آیا عبادت بجز خدمت خلق نیست؟


5/4/2020 10:35:52 PM
کد خبر: 46

سارنا - سروش دلیری

شاید بارها این جمله را از زبان بسیاری از افراد مذهبی و غیر مذهبی شنیده باشید که " عبادت بجز خدمت خلق نیست" . معمولا هم این سخن در مقابل تقید و توصیه به عبادات فردی مثل نماز و روزه و غیره گفته می شود. البته اصل این جمله در بوستان سعدی آمده و گویا در واقع "طریقت بجز خدمت خلق نیست" باشد. البته منظور شاعر با توجه به حکایتی که از یک حاکم در کل این ابیات بیان می کند کاملا روشن است که در تفسیر این مصراع بدون توجه به حکایتی که در بقیه ابیات آن بیان شده جفا در حق سعدی رحمت الله علیه است. خدا رحمت کند این شاعر بزرگ ما را. اما هدف ما از نوشتن مطالب پیشرو، استفاده ابزاری از این جمله زیباست در روزگار امروز ما.

اینکه چرا برخی مذهبیون این جمله را می گویند بماند ولی اکثر غیرمذهبیون که اتفاقا تقیدی به عبادات فردی ندارند از این جمله استفاده می کنند.

اما واقعا عبادت بجز خدمت خلق نیست؟

البته عبارت خدمت به خلق مصادیق زیادی دارد که شامل کمک مالی، کمک فکری، کمک اعتقادی، کمک دینی، باز کردن گره های مختلف از زندگی مردم و غیره می باشد اما از آنجایی که امروز مطرح کردن آن از سوی عده ای بیشتر معطوف به کمک های مالی است لذا ما هم به این جنبه از موضوع می پردازیم و آن را نقد می کنیم وگرنه خدمت به خلق بسیار گسترده است.

برای پرداختن به درستی یا نادرستی این جمله به شکل امروزی آن، ابتدا باید کمی به عقب تر برویم مثلا به سراغ هدف از آفرینش انسان. اصولا برای بیان منطقی هر موضوعی باید به عقب تر از آن موضوع برگشت و از دریچه ای بالاتر و وسیع تر آن موضوع را بررسی کرد. وگرنه گفتن یک جمله شیک به همراه سوت و کف هایی که برای آن می زنند هنری نیست.

در آموزه های کتب آسمانی و اولیاء الهی این طور به ما آموزش داده شده که خداوند انسان آفرید و به این دنیا فرستاد تا او را به کمال برساند و خود خدا هم از طریق انبیاء الهی راه و روش به کمال رسیدن انسان را یادمان داد. قطعاً به کمال رسیدن انسان با توجه به یکی از جنبه های کمال اتفاق نمی افتد و خداوند جنبه های گوناگونی را برای کمال انسان قرار داده و با توجه به همه این جوانب است که انسان می تواند به کمال مورد نظر خداوند برسد.

در قرآن به همان اندازه که به نماز و روزه و حج توجه شده به کمک به مستمندان و یتیمان هم توجه شده و به همان اندازه که به کمک به مستمندان تاکید شده به جهاد در راه خدا و حتی کشتن و کشته شدن در راه دین خدا هم توجه شده و به همان اندازه که به اخلاق نیک سفارش شده به دوری از حرام خدا هم توجه شده است.

متاسفانه امروزه ما می بینیم که افرادی برای فرار از توجه به یک یا چند جنبه کمال انسانی به تبلیغ جنبه ای دیگر می پردازند و بقیه جوانب کمال را بی فایده می شمارند. به خصوص که جدیداً افرادی یک تقابلی بین عبادات فردی مثل نماز و روزه و حج با عبادات اجتماعی مثل کمک به مستمندان به راه انداخته اند و دائماً در حال گفتن این عبارت " به جای این کار آن کار را انجام دهید" هستند.

در دستگاه خلقت الهی هیچ چیز به جای چیز دیگری قرار نمی گیرد. همام طور که در زندگی دنیایی ما هم هیچ چیزی جای چیز دیگر نیست. اهمیت موضوعات نسبت به یکدیگر به معنای نفی دیگری نیست هر چند میزان اهمیت موضوعات مختلف را هم خود خدا مشخص کرده است.

در یک اتومبیل موتور آن جزء پیچیده ترین و مهم ترین اجزای آن است و چرخ جزء ساده ترین اجزای آن، ولی اتومبیل بدون هیچ یک از این اجزاء قادر به حرکت نیست و اگر کسی بگوید که اگر چرخ هم نبود مهم نیست باید به عقل او شک کرد. هرچند که باز تاکید می کنم که اهمیت موضوعات مربوط به کمال انسان راخود خداوند مشخص می کند که خالق انسان است.

موضوعی که بیشتر از همه این روزها گفته می شود این است که با وجود این همه فقیر و گرفتاری مردم اولویت رسیدگی به اینهاست نه عبادات فردی و نه زیارت و هیات و غیره و به اصطلاح " عبادت بجز خدمت خلق نیست" . هرچند از این بگذریم که اتفاقا افرادی که به عبادات فردی تقید بیشتری دارند طبق آمار بیشتر اهل کمک به مستمندان هستند منتها بی صداترند.

گویا خداوند انسان ها را آفریده و به این دنیا فرستاده و نعوذ بالله حساب کار از دستنش در رفته و بعضی از مردم فقیر و بیچاره شدند و حالا ما باید به این مردم کمک کنیم و باید در این امر به خدا کمک کنیم.

