به گزارش سارنا به نقل از فارس، در قرن بیستم با پیروزی انقلاب اسلامی، مُدل و الگویی جدید از حاکمیت سیاسی ارائه شد که بر مدار ارزشهای اسلامی و غایت آرمانی مسلمین میچرخید. اینکه اساس و سنگبنای این نوع حکومت چیست و در چه عالمی و با چه نظرگاهی به موضوعات مینگرد ما را بر آن داشت تا با مراجعه به کتاب «ولایت و حکومت» از زبان یکی از تئوریسینهای آن و همچنین رهبر کنونی این نظام پاسخ خود را دریافت کنیم.
شما مشغول مطالعه بخشهایی از این کتاب هستید
بر مدار اطاعت از خدا
اساس نظام اسلامی بر اطاعت از خداوند است، این آن مایز اصلی است، «اطیعوا اللَّه و اطیعوا الرّسول»، «ان کنتم تحبّون اللَّه فاتّبعونی یحببکم اللَّه». بنابراین اساس نظام اسلامی، اطاعت از خدای متعال است. اطاعت از خدای متعال، چند مرتبه دارد، چند مرحله دارد: یک اطاعت، اطاعت موردی است. در مواردی خدای متعال میفرماید که این عمل را انجام دهید ولو این مسأله، مسأله شخصی است مثلاً نماز بخوانید، یا فرض کنید که صوم و زکات و بقیه امور. این یک جور اطاعت است که انسان امر الهی را اطاعت میکند، نهی الهی را اطاعت میکند. از این مهمتر، اطاعت خطی است. یعنی روش و راه و نقشهای که خدای متعال برای زندگی معین میکند؛ این را یک مجموعهای از مردم اطاعت کنند تا این نقشه تحقق پیدا کند. این نقشه با اَعمال فردی حاصل نمیشود؛ این یک حالت دیگری است، یک مسأله دیگری است، مسأله بالاتری است؛ یک کار جمعی نیاز دارد تا اینکه نقشه الهی، هندسه الهی در وضع جامعه اسلامی تحقق پیدا کند.
زندگی سعادتمندانه
فرض بفرمائید که در مکه مسلمانها اعمال خودشان را انجام میدادند؛ اما جامعه اسلامی در مکه با جامعه اسلامی در مدینه که حکومت اسلامی در آن تشکیل شد، متفاوت است. یک کار جدید، یک حرکتِ فراتر از حرکات فردی به وجود آمد و لازم است؛ که اگر این تحقق پیدا کرد، آن وقت «لأکلوا من فوقهم و من تحت ارجلهم»؛ زندگی، زندگی خوبی خواهد شد؛ زندگی سعادتمندانهای خواهد شد؛ آثار و برکات و نتایج مطلوبی که بر اطاعت امر الهی مترتب است، بر زندگی مترتب خواهد شد.
چگونه زندگی در نظام اسلامی سعادتمندانه است
نظام اسلامی به انسانها سعادت میدهد. نظام اسلامی هم یعنی آن نظامی که مبنی بر هندسه الهی است برای جامعه؛ مبنی بر نقشه خداست در جامعه. اگر این نقشه تحقق پیدا کرد، خیلی از تخلفات فردی و شخصی و جزئی قابل اغماض خواهد بود. روایت معروفی است که نقل حدیث قدسی را میکند: «لأعذّبنّ کلّ رعیّة اطاعت اماما جائرا لیس من اللَّه و لو کانت الرّعیّة فی اعمالها برّة تقیّة». نقطه مقابلش: «و لأعفونّ عن کلّ رعیّة اطاعت اماما عادلا من اللَّه و ان کانت الرّعیّة فی اعمالها ظالمة مسیئة». یعنی کار فردی و تخلف فردی در یک نظام عظیم اجتماعی که حرکت عمومی به یک سمت درستی است، قابل اغماض است؛ یا شاید به تعبیر دقیقتر، قابل اصلاح است؛ بالاخره میتواند این جامعه را، این افراد را به سرمنزل مقصود برساند.
برخلاف اینکه اگر چنانچه نه، اعمال فردی درست بود، اما روابط اجتماعی، نظامات اجتماعی، نظامات غلطی بود، نظامات جائری بود، نظاماتِ از ناحیه خدا نبود، از ناحیه شیطان بود، از ناحیه نفس بود، اعمال فردی نمیتواند این جامعه را بالاخره به سرمنزل مقصود برساند؛ آن چیزی که مطلوب شرایع الهی است از سعادت انسان، آن را نمیتواند برایشان به وجود بیاورد. بنابراین مسأله اطاعت کلان و اینکه انسان خط الهی را جستوجو کند و بیابد و آن را دنبال کند، بسیار اهمیت پیدا میکند. نظام اسلامی بر اساس توحید است. پایه اصلی، توحید است. پایه مهم دیگر، مسأله عدل است. پایه مهم دیگر، مسأله تکریم انسان و کرامت انسان و آراء انسان است.
نظر بدهید