سارنا - سروش دلیری
بعد از حادثه تأسف آور بالگرد رئیس جمهور و شهادت آقای رئیسی و همراهانش، کشور درگیر انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری شد و تعداد زیادی از مسئولین حال حاضر و گذشته برای این مسئولین مهم ثبت نام کردند.
پس از بررسی های شورای نگهبان، بالاخره شش نفر تأیید صلاحیت شدند. آقایان پزشکیان، قالی باف، پورمحمدی، قاضی زاده هاشمی، جلیلی و زاکانی شش کاندیدای تأیید صلاحیت شده ای هستند که باید برای انتخاب ریاست جمهوری با هم به رقابت بپردازند.
در بین رد صلاحیت شده ها هم افراد سرشناسی چون احمدی نژاد، لاریجانی، جهانگیری، آخوندی، بذرپاش و بعضی دیگر از اعضای دولت فعلی به چشم می خورند.
اما این بار گویا اصلاح طلبان هرچند که همچنان دست از نقد شورای نگهبان بر نمی دارند ولی خوشحالند. زیرا کاندیدای اصلی آنها یعنی آقای پزشکیان تأیید صلاحیت شده و قرار است اصلاح طلبان بر خلاف دوره قبل حضوری فعال در انتخابات ریاست جمهوری داشته باشند و بسیار هم امیدوارند و از حالا خود را تقریباً برنده می دانند.
از آنجایی که معمولاً عملکرد شورای نگهبان مورد نقد اصلاح طلبان است لازم است به چند نکته در این باره اشاره کرد:
1- در طول سال های پس از پیروزی انقلاب، اکثراً دولت ها با تکفرات اصلاح طلبی ( در گذشته با نامی دیگر) و یا نزدیک به این طیف اداره شده است. رؤسای جمهور بعد از رحلت امام (ره) هم بیشترشان یا از این طیف بودند یا به این طیف بسیار نزدیک بودند به جز احمدی نژاد و شهید رئیسی که مجموع سالهای ریاست جمهوریشان بسیار کمتر از مجموع سالهای ریاست جمهوری اصلاح طلبان و همفکرانشان بعد از رحلت امام (ره) بوده است.
تمام این رؤسای جمهور مورد تأیید اصلاح طلبان، از فیلتر شورای نگهبان رد شده اند و حتی سال 1400 هم دو نماینده داشتند و امسال هم که کاندیدای بسیار جدی تری دارند.
شاید بگویند سال 1400 همتی و مهرعلیزاده گزینه های شاخص ما نبودند. اما مگر خاتمی در سال 1376 گزینه شاخص اصلاح طلبان بود؟ مهم ترین مسئولیت خاتمی وزیر ارشاد بود. یا احمدی نژاد مگر گزینه شاخص اصولگرایان بود که مهم ترین مسئولیتش شهرداری تهران بود؟ لذا همتی و مهرعلیزاده هم کمی از خاتمی نداشتند. این همه اعتراض به شورای نگهبان برای گروهی که بیشترین سهم را در اداره دولتها در دوران پس از انقلاب داشتند و اتفاقاً با همین سازکار شورای نگهبان هم تأیید شدند، امری عجیب است.
2- اصلاح طلبان ممکن است بگویند ما به ساختار شورای نگهبان معترضیم که چطور افراد شاخصی چون لاریجانی و جهانگیری را که مسئولیت های مهمی در کشور داشتند رد صلاحیت کرده است؟
این حق هر کس و گروهی است که به یک ساختاری انتقاد داشته باشد حتی اگر آن ساختار مثل شورای نگهبان جزء مهم ترین ارکان قانون اساسی باشد. اما نکته اینجاست که آیا اصلاح طلبان در این مورد صداقت دارند؟
علاوه بر لاریجانی و جهانگیری و آخوندی، افراد دیگری هم رد صلاحیت شدند که اتفاقاً برخی از آنها مسئولیت مهم تری از نامبردگان مذکور داشتند مثل احمدی نژاد که دو دوره رئیس جمهور بود که تا به حال سه بار هم رد صلاحیت شده است. چرا اصلاح طلبان هیچ اشاره ای به رد صلاحیت احمدی نژاد نمی کنند؟ تازه خوشحال هم شدند چون می دانند احمدی نژاد برایشان رقیب جدی است.
همچنین برخی اعضای کنونی دولت که ثبت نام شدند نیز جز یک نفر بقیه رد صلاحیت شدند. یا یک عضو شاخص دفتر رهبری نیز رد صلاحیت شد.
اگر اصلاح طلبان صادق هستند و به ساختار شورای نگهبان معترضند چرا به رد صلاحیت این افراد هم اعتراض نمی کنند که مثلاً شورای نگهبان چرا رئیس جمهور دو دوره ایران را رد صلاحیت کرد؟
جالب اینجاست که در تحلیل هایشان به احمدی نژاد که اصلا توجهی نمی کنند و درباره اعضای دولت کنونی هم می گویند که ببینید که اعضای دولت کنونی چقدر ضعیف هستند که شورای نگهبان هم آنها را رد کرد. اما به وابستگان خود که می رسند فریاد وامصبیتا سر می دهند که چرا متخصصین را رد صلاحیت کردید.
به هر حال در انتقاد اصلاح طلبان بنا بر مواردی که گفته شد صداقتی نیست و بیشتر جنبه لگد زدن به اصول نظام جمهوری اسلامی به چشم می خورد.
3- نکته آخر و بسیار مهم این است که اصلاح طلبان با توجه به تأیید صلاحیت آقای پزشکیان، در تحلیل هایشان ایشان را یا برنده قطعی انتخابات و یا بسیار نزدیک به پیروزی می دانند. نمی خواهیم سوءظن داشته باشیم اما این تحلیل ها ما را به یاد تحلیل هایشان در انتخابات سال 1388 می اندازد که قبل از شمارش آراء خود را برنده انتخابات نامیدند. امیدواریم که این طور نباشد و این تحلیل ها ناشی از ذوق زدگی اصلاح طلبان باشد.
ما هم امیدواریم این انتخابات که گویا اینبار به مذاق اصلاح طلبان خوش آمده پرشور و با مشارکت بالای مردمی باشد و در نهایت هر انتخابی که مردم داشته باشند حتماً مورد احترام همه خواهد بود.
نظر بدهید