این کمترین فهم از نظام آفرینش است. باید بدانیم که اینها همه اسباب تکامل انسان هستند فقر، ثروت، علم، قدرت و ... و خداوند هرکدام از این اسباب را برای آزمایش هر انسانی انتخاب می کند. برای خداوند فرقی ندارد که فردی در این دنیا فقیر باشد یا ثروتمند یا معلول باشد یا سالم. زیرا هدف برای خداوند زندگی انسان در یک دنیای بی نهایت است که شصت هفتاد سال این دنیا در برابر آن مثل یک ساعت هست در برابر صد سال. تازه این مقیاس ما هم اشتباه است زیرا صد سال را هم پایانی است ولی زمان بی نهایت را پایانی نیست و اگر ما این نسبت را درک می کردیم دیگر برای شادی و ناخوشی کوتاه این دنیا ارزشی قائل نبودیم.

منتها این دنیا را خداوند با نظمی که خود می داند آفرید و طبق دستور خودش آن را مایه تکامل انسان قرار داد و هر عبادتی چه فردی و چه اجتماعی باعث رشد خود انسان و رسیدن به قله تکامل روحی است. وگرنه اگر هدف تنها کمک به فقرا بود آن هم برای زندگی در این دنیای کوتاه که خدا بهتر از همه می توانست فقرا را نجات دهد و یا اگر هدف فقط نماز خواندن بود که میلیون ها فرشته در هر ساعت برای خدا در حال نمازند و بسیار بهتر از خیلی از ما انسان ها هم نمازمی خوانند و البته خدا حتی به نماز آنها هم نیازی ندارد.

پس برای خداوند تنها کمال انسان اهمیت دارد و آن هم فقط از از راهی که خود خداوند دستور داده امکانپذیر است چون او آفریننده انسان است و اوست که دستورالعمل کاری انسان را از همه بهتر می داند.

اینکه فردی مثلاً بگوید به جای نماز و روزه و حج رفتن و حرم اهل بیت رفتن و کربلا رفتن و هیأت رفتن و رعایت حجاب و دوری از گناه فقط بیایید به دیگران کمک کنیم به علت شناخت غلط او نسبت به نظام آفرینش است و چون آثار آن اعمال را به چشم ظاهری نمی بیند ولی اثر کمک به دیگران را با چشم ظاهری می بیند فکر می کند که هرچه با چشم می بیند حق هست در حالیکه دنیا پر است از اسرار و ما اندر خم یک کوچه ایم. تازه آثار کمک به دیگران را هم کامل نمی بیند زیرا بخش کوچکی از اثر کمک به دیگران ظاهری است.

امیرالمومنین علی علیه السلام یگانه شخصیت تاریخ بشریت است که نه فقط ما شیعیان که عشق و ارادت ویژه ای به آن حضرت داریم و امیرالمومنین را ولی خدا می دانیم بلکه امثال ابن ابی الحدید سنی مذهب، جرج جرداق مسیحی و بسیاری از علما و دانشمندان حتی غیر مسلمان او را الگوی انسانیت و در اوج کمال انسانی می دانند .

این شخصیت کامل در همه جنبه های انسانی بی نظیر بود. به وقت کمک به نیازمندان سر از پا نمی شناخت به وقت نماز مدهوش وجود خداوند بود، اکثر روزهای سال را روزه بود، نگاهش هیچ وقت سمت نامحرمی نرفت و به شدت از حرام خدا دوری می کرد و به وقت یاری دین خدا شمشیر می کشید و برای خدا می کشت طوری که نیمی از کشته شدگان کفار در جنگ بدر بدست امیرالمومنین علیه السلام کشته شدند.

امیرالمومنین و دیگر ائمه علیهم السلام بارها کل زندگی خود را بخشیده بودند که کمکهای ما به مستمندان به نسبت کمک آنها بیشتر شبیه یک شوخی است. پس اگر تنها راه کمال به زعم بعضی فقط کمک به دیگران است چرا امیرالمومنین علیه السلام تا شبی هزار رکعت نماز می خواند و یا چرا ائمه هدی علیهم السلام بارها و بارها با پای پیاده به حج می رفتند. یعنی نعوذ بالله ائمه هدی علیهم السلام متوجه راههای کمال نبودند.

پس بهتر است کمی تفکر کنیم. آری هدف از آفرینش انسان رسیدن به کمال است و رسیدن به کمال فقط از یک جنبه امکان پذیر نیست. مثل انسانی که فقط دست او رشد کند و بقیه اجزایش رشد نکنند این انسان را از نظر جسمی ناقص گویند و نه کامل.

این گونه انسان به کمال می رسد نه اینکه برای رد یک فریضه واجب فردی به وسیله تبلیغ یک فریضه واجب اجتماعی تلاش کند. به فرض هم که برخی برای او سوت و کف بزنند اما معیار قرآن و اولیاء خدا هستند و بس.

سخن پایانی اینکه هرکس بخواهد در دنیای امروز یک دستور از دستورات خداوند را تبلیغ کند و بقیه دستورات خدا را رد کند و دائم از عبارت " به جای این و آن " استفاده کند بدانید این فرد دنبال کاسبی خودش است و برای خدا کاری نمیکند و فرقی هم نمیکند که به دنبال نماز باشد و یا به دنبال کمک به دیگران. تقوا یعنی عمل به همه دستورات خداوند.

(انما یتقبل الله من المتقین - خدا فقط از اهل تقوا قبول می کند – سوره مائده، آیه 27)

نظر بدهید


نام:


ایمیل:


موضوع:


توجه: دیدگاه هایی که حاوی توهین و تهمت و یا فاقد محتوایی که به بحث کمک میکند باشند احتمالا مورد تایید قرار نمیگیرند.