱۹۷۶ و در ایام انقلاب بود. بسیاری از گردشگران خارجی این موتور را یکی از نمادهای عجیب می‌دانستند و تعجب می‌کردند که یک موتورسیکلت از رده‌خارج و فراموش‌شده در ایران این همه طرفدار دارد.

سوزوکی و کاوازاکی هم از آن اصل‌های ژاپنی بود که دلبری می‌کرد. خاطره تک‌چرخ‌زدن مقابل دبیرستان دخترانه و دردسرهای بعدی آن، جزء خاطرات مشترک خیلی از پسرهای موتورسوار دهه ۵۰ و ۶۰ است.

سریال و کارتون

شاید پررنگ‌ترین نوستالوژی‌های ژاپنی برای ایرانیان، سریال‌ها و کارتون‌های ساخت ژاپن باشد؛ از اوشین و هانیکو گرفته تا ای‌کی‌یوسان و فوتبالیست‌ها.

اوشین، شخصیت اصلی سریالی بود به نام سال‌های دور از خانه که با دوبله زیبای مریم شیرزاد در اوج روزهای جنگ و آژیر قرمز و قطعی برق و رفتن به پناهگاه میهمان خانه‌های ایرانیان بود. این سریال در سال ۱۹۸۳ توسط NHK تولید شد. شخصیت اصلی این سریال، اوشین تانوکورا نام داشت که در سنین پیری، خاطرات زندگی سختش از زمان کودکی تا بزرگسالی را تعریف می‌کرد. از آنجا که این سریال در روزهای مصیبت‌باری در ایران پخش می‌شد، مردم با دیدن بدبختی‌های اوشین یاد بدبختی‌های خودشان می‌افتادند و با ریختن اشک، کمی از بار غصه‌هایشان را سبک می‌کردند!

«زندگی، منشوری است در حرکت دوار». این، جمله‌ی ابتدایی سریال «داستان زندگی» بود که به خاطر شخصیت اصلی آن به «هانیکو» مشهور شد. این سریال هم از مجموعه سریال‌های صبحگاهی شبکهٔ NHK ژاپن با محوریت زنان بود که در سال ۱۹۸۶ و در ۱۵۶ قسمت ۱۵ دقیقه‌ای از همین شبکه پخش می‌شد. این مجموعه، داستان دختری به نام هانیکو را روایت می‌کرد که با تشویق استاد و سرسختی خودش موفق به ادامه تحصیل شد و به عنوان اولین خبرنگار زن ژاپنی به استخدام یکی از روزنامه‌های آن دوران در آمد. این سریال در ایران برای اولین بار از شبکه ۲ سیما پخش شد.

از کارتون‌های نوستالوژیک هم می‌توان از ای‌کی‌یوسان یاد کرد؛ مجموعه‌ای ۲۹۶ قسمتی از محصولات Toei Animation که از اکتبر ۱۹۷۵ تا ژوئن ۱۹۸۲ از کانال TV Asahi ژاپن پخش شد و بخش‌هایی از آن را هم در برنامه کودک برایمان به نمایش درآمد.

ای‌کی‌یوسان پسربچه باهوش و کچلی بود که برای هر مشکلی یک راه‌حل متحیرکننده پیدا می‌کرد و شیوه فکر کردنش هم معروف بود. روی زمین می‌نشست، دو انگشت سبابه‌اش را با نوک زبان خیس می‌کرد و روی سرش به صورت دایره‌ای می‌چرخاند، چند ثانیه می‌گذشت و ناگهان راه‌حل را ارائه می‌داد. وقتی هم با راه‌حل‌هایش توی کار کسی می‌گذاشت، چشمک فاتحانه‌ای حواله بیننده می‌کرد.

خیلی از بچه‌های قدیم با ای‌کی‌یوسان مقایسه می‌شدند؛ چون نصف همه ما بود اما مغزش خوب کار می‌کرد!

سفرهای میتی کومان هم دیگر کارتون نوستالویژیک ژاپنی است که توسط شرکت کناک (سازنده پسر شجاع و مسافرکوچولو) ساخته شد.

