مراقب توطئه های اصلاح طلبانه باشید

سارنا - سروش دلیری

جریان اصلاحات و جریانات نزدیک به آنها با اینکه در بیشتر سال های بعد از انقلاب قدرت اجرایی کشور را در اختیار داشتند به محض شکست در هر انتخاباتی به سمت زیر سوال بردن همه ارکان نظام و مظلوم نمایی و تخریب ارزش های انقلابی می روند.

بعد از روی کار آمدن دولت سیزدهم شاهد به حاشیه رفتن کامل جریان به اصطلاح اصلاحات از بیشتر ارکان قدرت مشابه سال 1384 بودیم. دولت روحانی که مورد تایید و حمایت جبهه اصلاحات بود آنقدر در هشت سالی که در مسند کار بود ضعیف و ناکارآمد بود که جای هیچ دفاعی را باقی نمی گذاشت. اما اصلاح طلبان که خود بانی این وضع موجود هستند آنچنان باپررویی نجومی و قیافه ای مدعی و حق به جانب به انتقاد از وضع موجود می پردازند که انسان انگشت حیرت به دهان می گیرد که مگر می شود اینقدر وقاحت داشت.

یکی از شگردهای اصلاح طلبان در زمانی که در قدرت نیستند و یا در آستانه پایین آمدن از مسند قدرت هستند زیر سوال بردن ارزش های انقلاب و ایجاد شک و تردید در دل مردم است.

یک نمونه آن، صحبت های آقای ظریف در مورد سردار شهید سلیمانی بود. تا قبل از این صحبت ها، دشمنان قسم خورده ایران و جریانات اپوزیسیون چندان جرأت حمله به سردار سلیمانی را نداشتند اما از آن زمان به بعد جسارت بیشتری برای حمله به این افتخار ملی را پیدا کردند.

یک نمونه دیگر از اقدامات مشکوک و هم زمانی که اخیرا صورت گرفته است مصاحبه یکی از خانواده های قربانیان هواپیمای اوکراینی و همچنین صحبت های محسن هاشمی فرزند مرحوم هاشمی رفسنجانی است.

هر دوی این مصاحبه ها سعی در ایجاد شبهه در عمدی بودن حادثه هواپیما و مرگ آقای هاشمی داشتند. هرچند دلایل ارائه شده آنقدر سخیف و سطح پایین بود که خود این افراد هم با تعجب و تردید آن را بیان می کردند گویا خودشان هم از گفتن این عبارات بی منطق و بی ارزش در حیرت بودند.

مثلا آقای محسن هاشمی گفته است که " آخه پدر صبح حالش خوب بود و شب ایست قلبی کرد" انگار میلیون ها نفر که در دنیا بر اثر سکته و ایست قلبی دچار مرگ ناگهانی شده اند از قبل اعلام عمومی می کردند.

در مورد هواپیمای اوکراینی که موضوع جالب تر است. وقتی دیدند نظام به طور کامل مسئولیت زدن این هواپیما را قبول کرد حالا می گویند" نظام این هواپیما را به عمد زده تا گردن آمریکایی ها بیندازد." البته این موضوع را هم با سوء استفاده از احساسات یکی از خانواده های این قربانیان مطرح کردند.

نظامی که می تواند تا سالیان سال ترور سردار سلیمانی را بر سر دست گرفته و با آن اعتبار آمریکا را نشانه بگیرد چرا باید با زدن یک هواپیمای مسافربری آن هم به عمد هر سال در سالروز شهادت اسطوره خود زیر سوال برود؟ یا نظامی که تنها کشوری است که بعد از جنگ جهانی دوم به صورت رسمی به آمریکا حمله کرده چرا باید با یک همچین کاری آن موضوع افتخار آفرین را تحت الشعاع قرار دهد؟

اصلا اصل موضوع خنده دار و بی معنی است. یعنی چه؟ هواپیما را بزنند بعد بگویند کار آمریکاست؟ که چه بشود؟ حالا که زدند پس چرا نگفتند کار آمریکاست؟ چرا بعد از دو روز خودشان گردن گرفتند؟ شاید بعضی بگویند شواهد بر علیه ایران بود. اما دقت کنید در دنیایی که دیوار حاشا اینقدر بلند است که فیلم های کمک آمریکا و اسرائیل و عربستان به داعش موجود است و همه اسناد بیانگر این هستند که داعش را آمریکا ایجاد کرده اما با پررویی تمام تکذیب می کنند و حتی خود را دشمن داعش جلوه می دهند، حالا کاری داشت که ایران بگوید زدن این هواپیما یا مستقیماٌ کار آمریکاست یا غیر مستقیم کار آمریکاست؟ چه کسی می توانست ثابت کند؟ باز هم دقت کنید که هیچ عکس و فیلم و سندی در سطح بین الملل نمی تواند چیزی را ثابت کند و یا رد کند. دنیا پر است از تکذیب بدیهیات. بگذریم...

یک نمونه با مزه دیگر در سطح مسائل اجتماعی هم اقدام تقریبا هماهنگ دو عنصر اصلاح طلب در قبح شکنی شرابخواری بود. یکی جناب زیباکلام و یکی هم جناب نقویان روحانی اصلاح طلب که البته این مورد را فقط جهت شاد شدن دل خوانندگان محترم عنوان کردم.

به هر حال جریان سازی و توطئه گری، شگرد همیشگی اصلاح طلبان در زمان دوری از قدرت است و البته به پرتگاه و تباهی کشاندن کشور هم کار همیشگی آنها در زمانی که بر سر قدرت هستند می باشد.

وظیفه نهادهای امنیتی مراقبت بیش از پیش است و وظیفه فعالان سیاسی و اجتماعی انقلابی هم روشن گری و خنثی کردن این توطئه هاست.