این کارتون بر اساس زندگی توکوگاوا میتسوکونی (۱۶۲۸–۱۷۰۱) ملقب به «میتوکومون» ساخته شده است. او یکی از شخصیت‌های محبوب تاریخ ژاپن است و از او به عنوان فردی شوخ‌طبع و خوش‌مشرب و یک پزشک و غذاشناس خبره یاد شده است. میتو کومون در سفرهایش دو محافظ به نام‌های «ساساکی سوکه سومابورو» و «آتسومی کاکونوشین (کاکوسان)» را به همراه داشت؛ بنابراین شخصیت‌های «تسوکه» و «کایکو» در این فیلم وجود تاریخی داشته‌اند اما «سه گارو» و «زُمبه» سگ او خیالی هستند. در ادامه سفرهای این گروه، یک بانوی اشرافی به نام خانم کوتو و دخترک شجاعی به نام ناتسو نیز به آن‌ها می‌پیوندند.

میتی‌کومان، مأمور مخصوص حاکم بزرگ، پسرعموی شوگون (سپهسالار کل ژاپن) بود که به عنوان یک بازرس مخفی عادل و خردمند، با هویتی ساختگی برای سرکشی به عملکرد حاکمان استان‌های مختلف می‌رفت. داداش کایکو محافظ مخصوص میتو کومون، مهربان و تنومند بود که با بستن «دستمال قدرت» نیروی ویژه‌ای می‌یافت. تسوکه هم محافظ مخصوص میتوکومون، فردی کم‌حرف، جدی و یک سامورایی چیره‌دست بود که در پایان هر قسمت او «علامت مأمور مخصوص حاکم بزرگ» را نشان می‌داد و به همه دستور می‌داد که «احترام بگذارید»! سه‌گارو هم پسری بازیگوش ولی بی‌باک بود که با سگش زمبه، گروه میتی‌کومان را همراهی می‌کرد.

و نهایتاً کارتون فوتبالیست‌ها، از آن مجموعه‌های نوستالوژیکی است که مرزهای خالی‌بندی را جابه‌جا کرده بود اما همه ما با آنکه می‌دانستیم اتفاقات آن در دنیای واقعی فوتبال امکان‌پذیر نیست، لحظه‌شماری می‌کردیم تا ظهر جمعه به تماشای آن بنشینیم و ببینیم توپی که از یک هفته قبل با شوت سوباسا در آسمان در حال چرخیدن بود، نهایتاً چه سرنوشتی پیدا کرد.

فوتبالیست‌ها یک کارتون مکتوب بود که از سال ۱۹۸۵ تا ۱۹۸۹ توسط شوگاکوکان در مجله کروکری ژاپن منتشر می‌شد. بر اساس این کارتون، یک مجموعه انیمیشن ۲۶ قسمتی نیز توسط استودیو پیروت در سال‌های ۱۹۸۶ - ۱۹۸۷ تولید شد. این مجموعه در ژاپن نتوانست بینندگان زیادی را جلب کند و شاید دلیل آن، رقابت با «کاپیتان سوبا» بود که همزمان با این مجموعه پخش می‌شد. پس از ۲۱ قسمت، پخش آن در ژاپن متوقف شد اما در ایران با حذف چند شخصیت داستان، از شبکه اول سیما و کمتر از ۲۱ قسمت، پخش شد. کاکرو، سوباسا، واکی بایاشی و … از شخصیت‌های این کارتون بودند.

شما هم می‌توانید نام‌ها و یادهای ژاپنی خود را به این مطلب اضافه کنید؛ از ساعت و ارگ‌های کاسیو گرفته تا سریال از سرزمین‌های شمالی و طبل‌های یاماها و حتی سال‌های سخت کار در ژاپن.

حسام‌الدین قاموس مقدم

نظر بدهید


نام:


ایمیل:


موضوع:


توجه: دیدگاه هایی که حاوی توهین و تهمت و یا فاقد محتوایی که به بحث کمک میکند باشند احتمالا مورد تایید قرار نمیگیرند.